با نگاهی به روند رشد کشورهای توسعه یافته درمی یابیم که آنها در ابتدای مسیر با تلاقی قدرت و دانش، بستر را برای تقابل افکار و شکل گیری گفتمان فراهم کرده و با تبیین گفتمان مطلوب، و سپس برنامه ریزی جامع و تشکیل ساختارهای اجرایی و ناظر بر پیشرفت، راه را برای رشد و توسعه جامعه هموار نمودند، چرا که آنها بر این باور بودند که برای تحقق پیشرفت نیاز به ایجاد یک حرکت عمومی در بین اقشار مختلف
جامعه است.
با نگاهی به روند رشد کشورهای توسعه یافته درمی یابیم که آنها در ابتدای مسیر با تلاقی قدرت و دانش، بستر را برای تقابل افکار و شکل گیری گفتمان فراهم کرده و با تبیین گفتمان مطلوب، و سپس برنامه ریزی جامع و تشکیل ساختارهای اجرایی و ناظر بر پیشرفت، راه را برای رشد و توسعه جامعه هموار نمودند، چرا که آنها بر این باور بودند که برای تحقق پیشرفت نیاز به ایجاد یک حرکت عمومی در بین اقشار مختلف
جامعه است.
حرکتی اجتماعی در راستای گفتمانی برگرفته از خواست و دغدغه ای اجتماعی در بین افراد است. با اندک تاملی به تاریخ انتخابات ریاست جمهوری پس از انقلاب تا به امروز و همین طور گفتمان های شکل گرفته حول اندیشه ها و گاهی اوقات اشخاص در می یابیم که در واقع این شرایط و موقعیت ها بوده اند که بسترساز گفتمان ها شده و در پی خود سوارکاران ماهر از این بستر مرکب ها برای خود ساختند، و این بدان معناست که همواره جامعه نقش موثری در شکل گیری گفتمان ها داشته ، که در این چهار دهه حول این گفتمان ها جناح ها و طیف های مختلفی به نسبت نزدیکی با هر اندیشه ظهور کرده و فعالیت نموده اند. به لحاظ عملکردی نیز اگر بخواهیم دولت ها را بسنجیم، در می یابیم که دولت هایی موفق تر بوده اند که اولا نزدیکی فکری و بنیادینی با گفتمان دوران خود داشته یعنی به ذات همگونی اندیشه ای با دغدغه ی جامعه در دوره ی خود داشته اند و به مددِ نقابی خوشایندِ گفتمان، پایگاه مردمی را جلب نکرده اند، ثانیا جسارت بسط و گسترش دادن گفتمانِ برآمده از جامعه را داشته و از آن توانسته اند به کمک تشکیلات و مدیران همسو و پیشرو در مسیر گفتمان، نقشه جامعی ترسیم کنند که در آن نحوه طی مسیر، بهره گیری از منابع و امکانات لازم، تقسیم کار در سطح ملی و الزامات طی این مسیر را به طور شفاف و دقیق مشخص کنند. به عقیده ی من این روند به درستی در دولت سازندگی شروع شد، که البته در آن دوره دو نکته در موفقیت گفتمان سازندگی موثر واقع شد، ابتدا اینکه گفتمان از دغدغه های روشن و اصلی جامعه ی آن دوران برگرفته شده بود و همین طور رییس دولت جسارت بهره گیری از اختیارات کامل قوه مجریه را دارا بود و همین طور توانسته بود در راستای پیشبرد اهداف گفتمان،مدیران همسو تربیت کند و در قالب تشکیلاتی کارآمد از آنها بهره گیرد.
در عین حال در همه ی ادوار گفتمان هایی نیز از جانب هسته ی قدرت و حاکمیت نیز مطرح شده که گروه هایی سعی کردند با نمایندگی کردن آن گفتمان ها کرسی دولت را کسب نمایند و البته در موقعیت هایی موفق هم شدند، اما گفتمان سازی در فضای جامعه و ایجاد فضای گفتمان و تعامل فکرها، باید به گونه ای باشد که در جهت پاسخگویی به نیازهای اساسی جامعه باشد. در غیر این صورت نمیتوان انتظار داشت که جامعه نیز به چنین گفتمان هایی توجه کند. امروز نیز در شرایطی هستیم که دغدغه های متنوع از بطن جامعه و حاکمیت سعی بر گفتمان شدن دارند و علاوه بر این جامعه ی امروز به بلوغی رسیده که بتواند گفتمانی چند وجهی برخاسته از دغدغه ها و نیازهای حوزه های مختلف را بوجود آورده یا دریابد و این موضوع انتخابات این دوره را کمی پیچیده تر می کند. در شرایط موجود دولت فعلی به دنبال پیشبرد و توفیق در حوزه سیاست های برجامی است تا در فرصت باقیمانده به مقبولیت خود افزوده و در پی آن بتواند در انتخابات پیش رو جانشینی معرفی کند که در دولت آینده سهامدار عمده شود و بی نصیب نماند، که البته رقیب سنتی و مجهز، این مسیر را برای دولت فعلی عاری از سنگلاخ نمی گذارد، و تلاش میکند مذاکرات تا انتخابات به نتیجه ی خوشایندی از جهت رفع تحریم ها نرسد و فضای دلسردی و ناامیدی حداقل در بین بخشی از جامعه که حامی دولت بوده اند تداوم یابد، و این بخش از رای دهندگان تمایلی به پای صندوق آمدن نداشته باشند، همین طور برخی از آنها درخصوص میزان مشارکت مردم معتقدند می توان کمیت را فدای کیفیت نمود. البته کیفیت مورد نظر آنها همان کیفیتی است که در مجلس فعلی شاهد هستیم، بنابراین تداوم وضعیت فعلی که نهایتا منجر به مشارکت حداقلی در انتخابات پیش رو خواهد شد تنها به سود طیف اصولگرایان می شود چرا که با بررسی پایگاه رای جناح ها این نکته واضح است که این اصولگرایان هستند که در هر شرایط و هر انتخاباتی با هر میزان مشارکتی تقریبا دارای پایگاه رای ثابت و ساکنی هستند، از این جهت مشارکت حداکثری مطلوب نظر آنها نخواهد بود.
در جناح اصلاحات هم که زخم خورده از ائتلاف با غیرخودی و همین طور ناامید عبور نامزدهای خودی از گذرگاه های نظارتی هستند، در پی کشف چهره ای نو و جریان ساز مشغول بحث و کنکاش اند، غافل از اینکه ایجاد گفتمانی همرنگ دغدغه و خواست مردم در این موقعیت مهم تر از تعیین نامزدهاست، چرا که در این شرایط و باتوجه به نحوه عملکرد شورای نگهبان، گفتمان به نسبت اشخاص ظرفیت جریان سازی و ساماندهی حرکتی اجتماعی را بیشتر خواهد داشت، و در این زمان فعالیت سخنگویان و چهره های رسانه ای در جهت تبیین گفتمان بسیار حائز اهمیت و ضروری تر از سخن گفتن از اسامی نامزدهاست. اما فارغ از تصمیمات و نظرات جناح های موجود اگر بخواهیم به گفتمان در حال شکل گیری در جامعه بپردازیم و از پی آن خصوصیات کاندیداهای مناسب را مشخص کنیم، شناخت دغدغه های اصلی تمامی اقشار و طبقات جامعه امری است لازم، و همین طور روشن، چرا که در هر یک از حوزه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی،که وارد شویم کمبود ها و نقایص فریادزنان هویدا می شوند، لذا اولین و مهمترین مبحث که در برخورد با این مشکلات نمایان می شود این موضوع است که می بایست گفتمان امروز نگاهی اصلاحی به ریشه ها داشته باشد. در واقع گفتمان امروز می بایست متناسب با جامعه ی جوان و نو شده ی ایران، پیشرو در تامین نیازها و دغدغه های تازه و متنوع اقشار و طبقات باشد، و از این جهت اولین مولفه ای که برای مجری این گفتمان می بایست متصور شد سطح بالای جسارت در بهره گیری از اختیارات کامل قوه مجریه، یعنی حد بالای بهره وری است. موضوع مهم دیگر اینکه گفتمان برای حرکت پیوسته در مسیر به ثمر نشستن و از آنجا که قرار است نیازهای اساسی جامعه ی امروز را پاسخگو باشد می بایست در طول مسیر و در موقعیت های مهم تصمیم گیری به مشورت و نظرخواهی از جامعه پایبند باشد و بدین طریق از همراهی و مشارکت جامعه در پیشبرد اهداف گفتمان بهره مند شود. در مجموع از نظر من باتوجه به شرایط و سطح بالای سیاستزدگی جامعه و پیش بینی هایی که از میزان مشارکت مردم، خصوصا طبقه متوسط می شود، در این انتخابات پیروزی از آن گفتمانی است، (نه شخص و نه گروه) که بتواند آن بخشی از جامعه را به پای صندوق ها بیاورد که هیچ تعلق خاطری به هیچ جناحی ندارند و تنها در پی رفع نیازهای امروز خود و کشور هستند.