رئیس سازمان بهزیستی کشور چند روز قبل در مراسم گرامیداشت چهلویکین سالروز تأسیس بهزیستی، با ماسک و بدون استفاده از رابط ناشنوایان سخنرانی کرد.
او همان کسی است که یک ماه پیش، بعد از برگزاری انتخابات، طی نامهای از زحمات رئیس سازمان صداوسیما برای مناسبسازی مناظرات انتخاباتی و استفاده از رابط ناشنوایان در این برنامهها قدردانی کرده بود.
این دو تصویر را بگذارید کنار هم. تکههای فاصلهدار پازلی که در چند سال گذشته هرگز نتوانست کنار هم قرار گرفته و تصویر یکدستی ارائه دهد. این صحنهها اگرچه از احساس مسئولیت به دور نیست و میخواهد دلسوز باشد اما وقتی کنار هم گذاشته میشوند ترکیب معناداری را به نمایش میگذارد.
اینکه نامه قدردانی قبادیدانا از صداوسیما، اقدامی قلبی بود یا حرکتی سیاستمدارانه، اینجا مشخص میشود. درست در بزنگاهی که او دارد برای معلولان و از معلولان میگوید فراموش میکند تعداد زیادی از مخاطبانش ناشنوایانی هستند که در صورت نبود رابط، فقط با لبخوانی میتوانند صحبتهای او را متوجه شوند و او در این سالها هنوز آنقدر با فضای کاریاش مأنوس و همراستا نشده که بداند با گذاشتن ماسک در نشستی که بدون حضور حتی یک نفر و بصورت کاملا مجازی است، امکان برقراری ارتباط ناشنوایان را از بین میبرد. معنایی که بدون چانهزنی نگاه حاکی از بیاعتنایی، جاافتادن، نادیده انگاشتن، دلسوزی اما عدم همهجانبهنگری و عدم اشراف کافی به جمعیت معلولان را متبادر میکند.
نگاهی دستپاچه که اگرچه دلش با معلولان است اما در تفکر، عملکرد و حتی حواسپرتیاش نشان میدهد اندیشهاش از ترحم رایج بین عوام فاصلهای ندارد و دلسوزیهای گاه و بیگاه و شفقتهایش بیش از آنکه از نگرشی مبتنی بر «صاحب حق بودن» سربرآورد، مرهون احساس است و همه میدانند احساس؛ ذاتا گذراست...
نامه قدردانی قبادیدانا به صداوسیما ظاهراً باید نشان دهد او در همه امور به دنبال برابری، برقراری عدل اجتماعی و تساوی حقوق معلولان است و این موضوع را حتی در برنامههای تلویزیونی که کمترین فراوانی را داشته و هر چهار سال یکبار مجال پخش دارند دنبال میکند اما استفاده او از ماسک در نشست خبریِ مجازی اخیرش و همچنین فراموشکاری تیم رسانهای وی در استفاده از رابط ناشنوایان در این نشست، نشان میدهد این مکاتبات آنگونه که باید ریشهای نیست یا اگر هست، ریشهها بیرون از خاک، بیسرپناهاند. اطمینانی که گاه هست و خیلی مواقع هم نیست. اطمینانی که چون برخاسته از جان و دل نیست لاجرم گاه و بیگاه جاه میماند و فراموش میشود.
اگر قبادیدانا با قدردانی از صداوسیما به زعم خویش به دنبال کسب وجهه دفاعکننده از حقوق ناشنوایان بود باید بداند که نشست خبری اخیرش، عاریهای بودن این ژست را نمایان کرد و نشان داد امور این سازمان بیش از آنکه بر پایه تعقل باشد حول محور تظاهر ِ برخاسته از عدم اطمینان راسخ به حقوق حقه معلولان میگردد.
اگر قبادیدانا از مناسبسازی یک برنامه با کمترین تکرار و فراوانی برای ناشنوایان اینگونه به وجد میآید پس چرا از عدممناسبسازی بیشترین و پرتکرارترین برنامههای رسانه ملی مکدر نشده و تکانی به خود نمیدهد؟
چرا در تمام سالهای خدمت خود حتی نامه اعتراضی و یا یک نشست مشترک با صداوسیما نداشته تا بخواهد این سازمان در تولیدات رسانهای خود دست از توهین و تمسخر و ترحم به معلولان بردارد؟ و اگر دلسوزی و پیگیری ایشان واقعی است چرا در نشست خبری خودش در گرامیداشت مختص هفته بهزیستی کاربرد ندارد؟
اگر همه اینها سبکی از مدیریت است که باید گفت علم؛ فراموشکار نیست و چنانچه از احساس نشأت میگیرد نیز باید گفت دنیای امروز، مدیریت برخاسته از احساس را برنمیتابد.
بدیهی است در دنیای امروز، مدیریت، قبا نیست که بتوان آن را سفارش داد و به هر قامتی اندازهاش کرد، مدیریت تفکری عجین شده با دانش است که تا سلول به سلول فرد را آغشته نکند کاربرد ندارد وگرنه همانیکه پاورچینانه میخواهد از بیخ گوش انتخابات به آن سوی سیاست نقب بزند از نیمه همان راه رسوا بازمیگردد.
سازمان بهزیستی اگرچه در قبال معلولان صاحب تکلیف قانونی است اما به دلیل نهادینه نبودن فرهنگ متکی به محق بودن معلولان، روی اصول کار متمرکز نیست و این نشان میدهد مدیران این سازمان اساسا و منطقاٌ در اعتقاد به معلولان و نگاه یکپارچه و بدون تبعیض به آنان دچار کمو کاستیاند و این رویکرد، مختص یک فرد، یک مدل یا جریان فکری نیست.
حضور با ماسک در نشست خبری برای مدیری که بخشی از فعالیتهایش به افزایش کیفیت زندگی افراد ناشنوا و کمشنوا ختم میشود و خود سردمدار توجه به نیازهای این طیف است، خطایی عادی نیست، بلکه جرم بزرگی است.
این فراموشی یعنی نادیده گرفتن بخش بزرگی از همانهایی که خود را خادمشان میدانی اما نیازشان را نمیدانی یا میدانی اما فراموششان میکنی. یعنی به جغرافیا و گستره حوزه کاریات تسلط کافی نداری. یعنی آنطور که باید غرق در این حوزه نیستی، یعنی هنوز با فرزندان مجموعه، غریبهای و فرزندان این سازمان نیازمند غریبهها نیستند.
آقای رئیس، برآیند همه این نکات ظریف اما ارزشمند یعنی قبل از توضیح خدمات صورت گرفته و گزارش کارها برای مددجویان، بگویی در این مدت برای خودت چه کردهای، آیا توانستهای خودت را به مدیر بهزیستی و وکیل تمامقد معلولان تبدیل کنی؟
*خبرنگار حوزه معلولین