درسال 2016 دونالد ترامپ نویسنده، اقتصاددان و سرمایه دار بنام آمریکائی تحت حزب جمهوری خواهان ایالات متحده آمریکا با برتری در آرای الکترال بر رقیب انتخاباتی خود از حزب دموکرات (هیلاری کیلینتون) پیروز شد و در اولین اقدامات سیاسی دوره ریاست جمهوری خود با خارج شدن از قرارداد برجام (برنامه ی جامع اقدام مشترک) با موضوعیت برنامه صلح آمیز هسته ای ایران اعتبار آن را رسماً از دیدگاه سیاسی ایالات متحده آمریکا ساقط نمود.
درسال 2016 دونالد ترامپ نویسنده، اقتصاددان و سرمایه دار بنام آمریکائی تحت حزب جمهوری خواهان ایالات متحده آمریکا با برتری در آرای الکترال بر رقیب انتخاباتی خود از حزب دموکرات (هیلاری کیلینتون) پیروز شد و در اولین اقدامات سیاسی دوره ریاست جمهوری خود با خارج شدن از قرارداد برجام (برنامه ی جامع اقدام مشترک) با موضوعیت برنامه صلح آمیز هسته ای ایران اعتبار آن را رسماً از دیدگاه سیاسی ایالات متحده آمریکا ساقط نمود. از آن پس بود که کش و قوس های سیاسی و اقتصادی میان این دو کشور رنگ و بوی عجیب و غریبی را به خود گرفت. ترامپ در همان ابتدا بلا فاصله بدون فوت وقت پس از خروج از برجام تحریم های سنگینی را علیه ایران اتخاذ کرد و طی این مدت صادرات ایران را از روزی بیش از دو میلیون بشکه نفت خام به زیر پانصد و حتی دویست هزار بشکه رساند و شاهرگ اصلی در آمدی ایران را هدف قرار داد!
در آبان ماه 97 با ایجاد یک سقف قراردادی و مجاز نمودن هشت کشور به عنوان خریدار نفت ایران دولت ایران مدعی شکست تحریم ها شد در صورتیکه این سیاست اتخاذی تنها برای جلوگیری از نوسانات شدید قیمت جاری نفت که از اهمیت بسیار نیز برخوردار است اتخاذ شد که همان نیز در سال 98 تماماً حذف و صادرات نفت ایران به تمام دنیا ممنوع شد! حتماً با گمانه زنی ها و استراتژی های وزیر نفت(زنگنه) فروش نفت با چراغ خاموش نیز امری بسیار هزینه بر می شد که فزونی هزینه بر منافع را در پی داشت!
به گفته معاون اول رئیس جمهور(اسحاق جهانگیری) حتی کشورهای دوست نیز جرأت خرید نفت از ایران را نداشتند وی در خرداد سال 98 اذعان داشت درآمد نفتی ایران از 100 ملیارد دلار به 8 میلیارد دلار کاهش پیداکرد و این به معنای بزرگترین لطمه وارده به برنامه اقتصادی کشوری که تنها درآمدش همواره وابسته به نفت بوده و هست که در نتیجه به جای اتخاذ سیاست های پولی بانکی صحیح از جانب ایران منجر به سقوط آزاد اقتصاد وابسته ایران شد!
چین و رؤیای تسلط براقتصاد جهانی
دونالد ترامپ از همان ابتدای فعالیتهای اقتصادی خود میخواست تا کسری تراز تجاری آمریکا را که به زودی باعث زمین خوردن ایالات متحده آمریکا میشد جبران کند. باتوجه به دانش اقتصادی ترامپ و تیم زبده او این رویداد حتمی بود و در صورت عدم واکنش صحیح، چین نهایتاً تا سال 2030 قدرتمندترین اقتصاد جهان را شکل خواهد داد!
به همین منظور از همان ابتدا برای اصلاح نظام اقتصادی گام برداشت. حتی شعار انتخابانی او "عظمت را به آمریکا بازمی گردانیم" خود نشان دهنده بارقه ای از این رویداد مهم بوده است. لذا از این پاره مسائل میتوان دستور او برای بررسی واردات فولاد از چین آن هم به عنوان بزرگترین تولید کننده فولاد و نیز تحلیل سرمایه گذاری در چین را مدنظر قرار داد!
علاوه بر آن در کنار بررسی قرار دادن این موضوعات و واردات کالاهای عمده از کشور چین وزارت دفاع آمریکا با افزایش بودجه 54 میلیاردی روبرو شد تا درصورت بروز هرگونه رخدادی جوابگوی اتفاقات آتی باشد.
از آنجائیکه آمریکا بزرگترین وارد کننده کالاهای اساسی در دنیا است و نیز بررسی های مداوم برای برقراری ثبات اقتصادی با بالا گرفتن کشمکش های اقتصادی بین چین و آمریکا منجر شد، ترامپ دستور افزایش تعرفه های گمرکی (CUSTOMS WAR) یا (TARIFF WAR) را صادر کرد. نوعی سیاستی اقتصادی که در راستای کاهش توان رقابتی دیگر بازارهای جهانی می شود! به گونه ای که تعرفه گمرکی یا همان مالیاتهای سنگین را بر کالای وارداتی وضع می کنند که بهای تمام شده ی مصرف کننده به قدری افزایش پیدا کند که از خرید آن حتماً صرف نظر کند یا توجیه کافی اقتصادی نداشته باشد.
به موازات این اتفاق با افزایش تولیدات کالای مرغوب و باکیفیت برای استفاده کنندگان داخلی و خارجی،صادرات را افزایش دادند و با این شرایط به مراتب به رشد بازار سرمایه و افزایش اشتغال زائی بی سابقه در دوران رکود و بدهی های وحشتناک آن کشور منجر شد که این باعث ایجاد یک جنگ تمام عیار اقتصادی با رقیب بزرگ رؤیاپرداز چینی شد!
این سیاست برخلاف اذعان عمومی نه تنها تزلزل سیاسی- اقتصادی ترامپ نبوده بلکه خواسته تمام احزاب ایالات متحده آمریکا بوده و هست تا بتوانند مستقرض ترین کشور دنیا را از این ورطه خلاص کنند! با سیاست تعرفه های گمرکی، ترامپ طرف چینی خود را بارها به پای میز مذاکره کشانده و هر بار طرف چینی از آن اتفاق امتناع ورزید و در نهایت ترامپ دستور داد تعرفه از 250 میلیارد دلار به 300 میلیارد دلار افزایش یابد!
ویروس چینی
در مقابله با این اتفاق در سال 2019 تقریباً یکسال قبل تر از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کشور چین به سهو اعلام داشت که ویروس کشنده ای در شهر ووهان (مرکز آزمایشات ژنیتکی و بیولژیک کشور چین) نشر پیدا کرده و به سرعت درحال سرایت است. این ویروس در سطح جهان اقتصاد دنیا از جمله /فروش نفت و سهام بزرگترین شرکت ها را تا مرز ورشکستگی پیش برد و اونس جهانی طلا باتوجه به شرایط حاکم با افزایش بی سابقه ای روبرو کرد!
در این حین این ویروس افت شدید شاخص های بورس درآمریکا و نیز کاهش فروش نفت آمریکا در قرن اخیر را نیز رقم زد!
تا بهانه خوبی برای کشورهای آسیائی، اروپائی و نیز حتی رسانه ها و رقیب های انتخاباتی دونالد ترامپ به منظور عدم توانائی او در کنترل شیوع بیماری و نیز عدم اتخاذ تصمیمات درست اقتصادی در بحران ناشی از ویروس را فراهم بیاورد تا سیاستهای مقطعی او را متزلزل و ناچیز بخوانند که این مسیر را برای رقیب انتخاباتی او از حزب دموکرات " جو بایدن " هموار ساخت!
تأثیر انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران
طبق گفته های رئیس جمهور ایران در جلسه هیئت دولت در روز شمارش آرای انتخابات 2020 آمریکا "این انتخابات و نفر منتخب هیچ تأثیری در رویکرد تصمیم گیری سیاسی و اقتصادی ایران نخواهد داشت".
طبق گفته محمدرضا بهرامن رئیس خانه معدن ایران، کشور ما تقریباً 7 درصد از منابع معدنی غیر نفتی دنیا به ارزش 1400 میلیارد دلار را دارد یعنی ما همواره می توانستیم در زمره 15 کشور برتر دنیا در حوزه تولید ناخالص ملی و نیز رفاه و آسایش عمومی قرار بگیریم اما شاید بدلیل شرایط بد منطقه ای و نیز برخی سیاستگذاری های سیاسی و اقتصادی بعضاً فرا منطقه منجر به آن شد تا جایگاه پول بی ارزش دنیا را به خود اختصاص دهیم!
بنابراین با انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، روند افزایش تحریم ها و فشارهای مضاعف اقتصادی ادامه پیدا می کرد که این کار شاید رویکردهای سیاسی و اقتصادی منطقه ای و نیز فرا منطقه ای ایران را تحت الشعاع قرار می داد.
در این مقطع برای جلوگیری از بر افتادن خط قرمز انقلاب اسلامی که همان عدم اعتماد و اطمینان به آمریکا و توافق با آن بوده و هست اوضاع برای توافق با چین بسیار جذاب تر خواهدشدکه با توجه به ابهامات توافقات 20 ساله همکاری ایران و چین نمی توان به آن چندان دل خوش کرد.
پس انتخاب بایدن به عنوان ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا و به دنبال آن مهیا نمودن شرایط لازم برای تصویب طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها توسط مجلس اصولگرا نشان دهنده آن است که این انتخابات نه تنها بی تأثیر نیست بلکه انتخاب "جو بایدن" کور سوی امیدی را نسبت به توافقات آتی ایجاد کرده که شاید در آینده (1400 خورشیدی) با بازنگری های سیاسی دو جانبه به آن مهم مدنظر دست پیداکنند!
اما در این حین نباید از تقویت نظام اقتصادی کشور چین پس از اتمام کرونا (که به زودی جهان را شگفت زده خواهدکرد) غافل شد زیرا یک کشور با رویکرد سیاسی کمونیستی چیزی به جز منافع شخصی خود را اعلاء تر نمی بینند که اگر روزی چین این قدرت را در دست گیرد بی شک ایران باتوجه به رویه آمریکا ستیزی ظاهری بی شک هرگز به توافق سازنده ای با آمریکا دست نخواهد یافت که اگر این توافق اتفاق بیفتاد و نیز برجام 2 در کار باشد باید دید آیا باقی مانده پول بلوکه شده و سایر مفاد آن می تواند تأمین معیشت و رفاه ملت را در برداشته باشد یا تنها منافع دولتی را همراه دارد!