با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری 1400، گمانه زنی در خصوص کاندیداهای احتمالی در رسانه ها آغاز شده است. برخی از نظامیان نیز به طور قطعی اعلام آمادگی کرده اند. ایده ای در برخی رسانه های حاکمیتی و وابسته به نهادهای نظامی ترویج میشود که رئیس جمهور آینده باید یک فرد نظامی باشد و مشکلات کنونی کشور تنها با روی کار آمدن یک فرد نظامی و بخصوص یک نهاد نظامی خاص حل و فصل خواهد شد.
با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری 1400، گمانه زنی در خصوص کاندیداهای احتمالی در رسانه ها آغاز شده است. برخی از نظامیان نیز به طور قطعی اعلام آمادگی کرده اند. ایده ای در برخی رسانه های حاکمیتی و وابسته به نهادهای نظامی ترویج میشود که رئیس جمهور آینده باید یک فرد نظامی باشد و مشکلات کنونی کشور تنها با روی کار آمدن یک فرد نظامی و بخصوص یک نهاد نظامی خاص حل و فصل خواهد شد.
یکی از نامزدهای نظامی که پیش از هم رسما اعلام نامزدی کرده کرده است در اظهارتی شگفت انگیز گفته است که در این کشور نمی توان کودتا کرد و دیگران را کنار بگذاریم. در واقع با این بیانات، گروهی کودتای نظامی را گرچه امری هنجاری نمیدانند ولی حق مسلم خود دانسته و با این تفکر و روش معرفی چندین کاندیدای نظامی بدنبال قبضه قدرت هستند. در هر حال بیانات رهبری در خصوص اینکه دولت بعدی باید از نیروهای جوان و انقلابی تشکیل شود به سمت تفسیرهای خاصی همچون نظامی شدن قوه اجرایی و تلفیق انقلابیگری با نظامیگری و مرتبط دانستن این موضوع با نیروهایی که بر آمده از نهاد سپاه پاسداران هستند تفسیر و تاویل میشود. اینک این پرسش مطرح میشود تاکنون میزان نفوذ و تاثیرگذاری نظامیان در ارکان کشور چه اندازه بوده است و آیا چاره حل مشکلات با نظامیگری و دولت نظامی حل خواهد شد؟
نکته اول در خصوص ورود نظامیان به عرصه سیاست، لزوم توجه و اهمیت توصیه های اکید بنیانگذار انقلاب اسلامی در خصوص عدم دخالت نظامیان در سیاست است. خطر نظامیگری شدن و به دست گرفتن همه عرصه ها توسط افرادی که زور نظامی و اسلحه را در اختیار دارند در اندیشه رهبر انقلاب اهمیت داشته است و نظامیان را بر حذر داشته اند. گرچه همیشه بیانات رهبران انقلاب به صورت سلیقه ای و گزینشی تفسیر میشود ولی برخی از نظامیان که تشنه خدمت به مردم هستند حداقل امور قانونی که درآمدن کامل از لباس نظامیگری و استعفای کامل از نهاد نظامی است را مصلحت نمیدانند و سعی دارند در رفت و برگشتهای همیشگی بین حوزه نظامی و سیاسی همیشه در صحنه باشند.
یکی از موضوعات چالشی در خصوص نیروهای مسلح عدم برخورداری از شرایط و امتیازات یکسان و عادلانه بین همه نیروهای مسلح است. یقینا افراد نخبه که توانایی مدیریت در سطوح بالا را داشته باشند در همه ارگانهای نظامی همانند ارتش و سپاه و نیروی انتظامی وجود دارند و مدیریت و کار سازمانی به صورت یکسان در این نهادها آموزش داده میشود. بنابراین چنانچه قرار بر روی کار آمدن دولت نظامی است باید در شرایط برابر و از همه نهادهای نظامی افراد حق اعلام آمادگی در رقابت سیاسی را داشته باشند. شرایط بوجود آمده که تعدادی نامزد با پشتوانه و حمایت از یک نهاد خاص معرفی میشوند نشان از ضعف جمهوریت و انحصارگرایی در گردش نخبگان است.
نکته دیگر اینکه لزوم به روی کار آمدن نظامیان در دوره ای ضرورت می یابد که نظام سیاسی در شرایط تاسیس درگیر تهاجم خارجی یا شورشها و بی ثباتی داخلی است. انقلاب اسلامی همه این مراحل و دوران ناامنی را پشت سر گذاشته است. حکمرانی خوب در شرایط تثبیت قطعا باید بدنبال استقرار دموکراسی و افزایش مشروعیت با تقویت بنیانهای جمهوریت باشد. از سویی دیگر به طور طبیعی نظامیان از خصلت اقتدارگرایی، تهاجم و تقابل برخوردارند و نسبت به اموری همچون اقتصاد، فرهنگ و اجتماع فهم کمتری دارند و به روی کار آمدن نظامیان در تجربه تاریخی جهان جز تنش افزایی و دور شدن ملل از گفتگو نتیجه ای در پی نداشته است.
هم اکنون مشکل اصلی جامعه بحران اقتصادی و معیشت است و متاسفانه انتقال قدرت سیاسی و انتخابات دغدغه مردم نیست. معیشت جامعه هم به کلاف سر درگم سیاست خارجی پیوند خورده است. لذا عقلانیت حکم میکند که از تقلیل گرایی پرهیز کنیم و با روی کارآوردن فردی نظامی، قوه مجریه کلا به نهاد نظامی خاصی واگذار نگردد و حوزه سیاست با اهل سیاست و با ابزار تعامل، گفتگو و دیپلماسی به کار خود ادامه دهد.