راستی و درستکاری با اخلاق، نسبت و خویشاوندی دارند یا بهتر بگویم از اخلاق جدا ناپدیرند و در فرهنگ و دین ما بر آن تاکید بسیار شده است. مادران به فرزندان خود در خردسالی این ضربالمثل را یادآور میشوند که «دروغگو دشمن خداست». استاد سخن سعدی هم میفرماید:
گر راست سخن گویی و در بند بمانی
به زآنکه دروغت دهد از بند رهایی
و «بند» از آن واژههایی است که از قدیم مانده و منسوخ نشده است. البته مفاهیم مختلف دارد مثل: گره، طناب، زنجیر، در بسته و حبس و بخشی از یک مجموعه را بند میگویند. کلمه همان است اما شکل زندان و سلول متفاوت بوده است. مقصود بیان راستی و درستی بود اما به «بند» بند کردیم. در فرهنگ عامه هم میگویند «راست و حسینی» که با محرم و حادثه عاشورا ارتباط دارد یا میگویند «ابوالفضلی» که باز به مفهوم سوگند برای بیان حقیقت است و «حضرت عباسی» نیز میگویند که باز با عاشورا تناسب پیدا میکند. اما رمز این ارتباط و راه یافتن در فرهنگ مردم چیست؟واقعه کربلا پشت پرده ندارد؛ همه چیز صریح و آشکار است.
کسی که از جان خود میگذرد، نیازی به گفتن دروغ ندارد:
«انی لا اری الموت الا السعاده و لاحیاه مع الظالمین الا بر ما»
یا این صراحت بیان را بارها شنیدهاید:هیهات من الذله. یا این بیان حماسی را در شور آفرینی ظهر عاشورا به عبرت نشستهایم: ان کان دین محمد لم یستقیم الا بقتلی فیاسیوف خذینی. اگر که دین جد من جز با کشته شدن من بر پا نمیماند، پس ای شمشیرها مرا در بر بگیرید.
سعدی باز در حکایتی میگوید:
یکی را که عادت بود راستی
خطایی رود در گذارند از او
اگر نامور شد به قول دروغ
دگر راست باور ندارند از او
اما در سیاست، دروغ جایگاه و پایگاهی دارد. یکی از مبانی احزاب شعارهای آنان است و شعار دادن برای خیر و مصلحت آینده مالیات نمیخواهد هر چه بیشتر بهتر. به قول نظامی:
در شعر مپیچ و در تن او
چون اکذب اوست احسن او
شما در مواقع انتخابات میبینید همه کاندیداها، هر یک بیشتر از دیگری میخواهد وضعیت لولهکشی، پلسازی، آسفالتکاری و جادهسازی، کشاورزی، مشکل بیکاری، بیمه، اضافهکاری، سهام عدالت و مطالبات بازنشستگی و دهها موارد دیگر را به سامان برساند و حتی نفت تا سر سفره مردم خوشبو میشود. عجیب است این واژه «خوشبو کردن» در فرهنگ مردم: این اصطلاح به معنی تعارف میوه یا غذایی است به دیگران در حد بو کردن آن و حداکثر چشیدن یا لقمه کوچک. حتی در باور عامیانه در محل عام اگر زن بارداری غذایی را ببیند به نیت آنکه هوس نکرده باشد به او تعارف میکنند یا اگر پسربچهای میوهای را که دیگران میخورند، ببیند یا بوی غذایی به مشام او برسد حتما از آن خوردنی به او تعارف میکنند و در باور عامیانه است که اگر دلش خواسته باشد و به او ندهند در آینده از بدنش میچکد! این چنین است که به هنگام انتخابات همه سعی بلیغ دارند که مهرورز شوند، پاکدست باشند، در بین مردم بنشینند و با ورزشکاران عکس بگیرند و ما با آن شعارها پرواز میکنیم و یکهتاز دنیا میشویم و همه جا را گل و بلبل میبینیم و موافقان گرمابه و گلستان بدون تقلب و البته با سیاست عرصه را به دست میگیرند. و بعد از انتخابات میفهمیم که آن شعارها تا یک هفته و برخی از آنها حداکثر تا یکماه تاریخ مصرف داشته و تاریخ اعتبار آن دیگر به موکلان ارتباط ندارد.
بعضی موارد که مربوط به مصالح است و لازم است پشت درهای بسته صورت بگیرد و اما بعضی از اختلاسها را مردم میشنوند و میفهمند که نباید همه چیزها را دریابند مبادا که ته دل آنان خالی شود چون ظرف وجود افراد متفاوت است حتی خبرهای خوش و هیجانی را نباید به بیماران قلبی گفت مبادا که سنگکوب شوند.
البته از پیش معلوم است که نیت دست اندرکاران خیر بوده و این آمریکا و انگلیس بودند که چوب لای چرخ گذاشتهاند و گاهی چماق و گاهی هویج را نثار کردهاند. هویجها را خوردهاید، حالا که نوبت چماق است فریاد میکشید؟ آزادگی این مرارتها را دارد و اگر به آنها سلام میکردیم، همه چیز بر وفق مراد بود(!)
بله، عامیانه بگویم این حرف ها مال سیاست بود. چون کارم ادبیات است و با نقد سروکار دارم دلم برای برخی از واژهها میسوزد. واژههایی که در نزد مردم کم اعتبار میشود مثل خاور و خاوران که هر بار در سرودی میشنوم به خاطر عمل «خاوری» دلم میگیرد و نسبت به این واژه بدبین شدهام. واژهها تقصیری ندارند عمل ماست که آنها را زشت یا زیبا میکند. «فشنگچی» نام زیبایی نیست اما چون منتسب به بازیکنی است که خوب بازی میکند، اعتبار مییابد. سعی کنیم سیاست هم اعتبار فرهنگ غنی ما را داشته باشد و با افتخار بگوییم: سیاست ما عین دیانت ماست.