به صورت مداوم و چرخشی بخشی از اقتصاد با اپیدمی فساد موجی از واکنش ها و هشدارها را در جامعه ایجاد می کند و به نوایی نرسیده از جایی دیگر سر بر می آورد.
معمایِ اعدام سلطانها و زایش فساد
سید قائم موسوی
5 خرداد 1399 ساعت 16:39
به صورت مداوم و چرخشی بخشی از اقتصاد با اپیدمی فساد موجی از واکنش ها و هشدارها را در جامعه ایجاد می کند و به نوایی نرسیده از جایی دیگر سر بر می آورد.
به صورت مداوم و چرخشی بخشی از اقتصاد با اپیدمی فساد موجی از واکنش ها و هشدارها را در جامعه ایجاد می کند و به نوایی نرسیده از جایی دیگر سر بر می آورد. مطابق معمول فریادها از همه کس بر می خیزد که علت چیست؟ مگر نهادهای ناظر وجود ندارند؟ چگونه می شود در سطوح و ارقام کلان رخ بدهد و از دیدِ ناظرانی که باید بیشتر ممانعت کنند تا کشف کنند، پنهان می ماند؟ آنها یا می بینند و می دانند و اقدامی نمی کنند یا می بینند و می دانند و نمی توانند اقدامی بکنند!
آنها یا سکوت می کنند و با پیشه کردن مشی محافظه کارانه، ماندن در پُست را بر همراهی نکردن ترجیح می دهند و از همه مهمتر شیوع فساد را اینقدر همه گیر و عادی می دانند که هر گونه حرکتی را در عمل منتج به نتیجه نمی دانند یا همراهی می کنند و دستی بر خوان می برند که همین امر برآشفتن و اقدام را عملاً غیرممکن می کند چرا که خود پای در گِل دارند و ناچار باید دم فروبندند!
شاید برای خیلی ها دغدغه باشد، با وجودیکه این همه سلطان در حوزه های سکه، طلا، خودرو و غیره اعدام می شوند چرا مار هفت سر فساد از بین نمیرود و مدام خودش را بازتولید می کند؟! گیرِ کار کجاست؟ سلطان هایی که اعدام شدند، جنس اصل نبودند؟ یا برای از بین بردن فساد مسیر را اشتباهی رفته ایم؟
بدون شک تولید و زایش مداوم فساد ریشه در همآوایی و تشریک مساعی کارگزار و ساختار دارد. اگر اینگونه نبود با اعدام سلطان هر عرصه نباید دیگر شاهد فسادی در آن شاخه باشیم. سلطانها می روند اما فساد می ماند و خودش را بازتولید می کند. این امر نشانگر این است که در امر فسادزایی به ریشه ها و عوامل اصلی تولیدِ فساد توجه نمی شود. به جای فسادزدایی به صورت فرآیندی و دراز مدت و بر مبنای اصول بنیادین صرفاً به صورت تاکتیکی و بعضاً تسویه حسابهای سیاسی با مقوله فساد برخورد می شود. بیشتر از اینکه زمینه ها و مکانیزم های فسادزا تصحیح و اصلاح شوند، شاخه های اضافی و عموماً نتایج فساد بزرگنمایی می شوند.
پروسه و ساختاری که فساد در آن ایجاد می شود و مجال تبدیل شدن به اختاپوس را پیدا می کند سهواً یا عمداً مورد تجاهل قرار می گیرد. شوربختانه فقدان روندهای شفافیت زا، جامعه ی مدنی پویا و پرسشگر، نهادهای مستقل از حاکمیت، دولت تحصیلدار و تداخل مسئولیت ها و کارکردها و همچنین عدم تناسب مسئولیت ها و اختیارات، زمین باروری برای رویش فساد را ایجاد کرده است و اقداماتی مانند اعدام سلطانهای خودرو، سکه و قس علیهذا نمی تواند از استعداد آن برای زایش مداوم فساد بکاهد.
وقتی بذرها و استعداد زمین پتانسیل لازم برای خلق انواع فساد را دارد، اعدام ها و زندانی کردن صرفاً تعدادی فاسد را از بین برده است و ریشه ی تنومند فساد سلطانی دیگر و فاسدی دیگری به نحوی دیگر تولید می کند و می شود مصداق تمثیل: روز از نو، روزی از نو!
کد مطلب: 130019