برای هر شخص در زندگی خصوصی و برای هر جامعه و کشور در روند تحولات، فرصت هائی خلق می شود که اگر از فرصت های ایجاد شده استفاده کند سرنوشت آن شخص یا جامعه و کشور در جهت خوب و مثبت تغیر خواهد کرد و اگر از فرصت های بوجود آمده به موقع استفاده نشود یا با تاخیر استفاده شود و اصطلاحا فرصت سوزی کند امکان دارد از منافع فرصت فراهم شده محروم شود و مجددا چنین فرصت قابل تکرار نباشد.
برای هر شخص در زندگی خصوصی و برای هر جامعه و کشور در روند تحولات، فرصت هائی خلق می شود که اگر از فرصت های ایجاد شده استفاده کند سرنوشت آن شخص یا جامعه و کشور در جهت خوب و مثبت تغیر خواهد کرد و اگر از فرصت های بوجود آمده به موقع استفاده نشود یا با تاخیر استفاده شود و اصطلاحا فرصت سوزی کند امکان دارد از منافع فرصت فراهم شده محروم شود و مجددا چنین فرصت قابل تکرار نباشد.
همه کشورهای حاشیه خلیج فارس به این واقعیت واقفند که ایجاد امنیت جمعی در این آبراه استراتژیک یک فرصت طلائی برای همگان است و باید از همه فرصت ها استفاده کرد تا امنیت مزبور فراهم شود و در صورت بروز هر گونه تنش، آتشی بر خواهد خاست که کم و بیش دامن همه را خواهد گرفت و دودش بیش از همه به چشم کشورهای ساحلی خلیج فارس خواهد رفت و در نهایت نفعی برای هیچ کدام از کشورهای خلیج فارس در بر نخواهد داشت و منافع ناشی از ناامنی این آبراه، نصیب قدرتهای فرا منطقه ای خواهد شد. از این رو استفاده از فرصت ها برای ایجاد امنیت دستجمعی یک ضرورت منطقه ای و وظیفه همه کشورهای ساحلی محسوب می شود.
شروع جنگ ایران و عراق سبب شد تا به جای پیمان امنیت جمعی بین هشت کشور حاشیه خلیج فارس (نا گفته نماند کشور عمان به اندازه یک متر ساحل در خلیج فارس ندارد .) شش کشور خلیج فارس در غیاب ایران و عراق دست به تشکیل شورای همکاری بزنند؛ شورائی که بعد از سه دهه دچار تزلزل شد و در میان کشورهای عضو شکاف بوجود آمد و در جای خود آسیب پذیری امنیت خلیج فارس را دستخوش تهدید جدی قرار داد.
اکنون از یک سو با عادی سازی روابط دیپلماتیک بین قطر و عربستان و بازگشت دوحه به جمع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و از دیگر سو به خاطر گرمی روابط تهران - دوحه ، بهترین فرصت است تا کشورهای متخاصم در خلیج فارس با پادرمیانی قطر گام جدی برای نزدیکی و آشتی و اعاده روابط بر دارند و قطر می تواند به عنوان یک پل ارتباطی اقدام و عمل کند چنانچه وزیر خارجه قطر پیشنهاد کرد و از این زمان، وظیفه کشورهای حاشیه خلیج فارس است که به پیشنهاد وزیر خارجه قطر روی خوش نشان دهند و استقبال کنند و از تکیه و غرور به انبارهای تسلیحاتی خریداری شده یا تولید شده اشان در زرادخانه ها دست بکشند و بدانند صلح و تنش زدایی در خلیج فارس با تسلیحات تامین نخواهد شد اگر چه تسلیحات برای قدرت دفاعی لازم است .
عربستان باید بداند دوران ترامپ که چشم بسته از ریاض به خاطر فروش اسلحه حمایت می کرد به سر آمده و همچنین از عهده تسلیم کردن و شکست کشوری نظیر قطر عاجز مانده و بدون آن که قطر یکی از مطالبات سیزده گانه عربستان را اجرا کند در نهایت ریاض مجبور شد کوتاه بیاید و به آشتی با قطر تن بدهد. همین موضوع می تواند تجربه ای برای کشورهای حاشیه خلیج فارس باشد که دنبال تسلیم کردن و شکست یکدیگر نباشند و به این واقعیت ایمان داشته باشند که آنچه در سایه آشتی و صلح به دست خواهند آورد در منازعات و جنگ افروزی و دشمنی حاصل نخواهد شد .
ایران هم باید بداند در سایه افزایش تنش بین تهران با ریاض و منامه و ابوظبی ، امنیت ملی ما مورد تهدید قدرت های فرا منطقه ای قرار خواهد گرفت و سبب می شود پای کشوری که از آن به عنوان دشمن اصلی یاد می کند یعنی اسرائیل به خلیج فارس باز شود و چند برابر باید هزینه کند تا مانع از نفوذ اسرائیل بشود.
از این رو همه کشورهای خلیج فارس باید در پی آن باشند از سو تفاهمات و اصرار بر ابراز قدرت بکاهند و از فرصت فراهم شده استفاده کنند؛ شاید چنین فرصتی تکرار نشود.