كمتر از يك سال پيش زمانى كه زينب دختر ١١ ساله ايلامى بجاى بازى در كوچه پس كوچه هاى نوجوانى، چيدن پازل اهداف آينده و بافتن گيسوان كمندش، در حال بافتن تار و پود طناب دار خود با دستان نحيف و دل غمگين و چشمان نا اميدش بود براى رهايي از دست فقر و ندارى و زندگى در يك اتاق بدون سقف و لباسهايي مندرس و پاره پاره؛...
كمتر از يك سال پيش زمانى كه زينب دختر ١١ ساله ايلامى بجاى بازى در كوچه پس كوچه هاى نوجوانى، چيدن پازل اهداف آينده و بافتن گيسوان كمندش، در حال بافتن تار و پود طناب دار خود با دستان نحيف و دل غمگين و چشمان نا اميدش بود براى رهايي از دست فقر و ندارى و زندگى در يك اتاق بدون سقف و لباسهايي مندرس و پاره پاره؛ هنوز مردم دنيا در چنگال نامرئي ويروس منحوس كوئيد ١٩ دست و پا نمي زدند و آنچه اتفاق افتاد از بي تفاوتى مسئولان و منتخبان مردم نسبت به شكاف عميق و پر نشدنى بين فقير و غنى و از ياد رفتن بسيارى از خلايق بخت برگشته در سايه سار خوش گذرانى و بي توجهي آنها و اختلاس هاى ميليارد دلارى يقه سفيدان وگير و دار بين سياستمدارن و شنيده نشدن صداي غراى جامعه شناسان و روانشناسان و اقتصاد دانان دغدغه مند و ... بود. و اينگونه شد كه زينب و ده ها انسان بيگناه ديگر گرفتار در بند استيصال و ناگزيرى و خسران، خلاص از زندگى را بر اسارت و بينوايي ترجيح دادند و كسي هم به دادشان نرسيد.
اما اينك كه ترس و وحشت از گسترش وسيع ابتلا و مرگ و مير در اثر كرونا به فاجعه اى جهانى تبديل شده است، مسئولان بسيارى از كشورها به فراخور سطح دانش و اقتصاد خود در تكاپوى كشف واكسن و جلوگيري از تبعات جانى و روحى و روانى آن هستند به طوري كه كشورهاى پيشرفته در زمينه تهيه مايحتاج زندگى بصورت رايگان يا با قيمت ارزانتر براى اقشار مختلف جامعه بخصوص بي بضاعتان، درمان رايگان بيماران و تهيه لوازم بهداشتى و آموزشي براى همه مردم و دانش آموزان و دانشجويان در راستاي عدالت آموزشي و بهداشتى، همواره بهترين اقدامات را انجام داده اند.
اما در كشور ايران اسلامى عزيزمان كه با الگوگيرى از عدل امام علي(ع)، سر لوحه قانون اساسي و تمام اعمال و نيات را "عدالت" در همه زمينه هاى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى ، آموزشي و ... قرار داده است، اصلي ترين مساله اى كه در بحران ها و حوادث طبيعى و غير طبيعى فراموش مي شود عمل بر اساس همان "عدالتي " است كه مسئولان همواره دم از آن مي زنند. گويى عينكى كه بر چشم دارند مسائل را جور ديگرى بازتاب ميدهد و از عمق فاجعه بي اطلاعند؛
مسئولان آموزش و پرورش نرم افزار "شاد" را بدون توجه به اينكه تعداد بسيارى از دانش آموزان گوشي هوشمند ندارند و يا با توجه به قيمت سرسام آور انواع مدل آن، بهيچ وجه امكان تهيه آن را ندارند ، براى همه دانش آموزان طراحى ميكنند در حاليكه براى بعضى تبديل به نرم افزار "غم و درد و رنج" شده است.
كودكان روحيه شكننده و لطيفي دارند و نسبت به داشته هاى دوستان و نداشته هاى خودشان حساسند به همين دليل نميتوانند به راحتي اينهمه تبعيض و تفاوت را تحمل كنند و ممكن است تصميماتى جبران ناپذير بگيرند.
در حاليكه حتى مرگ متمولين و بقول معروف مايه دارها در اثر كرونا هم لاكچرى و در بيمارستان هاى خصوصى، با عزادارى هاى مجازى و بسيار شيك صورت ميگيرد مرگ سيد محمد موسي زاده و ده ها جوان و دانش آموز ديگر در روستاها و شهرهاى دور افتاده و محروم در اوج ندارى با طناب است و نفت و قرص برنج و رنج و درد...
سید محمد موسوی زاده یکی از میلیون ها دانش آموزی است که امکان خرید گوشی هوشمند میلیونی و گرفتن اینترنت پر سرعت به منظور نصب اپ شاد را نداشته و به همین خاطر از شرکت در کلاس های آموزش آنلاین که آموزش و پرورش برای دانش آموزان در عصر کرونایی ایران تدارک دیده، محروم شده است.
فاجعه مرگ دردناك سید محمد یک هشدار بزرگ به نظام آموزش و پرورش کشور است که بدون در نظر گرفتن وضعیت مالی و اقتصادی خانوارها و اختصاص بودجه اى براى تهيه ملزومات آموزشي كودكان بي بضاعت، سیستم شاد را عملیاتی کرد و کودکان بسیاری را در نقاط محروم کشور در حسرت در اختیار داشتن گوشی موبایل و همراهی با دوستانشان قرار داد.
اين یک واقعیت تلخ از تراژدی نظام آموزشی ناعادلانه در ایران در آستانه ورود به قرن پانزدهم هجری شمسی است. اگر بخواهیم شاهد خودکشی زينب ها و سید محمد موسوی زاده های دیگر نباشیم، نظام آموزشی کشور در كنار نظام اقتصادى و فرهنگى و اجتماعى و بهداشتى باید مسیر عدالت محوری و تجهیز به فناوری روز را با هم طی کند تا از دبستان، شاهد فاصله طبقاتی شدید بین فقیر و غنى و بروز چنين اتفاقات جبران ناپذيرى ایران زمین نباشیم.
*فعال سياسي-اجتماعي