وضعیت اقتصادی این روزها باعث شد تا بازار سرمایه ۲ میلیون نفر از نیروی کار کشور را به سمت دلالی سوق دهد که بخشی از گرانی دلار هم به سیاستهای نادرست اقتصادی برمیگردد مانند کاهش نرخ سود سپرده و وضعیت عجیب و غریب بازار سرمایه. بازار سرمایه در شرایط کنونی هم باعث بوجود آمدن تورم شده و از طرف دیگر به بخش تولید ضربه سنگینی زده است!
براساس آمارهای مرکز آمار، نرخ مشارکت نیروی کار کاهش یافته و این باعث شده خیلیها کار خود را رها کنند و دنبال سفتهبازی بروند. بانیان این اشتباه الان ساکت شدهاند در حالی که سهم اینها در التهابات اخیر بالا است.
از اینها که بگذریم به عوامل خارجی یعنی تحریمها و کرونا میرسیم که به تصمیمات اشتباه داخلی دامن زده است و با این اوصاف بعید است نرخ ارز به زیر ۲۰ هزار تومان برگردد. اگر این ۲۰ میلیارد یورو ارز صادراتی که برنگشته به کشور بازگردد تازه میتوان به نرخ حدود ۲۰ هزار تومانی دلار امیدوار بود.
در این میان یک تلقی اشتباه در بین مسئولین این بود که بازار سرمایه ضربهگیر نقدینگی است. این در حالی است که بازار سرمایه به خودی خود یک نوع نقدینگی را تولید میکند و این مسئله هم عوارض تورمی خود را دارد. یک لطمه دیگر بازار سرمایه در شرایط کنونی هم این است که ۲ میلیون نفر از نیروی کار کشور را از جریان اقتصاد وارد دلالبازی کرده است. و از طرف دیگر هم میان نوسانات اقتصادی باعث شده جنگ فقیر و غنی پیش آید.
نوسانات و سیاستهای ارزی سالهای گذشته نیز باعث شد عدهای صاحب درآمد باد آورده شوند. دهک بالای درآمدی، درآمدهای هنگفتی به دست آوردند. هرچند از پس این نوسانات نرخ تورم نیز افزایش یافت که این موضوع گروههای پایین درآمدی را بیشتر متاثر کرد. این موضوع فقر را تعمیق میبخشد، علاوه بر آن نابرابری را نیز افزایش میدهد، زیرا شکاف درآمدی را زیاد میکند.
طبقه متوسط طبقه پیشران جامعه و متفکر است. طبقهای است که اصحاب فکر و اندیشه، فعالان اجتماعی و تا حدودی اقتصادی و ظرفیتهای دانشگاهی و فرهنگی و همه انسانهایی که میتوانند در جایگاه خودشان پیشران باشند در طبقه متوسط حضور دارند.
با توجه به موارد گفته شده، افراد این طبقه تمکن درآمدی نیز دارند. یا کارمند دولت هستند یا از محل توانمندی خودشان ارتزاق میکنند. اگر افراد این طبقه وضعیت نابسامانی از نظر معیشتی و اقتصادی پیدا کنند و شرایط تورم و رکودی آنها را به طبقه پایین هل دهد، وضعیت کلی جامعه دگرگون میشود. اگر تورم بهشدت افزایش یابد بخش اعظم طبقه متوسط که دارای سطح درآمدی میانه هستند، وضعیت بدتری پیدا میکنند.
وقتی این طبقه از وظیفه پیشرانی و همچنین مشارکت و سهمآفرینی تهی یا تضعیف شود، نابرابری درآمدی و اقتصادی نیز افزایش مییابد. شکاف درآمدی میان طبقات جامعه نباید بهگونهای باشد که باعث ایجاد دوگانگی در جامعه شود که سبب شکلگیری یک گروه برخوردار و یک گروه فقیر شود. جنگ فقیر و غنی ثبات اقتصادی و اجتماعی را بههم میریزد که این امر نیز یک وجه مهم کاهش یا تضعیف طبقه متوسط است.