بدیهی ترین پاسخ به فلسفه ی این همه فشار و هجمه از سوی غربی ها در طول 41 سال گذشته این بود که ما داریم چوب استقلال خودمان را می خوریم، بالاخره داشتن استقلال در این دنیایی که تماماً به استعمار وابسته هستند، هزینه هایی دارد!
یک دست جامِ "روسیه" و یک دست زلفِ "چین"!
سیدقائم موسوی
21 فروردين 1399 ساعت 17:43
بدیهی ترین پاسخ به فلسفه ی این همه فشار و هجمه از سوی غربی ها در طول 41 سال گذشته این بود که ما داریم چوب استقلال خودمان را می خوریم، بالاخره داشتن استقلال در این دنیایی که تماماً به استعمار وابسته هستند، هزینه هایی دارد!
بدیهی ترین پاسخ به فلسفه ی این همه فشار و هجمه از سوی غربی ها در طول 41 سال گذشته این بود که ما داریم چوب استقلال خودمان را می خوریم، بالاخره داشتن استقلال در این دنیایی که تماماً به استعمار وابسته هستند، هزینه هایی دارد! آنها چون چشم ندارند استقلال ما را ببینند، ما را زیر انواع فشار و تحریم قرار داده اند. با چالشی که میان سخنگوی وزارت بهداشت، واکنش سفیر چین در ایران و پاسخگویی مبتنی بر دستپاچگی سخنگویِ وزارت امور خارجه در ارتباط با پنهانی کاری کشور مبداء ویروس کرونا صورت گرفت، به نظر می رسد هزینه هایی که برای استقلال پرداخته شد، کمی تا اندازه ای گرفتار نوعی هدررفت بوده اند.
یکی از رایج ترین شعارهای ابتدای انقلاب که سَردَر وزارت امور خارجه کشور نیز حک شده عبارت است از«نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی». مضمون این شعار به صورت ساده این است که منبعد قرار است کشور در زمینه استقلال به هیچ کشوری اعم از شرق یا غرب وابسته نباشد. با نگاهی به سیاست خارجی ایران نیمی از شعار جامه عمل پوشیده است ولی در موردِ نیمی دیگر به شدت اختلاف نظر وجود دارد. درست است که ما از غرب مستقل و منزجر شدیم اما الزامات و مقتضیات قدرت بین الملل، ما را از برهه ای به بعد به شرق نزدیک کرد. نزدیکی به شرق به تناسب فشارهای غرب بیشتر و بیشتر شد تا اینکه هم اکنون قرائن و مواضع مسئولین حاکی از این است که کشور در دامان شرق گرفتار شده است. ایران در پشت بامِ سیاست خارجی از گوشه ای به گوشه ی دیگر غلطیده است. قرار بر میانه بود، اگر بنا بر سقوط باشد فرقی نمی کند از این ور بام بیفتیم یا از آن ورِ بام!
البته از اول هم مشخص بود که برداشت های انتزاعی و افراطی از این شعار شده بود و عده ای تصور انزوای از جهان را داشتند. جلوتر که آمده ایم، انباشت انواع هزینه با تجربه های تلخش موجب تجدیدنظرهایی در روابط سیاست خارجی کشور شد.
تعارضات، تناقضات و مناقشات با دنیای غرب باعث مهیا شدن زمین بازی برای دنیای شرق شد. آنان ماهرانه وارد بازی با غرب و ایران به صورت همزمان شدند. جوهر و اهداف، بازی با مهره ها و اخذ حداکثر امتیازات از طرفین بود! در این بین کفه امتیازها همیشه به نفع آنها بود! علیرغم کسب امتیازات از ایران، یا برعکس انتظارات عمل می کردند یا رفیق نیمه راه می شدند! رای مثبت به تمامی قطعنامه های شورای حکام آژانس اتمی و شورای امنیت سازمان ملل مؤید این مدعاست! پا پس کشیدن از پروژهایی که با ایران منعقد کرده بودند نیز مصداق رفاقت نیمه و نصفه ی آنهاست.
به نظر می رسد ما از هراس چاله در چاه افتاده باشیم. بنا داشتیم که از شرق و غرب استقلال داشته باشیم و سه محور «عزت، حکمت و مصلحت» را فرا روی خود قرار دهیم، ولی عزت و حکمت را قربانی مصلحت تحمیلی کرده ایم! چرا باید یک سفیر بتواند اینگونه پرخاشگری و سخنگوی وزارت امور خارجه آنگونه کرنش کند؟ مگر سخنگوی وزارت بهداشت از کدام خطوط قرمز تخطی کرده بود که به این شکل با موضع منفعلانه سخنگوی وزارت امور خارجه کشور مواجه شده است!
شاید عده ای اذعان نمایند که نمی شود توامان با غرب و شرق چالش داشت و حالا که آستانه ی رابطه با غرب چالش برانگیز و خصمانه است، استمالت چین منبعث از مصلحتی معقول است. اما این تئوری مخالف اصول سیاست خارجی کشور و مصداق وابستگی به کشوری است که در رقابت با غرب به مراتب رفتاری مستبدانه تر و دوگانه تر خواهد داشت. در این سالهایی که گذشته است در پیج های تاریخی حساسی چین و روسیه امتحان خود را پس داده اند، آنها هیچ وقت؛ نه تنها متحد استراتژیکی برای ایران نبودند(قائل به دادن هزینه)، به جد از ایران نیز حمایت نکردند. آنان تا جایی که بشود با کارت ایران بازی کنند، حامی بوده اند و هر کجا که مقتضی دیدند ایران را به حال خودش رها کردند، غلطیدن در زمین چین بسیار خطرناک است، چیزی که باید به شدت از آن اجتناب کرد! همین را کم داشتیم که مقدرات امورمان را به تمایلات چین گره بزنیم! نفوذ از نوع آسیایی اش!
چین اقتصاد کشور را با سوءاستفاده از گرهِ تحریم های غرب در گرو گرفته و روسیه نیز سیاست کشور را با بهره وری سوء از تضاد ایران و غرب زیر فشار قرار داده است. تاریخ ایران و روسیه را که ورق بزنیم، یک اصل ابتدایی بر ذهن هر ایرانی آونگ می زند: اگر ایران توانست با اغماض گذشته ی روسیه، با آن، روابط عادی داشته باشد با هر کشور دیگری و از هر کره ی دیگری با هر سابقه ای باید بتواند کنار بیاید!
کد مطلب: 127032