بسیار بدیهی مینماید که شخص مهران مدیری بهعنوان یکی از پیشقراولان طنز نمایشی نوین اجتماعی ـ بهویژه با برنامه متمایز و پربار «ساعت خوش» در سال۱۳۷۳ـ صاحب جایگاهی درخور در طنز نمایشی باشد؛ جایگاهی که با برنامههای مستمر و طنزهای فاخر انتقادی-اجتماعی بهخصوص«شبهای برره» که اثری بسیار جدی در خصوص شرایط و مخاطرات دوران گذار یک جامعه سنتی و ایلی-عشایری به دوران مدرن است، روندی تثبیتشده یافت.
بسیار بدیهی مینماید که شخص مهران مدیری بهعنوان یکی از پیشقراولان طنز نمایشی نوین اجتماعی ـ بهویژه با برنامه متمایز و پربار «ساعت خوش» در سال۱۳۷۳ـ صاحب جایگاهی درخور در طنز نمایشی باشد؛ جایگاهی که با برنامههای مستمر و طنزهای فاخر انتقادی-اجتماعی بهخصوص«شبهای برره» که اثری بسیار جدی در خصوص شرایط و مخاطرات دوران گذار یک جامعه سنتی و ایلی-عشایری به دوران مدرن است، روندی تثبیتشده یافت.
روندی که به دور از هرگونه تعارف، با شروع بسیار درخور توجه و نقادانه و بهتر است عنوان شود روشنگرانه برنامه «دورهمی» تداوم پیدا کرد و خوب به یاد دارم ـ بهعنوان کسی که از تعقیب و توجه به برنامه های سطحی و بیمحتوای سیما اجتناب میورزم - از دوره نخست برنامه دورهمی و انبوه مطالب آگاهیبخش و روشنگرانهاش بهعنوان یک کلاس آموزش اجتماعی- شهروندی یاد مینمودم و با تحسین عملکرد مدیری- و البته نویسندگان توانا- پیگیر برنامه بودم. اما شگفتا که در ادامه و خیلی زودتر از حد تصور با غربالشدن سؤالبرانگیز نیروهای مفید دورهمی و حذف تدریجی بخشهای اصلیاش، نقد جدی و سالم توأم با طنزی فاخر به کناری نهاده شد و این میان مهران مدیری ماند و رویکردی عوامفریبانه و ارتزاق از تاریخ و گذشته و پیشینه پربار خویش و سوءاستفاده از مقبولیت اجتماعی -هنری که طی سالها و با چه زحماتی کسب کرده بود... و اینگونه بود که خیلی زودتر از حد تصور و درحالی که انتظارات علاقهمندان از دورهمی ـ نظر به فقدان برنامههای مشابه انتقادی ـ افزایش معناداری مییافت، خیلی زود تاریخ انقضای این برنامه نیز فرا رسید. (به جای پویایی و حرکتی بلاانقطاع در مسیر بهترشدن).
همان مهران مدیری که در برههای از زمان به جای درک مسئولیت خطیر خویش در زمینه حفظ این مقبولیت اجتماعی و تقویت برنامههای طنز انتقادی، دچار نوعی توهم در زمینه برنامهسازی شد و بهعنوان کارگردان سینما یکی از گنگترین فیلمهای سینمای ایران موسوم به «ساعت پنج عصر» را ساخت که بیش از هر چیز روایتگر نوعی خودبزرگ بینی و توهم پیرامون اشراف بر جزءجزء مناسبات و حالوروز جامعه و نگرش فیلسوفمآبانه پیرامون بیهویتیها بود؛ توهمی که طی سالیان دور و نزدیک، بهویژه عطف بهنوعی تکصداییبودن و عدم نظارت و صدالبته تأثیرات روانی ناشی از حمایتهای افراطی توده مردم، دامنگیر بسیاری از برنامهسازان تلویزیونی شده است.
طی ماههای اخیر مهران مدیری بهعنوان مجری و کارگردان برنامه دورهمی حتی کمترین خلاقیت و توانایی را از خویش بروز نداد و همواره ارائهگر و مجری آیتمهایی کاملاً خنثی و کلیشهوار و به دور از تفکر و تعمق حداقل در حوزه طنز شد . شخص کارگردان، دوره جدید دورهمی را با این مقدمه آغاز کرد که: من خوابیده بودم که زنگ زدند و گفتند الّا و بالا که باید دورهمی را ادامه دهید(نقل به مضمون)...؟! آیا این اصراری بود برای این همه اهمال و کمکاری؟ یا پذیرش مسئولیتی بود برای این همه درجازدن و تعلل؟ این تعبیر به ذهن متبادر میشود که "هر چیزی ضد خود را تولید می کند". دورهمی و مدیریای که در آغاز رویکردی بسیار اجتماعی، ضدکلیشه و تحولخواه داشت؛ حال بدل شده است به یک برنامه سراسر کلیشهای و بیمحتوا که صدالبته همچنان مدیری برای خالینبودن عریضه؛ البته با شدت و حدتی بسیار پایینتر از اوایل دورهمی؛ خود را مدافع تودههای محروم و رنجبران و همدرد با محرومین و اقشار فرودست وآسیبدیدگان بلایای طبیعی وانسانی و... نشان می دهد؛ آن هم درست زمانی که تصاویر لبخند به لبش با اتومبیل آنچنانی و کنار ویلا و... در رسانهها به چشم می خورد! و شاید برای زدودن چنین تعارضاتی است که مهران مدیری از تکیهکلامی خندهدار استفاده میکند دال بر "سلبریتینبودنش"!؛غافل از اینکه برای بیننده و مخاطب آگاه کنونی، کلمه و مفهوم سلبریتی، آن هم در این جامعه آکنده از بحرانها و نابسامانیها؛ محلی از اعراب ندارد....آن هم سلبریتیهایی که مختصات فکری ـ ذهنی و گفتار و رفتار وهمآلودشان در زمینه برتر از دیگران بودن، هیچ سنخیت و تناسبی با واقعیات تلخ تر از تلخ جامعه نمییابد.
کوتاه سخن اینکه: به هر روی مهران مدیری در حالی که از وی انتظار نمیرفت، با غوطهورشدن در تب تند حمایتهای بهحقی که از وی وجود داشت، هم مهر باطل بر برنامه دورهمی زد- بهخصوص با آن بخش پرسشهای روتین با میهمانان و حضار- و هم یادآور این نکته شد که چه آسان ممکن است با خوابیدن در باد غرور و عدم تعهد، اعتبار دیر یافته مرهون سالها تلاش و تکاپو را از دست داد و به بوته فراموشی سپرد...
هم مهران مدیری و هم دورهمی سخت نیازمند ارتقای نگرش و شناخت درست مخاطب کنونی هستند؛ بهجای رکود و ایستایی چنین مستمر و اهانتآمیز به شعور و آگاهی انبوه بینندگان محصور در انبوه معضلات و آلام اجتماعی-فکری-روحی-اقتصادی...
سروش ملتپرست