در مناقب و ویژگیهای تئاتر بسیار گفتهاند و گفتهایم. نقش تئاتر را در توسعه فرهنگی کشور بارها تبیین کردهایم. بهرمندی از تئاتر در شرایط سخت یک جامعه را مورد ارزیابی قرار دادیم. هزارانبار با زبانهای مختلف از قدرت تئاتر در پیشبرد اهداف کشور، بهخصوص در شرایط سخت سخن به میان آوردیم. بارها بهرهمندی جامعه از تئاتر را برای آموزشهای اجتماعی بیان کردیم و در نهایت صبورانه منتظر ماندیم تا کسی بفهمد، خصوصا مسئولانی که باید حقوق مدنی و اجتماعی جامعه خود را به عنوان وظیفه دنبال کنند، اما دریغ از اندکی فهم. نه تنها کسی از آنها به قدرت بیبدیل تئاتر پی نبرد بلکه حاضر نشدند به حقوق مدنی و انسانی هنرمندان معرفتاندیش این کشور توجه کنند و بدون توجه به قصور در احقاق حقوق انسانی انباشته سالیانِ سال جامعه تیاتر، کورسوهای موجود را هم از بین بردند.
آقایان، عدم توجه به جامعه تئاتر کشور نادانی مطلق است؛ این جمله فریاد فروخورده مردمان هنر این ملک است. آقایان جامعه تئاتر این کشور نیاز فوری به کمک دارد. این هنرمندان سالهاست که حتی بیمه تامین اجتماعی مشخص و محکمی ندارند، حقوق ایام بیکاری ندارند و از شعارهای فریبنده و عوام فریبانه بیزارند. آقایان، همنفسان من زیر بار بیتدبیری شما، زیر بار چرخ زمانه در حال له شدن هستند. هرروز با دهها نفر از هنرمندان اصیل این ملک روبرو هستیم که از جور بیبرنامگی شما و نداشتن نگاه انسانی به آنها، قدرت گذران زندگی ندارند.
آقایان، رؤسا ! داد مظلوم برای شما مهم است؟ این آدمها، همانهایی هستند که شما برای وجاهت بخشی به خود، در زمان عسرت کنارشان عکس میگیرید. کاش اجازه نمیدادید این حرفها از زبان ما جاری شود چون هنوز هم این آدمهای وارسته مراجع اجتماعی جامعه ایرانی هستند.
این جامعه شریف، کرونازده نیستند این هنرمندان به استضعاف کشیده شده در کرونا به انفجار رسیدند. این انفجار نتیجه بیتدبیری و بیتوجهی دولتها و مسئولین به نخبگان جامعهای است که فخرش، فرهنگ و هنر بوده و هست. آقایان، هنرمندان تئاتر در حال حاضر هیچ درآمدی ندارند. هیچ حمایتی ندارند. در گذشته با سیلی صورت خود را سرخ نگه میداشتند و لبخند از لبانشان برای مردم فرو نمیافتاد اما تلخی روزگاری که شما برای آنها ساختید، حریم و حرمت دلشان را مخدوش کرده است.
اگر بزرگ اجرایی این کشور رئیس دولت است، خوب بداند و آگاه باشد اگر از درد مردم شریف با خبر است باید شب و روز نداشته و اگر از درد هنرمندان زخمخورده این بیتدبیری تاریخی مطلع باشد باید از شرم قالب تهی کند.
این نامه را برای شما نمینویسم آقای رئیسجمهور یا مسئولین دیگر؛ این مکتوبه را برای تاریخ مینویسم تا در محضرش سرافکنده باشید که هنرمندان و نخبگان جامعه در این زمان، حداقلهای معیشتی را برای امرار معاش خود نداشتند. نیک میدانم عدهای تحقیرگرا و قشری یادداشتم را سیاسی یا هر طور که بخواهند تلقی میکنند اما همگان بدانند بغض فروخفته همکارانم، مصداق داد مظلوم از ظالم است ....