رفتار سیاسی مردم تابعی از تصمیم ها و توصیه های احزاب نیست، بلکه رفتارهای انتخاباتی مردم تحت تاثیر قدرت گفتمانی است. گفتمانی پیروز است که از نابسامانی های جامعه در جهت ساختار شکنی گفتمان رقیب نهایت بهره برداری را امکانپذیر سازد و با عام گرایی و قابلیت دسترسی، گفتمان خود را مطلوب و به حق جلوه دهد و هژمونی و اقناع عمومی را در پیش گیرد.
رفتار سیاسی مردم تابعی از تصمیم ها و توصیه های احزاب نیست، بلکه رفتارهای انتخاباتی مردم تحت تاثیر قدرت گفتمانی است. گفتمانی پیروز است که از نابسامانی های جامعه در جهت ساختار شکنی گفتمان رقیب نهایت بهره برداری را امکانپذیر سازد و با عام گرایی و قابلیت دسترسی، گفتمان خود را مطلوب و به حق جلوه دهد و هژمونی و اقناع عمومی را در پیش گیرد.
همواره هر گفتمانی در ایران با اقناع مردم یکسان سازی را در جامعه مسلط می کند. گفتمان ها در فضای مسلط دانایی شکل نمی گیرد بلکه بر مبنای دوست و دشمن ترسیم شده است. دوستی مدنی مبتنی بر تضمین آزادی، درک دیگری و برابری دیگرآیینی را شدت میبخشد. لازم است، هنجارهای ارتباطی، همانند احترام به تفاوت، آزادی، برابری، تسامح، تعاون و همبستگی، گفتوگوی دیگر آیینی، مسئولیت نامتناهی، بخشش و صداقت؛ به خانواده، مدرسه، دانشگاه، گروههای سیاسی، حقوقی، نهادهای مدنی، مردمی و رسانههای جمعی... انتقال یابد. کثرتگرایی فرهنگی در یک اجتماع، پشتوانه اخلاقی قوی را میطلبد که الزاما شهروندان پیش از سیاست با آن روبهرو شوند.گفتمان سازندگی در پاسخ به نابه سامانی های پس از جنگ با تاکید بر مفاهیمی همانند رفاه و توسعه اقتصادی جامعه بعد از جنگ، اکثریت مردم را با خود همراه کرد. اصلاحات در ارتباط با نیاز جامعه به آزادی بیان، اندیشه و قلم، حقوق شهروندی، جامعه مدنی به شیوه مورد پسند مردم در جهت تاثیر گذاری بر اذهان عمومی معرفی شد. توسعه سیاسی خاتمی در جامعه ایران ناکارآمد بود چرا که توسعه سیاسی زمانی پاسخ مطلوبی خواهد داشت که توزیع قدرت در جامعه حکمفرما باشد، مردم ایران که از نابه سامانی های اقتصادی رنج می بردند توسعه سیاسی برای آن ها قابل فهم نبود به همین سبب، با نا امیدی از گفتمان اصلاحات به گفتمان مهرورزی و عدالت احمدی نژاد روی آوردند. گفتمان اعتدال و اصلاحات نیز برخی مفاهیم سرگردان در گفتمان انقلاب اسلامی را در خود مفصل بندی کرد، مفاهیمی همانند آزادی بیان، تعامل با جهان، صداقت و اخلاق گرایی، حقوق زنان، اقلیت ها و اقوام که گفتمان عدالت قادر به استفاده از این واژگان به صورت موثر نبوده را در خود جای می دهد. بی علاقگی سیاسی مردم به گفتمان عدالت و حملات متعدد گفتمان اعتدال و اصلاحات سبب شد این گفتمان اجماع عمومی را با خود همراه کند. فقدان احزاب منسجم و قوی در انتخابات، عدم اخلاق گرایی و بی برنامه گی و شخصی شدن در عرصه رقابت را تسریع می بخشد. نامزدهای انتخاباتی در دوره سیزدهم انتخابات ریاست جمهوری، برنامه منسجم و کارآمدی را برای معرفی گفتمان انتخاباتی خود معرفی نمی کنند و تاکتیک نرم افزاری تخریب رقیب را به کار می برند. حملات منسجم محافظهكاران، و بی حسی و بی علاقگی مردم که بخش عمده ای از اصلاحات را تشکیل می دهد، سبب شده تا رقیب از نابه سامانی های اقتصادی و اجتماعی که در مورد بخشی از آن دولت مقصر نبوده در جهت ساختار شکنی گفتمان رقیب نهایت بهره را ببرد. منازعه، جزء ذاتی سیاست است. تفاوت و اختلاف با رقیب دلیلی برای بدکار بودن رقیب نیست. از آن جا که جامعه ایرانی یکدست نیست(تکثر قومیتی – مذهبی)، تحقق دوستی مدنی مبتنی بر تفاوت در جامعه کثرت گرایی فرهنگی ایران پیش از سیاست امری ضروری است. دوستی مدنی مبتنی بر تفاوت برای تعاون و رشد و اعتلای جامعه ایرانی، اقیلت های دینی، اقوام و زنان را نیز را نیز در بر میگیرد. این سرمایه های اجتماعی برای توسعه همه جانبه جامعه ایرانی ضرورت جدی امر سیاسی به مسائل شان را می طلبد. نامزدها در این دوره از انتخابات به صورت صحیح و منطقی، مسائل اقلیت ها و اقوام، زنان و حقوق زنان را مطرح نکرده اند، این بی برنامه گی سبب شد، تا در راستای شعار های رقیب خود را طرفدار احقاق حقوق از دست رفته زنان نشان دهند و رفتار تمسخر آمیز قاضی زاده در پاسخ به رقیبان که همه کابینه خود را از زنان انتخاب می کند در شان جایگاه والای اسطوره ای زنان ایرانی نبود. نامزدهای انتخاباتی باید آگاه باشند، زنان امروز ایران با زنان دهه اول انقلاب به کلی تفاوت دارند و نقش های برجسته مادری و فرزندی دوره جنگ در شرایط فعلی جای خود را به احقاق برابری و زیستن بر مبنای بسترهای اجتماعی و فرهنگی داده و زن را از حالت تبعی و انفعال به حالتی از استقلال از جامعه مرد سالاری سوق داده است. زنان پس از خرداد ۷۶ از تحصیلات دانشگاهی بیشتری برای حضور همه جانبه در عرصه های علمی، فرهنگی و اقتصادی بر خوردارند و عقلانی تر به نظر می آیند به طوری که خانه نشینی زنان و افزایش مشاغل خانگی در دوران احمدی نژاد و بی توجهی به اشتغال زنان نارضایتی زنان را در پی داشت. نامزدها آگاه باشند با بی برنامه گی، سرکوب را تکرار نکنند.
ضعف درونی جناح ها، منازعات و شکاف های بین جناحی و عدم فراگیری آن ها، عدم برنامه محوری، ناتوانی نهادی، تمرکز در مرکز نمایندگی سیاسی نامتوازن، موجب ناتوانی جناح های سیاسی و عدم انسجام و تولید دشمن در هر دوره از انتخابات شده است و گفتگوی منطقی که در ایجاد فضای عقلانی کمک می کند، نادیده گرفته می شود. روحیه عدم تساهل سیاسی، تک صدایی و ضعف جامعه متکثر، عدم صداقت و اخلاق گرایی در فضای رقابت های انتخاباتی، باعث می شود تحولات اخلاقی در جامعه رخ ندهد و همواره ستیزه جویی حاکم باشد.
*دانشجوی دکتری علوم سیاسی