خیلی مواقع پیش می آید که در مسیری در هنگام رانندگی قرار داری و اگر مسیر را از کسی گرفتی او شما را رها نمیکند و همه جور تلاشی میکند که مسیر را از شما پس بگیرد ولی اگر از همان فرد بپرسی محله یا شهرت چطور اداره میشود هیچ اطلاعاتی ندارد!
; ?>; ?>
از منافع غریزی و آنی تا مصالح جمعی و بلند مدت
عبدالرحمن حسنی فر
8 تير 1399 ساعت 5:02
خیلی مواقع پیش می آید که در مسیری در هنگام رانندگی قرار داری و اگر مسیر را از کسی گرفتی او شما را رها نمیکند و همه جور تلاشی میکند که مسیر را از شما پس بگیرد ولی اگر از همان فرد بپرسی محله یا شهرت چطور اداره میشود هیچ اطلاعاتی ندارد!
خیلی مواقع پیش می آید که در مسیری در هنگام رانندگی قرار داری و اگر مسیر را از کسی گرفتی او شما را رها نمیکند و همه جور تلاشی میکند که مسیر را از شما پس بگیرد ولی اگر از همان فرد بپرسی محله یا شهرت چطور اداره میشود هیچ اطلاعاتی ندارد! خلاصه این سوال جدی است؛ یعنی چرا ایرانی ها که این همه در زندگی فردی شان خیلی از ملاحظات را دارند و به اصطلاح پیچیده عمل می کنند اما چرا در زندگی اجتماعی شان، این همه ساده هستند و بهاصطلاح افق دیدشان پایین است؟ مثال دیگر اینکه خیلی مواقع داخل خانه کسی میروی میبینی به اصطلاح شیک است اما از جلوی در خانه اش به این طرف، مثل لابی و ممجتمع ساختمانی و محیط محله خیلی مرتب نیست و در مخارج مشارکت نمی کند و اگر عرصه فراتر برود اصلا احساس مسئولیت نمی کند. موارد بحرانی چون زلزله و سیل و دیگر موارد را باید فاکتور گرفت. مسئله مربوط به مواقع عادی است که باید رو به جلو باشد و به گونه ای در راستای کیفیت باشد و نه داشتن حداقل ها.
مسئله کجاست؟ آیا ما ایرانی ها مردمانی هستیم که به محیط اجتماعی مان در حالت عادی بی توجهیم یا مشکل جای دیگری است؟ چند تا علت و عامل را می توان فهرست کرد که به طرح مسئله مندی این موضوع کمک کند.
در مقدمه و به عنوان بحثی نظری باید گفت که مفهوم محوری در این زمینه "حوزه عمومی" است؛ یعنی حوزه ای که مسلما به ما تک تک افراد جامعه مربوط است اما نحوه فعالیت و نوع نگاه به آن برای مان معلوم نیست. این حوزه، مستلزم چارچوب دهی نظری و مفهومی و طرح مسئله مند آن است تا بتوان گامی در بهبود اوضاع برداشت. سازوکارهای فعالیت در این عرصه لازم است همیشه مورد تامل و بررسی قرار گیرد. چرا که انسان ها امروزه بخاطر در هم تنیدگی زندگی اجتماعی شان نمی تواند به محیط خود بی توجه باشند اما اگر به نقش خود در زندگی اجتماعی آگاه نباشند نمی توانند در پازل این زندگی اجتماعی نقش آفرینی کنند. در ادامه، عواملی که در کم نقشی افراد جامعه در "حوزه عمومی" موثر هستند ذکر می شود:
۱.شاید یک عامل مهم، موضوع ناآگاهی کلی و عمومی، نسبت به امورات و مسائل دور و اطراف خود باشد که می تواند منشا عدم فعالیت در "حوزه عمومی" باشد. باید به اطراف خود، احساس مسئولیت کرد و در مورد آن اطلاعات کسب کرد تا بتوان به نحو اگاهانه در آن نقش آفرینی کرد.
۲.عامل دیگر، ناآگاهی به وظایف و حقوق خود است که شکل دهنده به بخش مهمی از این مشکل است. اینکه مثلا آقای طبری نامی را می گیرند و محاکمه می کنند و این فرد که ۲۰ سال به عنوان معاون اجرایی دفتر یک قوه مهم فعالیت کرده و نزدیک به ۲۰ پرونده کلان دارد من نوعی به عنوانشهروند چه وظیفه ای دارم و اصولا چه حقوقی دارم معلوم نیست! آیا من حق دارم بپرسم چرا ایشان اینقدر آزاد بوده و بعد از ۲۰ سال خلافش رو شده است؟ یا مثلا سلطان های سکه، ماشین و ارز را می گیرند و محاکمهمیکنند فارغ از اینکه چه حکمی بگیرند من به عنوان شهروند نمی دانم چه وظیفه ای دارم! آیا حق دارم بپرسم اگر این سلطان را گرفتید چرا هنوز در بر همان پاشنه که وجود سلطان یا گنده لات های دیگر هست، می چرخد؟ چراکه هیچ تغییری در قیمت ها اتفاق نمی افتد و تازه، گرانی و تورم همچنان می تازد. مورد دیگر اینکه فضای شدیدی در مورد اعتبارنامه یک نماینده مجلس شکل می گیرد اما پرونده اعتبار ایشان تایید می شود. امیدوارم حق به حقدار رسیده باشد و این هدف هر بررسی و هر قضاوتی است اما من به عنوان شهروند آیا حق دارم که مطالبه کنم همه پرونده ها، درست بررسی شود و ظلمی صورت نگیرد؟ هزاران موضوع دیگر شبیه موارد فوق هست که در "حوزه عمومی" برای من شهروند اتفاق می افتد و من نوعی نمیدانم که حق و تکلیفم چیست!
در ادامه، برخی دیگر از علل و عوامل عدم فعالیت ایرنیان در حوزه عمومی ذکر می شود که باعث شده آنها را در کنج نگاه کوتاه دنبال کردن منافع قرار می دهد و البته چون این متن طولانی می شود صرفا به ذکر فهرست وار آنها پرداخته می شود:
۳.ترس از فعالیت جمعی یا بی اعتمادی ما ایرانی ها به کار جمعی
۴.بی اعتمادی به یکدیگر
۵.نداشتن دانش تقسیم کار
۶.بی پناهی کنشگری در حوزه عمومی
۷.ترس از فعالیت در حوزه عمومی و غیره از جمله علل و عوامل عدم کنش در حوزه عمومی ایرانیان می تواند باشد.
انشاالله در یادداشت های بعدی این دغدغه به صورت تفصیلی تر دنبال می شود.
کد مطلب: 131857