اینروزها ایرانیان به جای اینکه از دستگیری و مجازات سلاطینی که در عرصه اقتصاد پیدا می شوند خوشحال شوند، حالشان بد می شود.
درآمدی بر مسئله فساد و سلطان های اقتصاد ایران
عبدالرحمن حسنی فر
7 خرداد 1399 ساعت 4:53
اینروزها ایرانیان به جای اینکه از دستگیری و مجازات سلاطینی که در عرصه اقتصاد پیدا می شوند خوشحال شوند، حالشان بد می شود.
اینروزها ایرانیان به جای اینکه از دستگیری و مجازات سلاطینی که در عرصه اقتصاد پیدا می شوند خوشحال شوند، حالشان بد می شود. فهمیدن این موضوع خیلی مهم است که چرا حالشان بد می شود. سوالات زیادی در ذهن مردم بوجود می آید که به برخی از آنها به عنوان مثال اشاره می کنم:
۱.چرا باید این همه فساد و آن هم فسادهای بزرگ در کشور وجود داشته باشد؟
۲.چرا وقتی کله گنده ها و به اصطلاح سلاطین مجازات می شوند اوضاع ما بهتر نمی شود و وضعیت مردم عموما امروز بدتر از دیروز است؟ مسئله مندی اینبحث، کار راحتی نیست؛ بخاطر این برای این یادداشت اسم "درآمد" گذاشتم که جنبه ابتدایی دارد.
پاسخ دادن به سوالات متفاوتی که در این فساد شکل می گیرد خیلی راحت نیست؛ زیرا عمق این پدیده ها زیاد است و اینگونه وضعیت ها معمولا چند عاملی هستند و برخی از عوامل بخاطر عمق زیاد یا مفقودند یا در صورت ظهور به دلایل متفاوت، نادیده گرفته می شوند.
بدیهی است وجود "سلطان" در عرصه اقتصاد، نشان از "فساد"(corruption) دارد و اگر گفته می شود سلطان، یعنی فرد قوی و متمکنی که قدرت کارهایی را دارد که از افراد عادی بر نمی آید. استفاده از کلمه سلطان، برگرفته از تلقی عامیانه از افراد قدرتمندی است که به آنها سلطان، ژنرال، امپراتور و غیره اطلاق می کنند. قاعدتا جایی که سلطان باشد رتبه های پایین تر، از قبیل افسران و سربازان نیز وجود دارند که آنها هم به فساد می پردازند و آنها را هم باید مد نظر داشت.
فساد، نشانه بیماری است اما "نحوه"، "نمود" و "فراوانی" آن، میزان و عمق بیماری را مشخص می کند. فساد در جامعه ایران مثل خیلی دیگر از جوامع دیگر احتمالا به "قدرت" (power) ارتباط دارد. نکته مهم این است که اگر سرشاخه ای در موضوعی دستگیر و مجازات می شود باید اجزای متصل به آن و علی الخصوص ریشه های آن که جنبه بنیادی دارد نیز شناسایی و با آنها مواجهه درست صورت گیرد؛ نپرداختن به آنها باعث استمرار و حتی تکثیر فساد می شود؛ وضعیتی که الان با آن مواجهیم.
نکته ای که در مورد ریشه فساد است و باید به تعبیری خشکانده شود این است که جدای از مهم بودن عوامل و کارگزاران فساد، پرداختن به ابعاد فرهنگی و ساختاری ظهور فساد، از اهمیت زیادی برخوردار است و باید به عنوان یک مشکل ساختاری و فرهنگی، آسیب شناسی و درمان شود. به نظر می آید، این نوع از فساد سلطان پرور در جامعه ما با توجه به وجود عوامل فرهنگی و ساختاری موثر در ظهور آن، جنبه فراگیر و گسترده پیدا کرده است و شبیه سرطانی شده کهدر حال تحلیل بردن کالبد و روح جامعه ایرانی است؛ به عبارت دیگر به نظر می آید ظهور سلاطین در اقتصاد ایران،از یک طرف نشان از یک "امر سیستماتیک" دارد که حتما روابط قدرت و ثروت در آن نقش دارد و از طرف دیگر نشان از یک نقص و اشکال جدی فرهنگی و قانونی و کم کاری و تقصیر نهادهای نظارتی دارد.
قوه قضائیه از اینکه مجرمان اقتصادی را دستگیر کرده، جای قدردانی دارد ولی در اینکه فرهنگ و زمینه سلطان پروری در این جامعه وجود دارد نشان از قصور یا حتی تقصیر در این نهاد و نهادهای دیگر از قبیل نهادهای فرهنگی و قانونی و نظارتی دارد؛ اینکه، اقتصاد ایران تا این حد گرفتار "فساد" است بحثی فراتر از تحریم و فشار خارجی است و فهم این نکته بسیار مهم است.
اقتصاد ایران، بیمار است و نشانه های بهبود در آن کم است؛ بخاطر همین، دستگیری این سلاطین، نشان بهبود شدن اوضاع نیست بلکه بیشتر نشانه یک درد عمیق است به همین دلیل، بجای آرامش ، تشویش و نگرانی را برای مردم به همراه دارد.
مردم در عرصه اقتصادی به "آرامش" نیاز دارند و تحقق آرامش، هم در عالم "ذهن" است و هم در عالم "عین"، که الان در این دو عرصه به شدت "بی ثباتی" و "بی قراری" وجود دارد.
کد مطلب: 130096