در کشورهای توسعه یافته، اگر محبوبیت ۶۳ درصدی رئیس جمهوری که پشتوانه تشکیلاتی و حزبی دارد، یکی، دو درصد کاهش پیدا کند، حزب حامی آن رئیس جمهوری از وی توضیح میخواهد و توبیخش میکند. در واقع شخصی که از سوی یک حزب در مهمترین انتخابات یک کشور که انتخابات ریاست جمهوری باشد، حضور پیدا میکند، شاخصترین و بهترین چهره منسوب به آن حزب معرفی میشود و کاهش محبوبیت او کاهش محبوبیت حزب است. آقای محمود احمدینژاد، در سال ۸۴ وارد عرصه پیکار انتخاباتی برای تصدی بزرگترین مقام اجرایی کشور ایران شد و با شعار استقلال حزبی و نمایش تصاویری از سادگی خانه، اتومبیل و پوشش، به تبلیغات پرداخت.
استقلال حزبی در نامزدهای هر انتخاباتی، پیامدها و نتایج خاص خودش را دارد و در انتخابات ریاست جمهوری، دامنه این پیامدها بسیار بیشتر است. شخص مستقل از احزاب اگر رأی بیاورد، اولین کاری که انجام میدهد چیدن تیم دولت است. تیم دولت یعنی وزیران، معاونان، مشاوران، استانداران، فرمانداران و . . .
بدیهی است کسی که از پیش در یک ساختار تشکیلاتی بزرگ عضویت نداشته باشد، نمیتواند یک تیم دستکم پانصد، ششصد نفره منسجم و کارآمد را به درستی و در جای خود بچیند؛ چون فقط شناختن چنین افراد متخصص و دانش آموختهای نیازمند زمان و تلاشهای یک عمر همکاری است، چه برسد به این که آن افراد بپذیرند که در تیم اجرایی کسی حضور داشته باشند. برای انتخاب کسی به یک مسئولیت مهم، حتما باید به او اعتماد کامل داشته باشید، زیرا او از این به بعد عضو خانواده اجرایی شما است و قرار است بخش بزرگی از وظایف دولت را در یک کشور هفتاد میلیونی برعهده بگیرد. شخص مستقل از احزابی که رئیس جمهور شده است، ناچار است کسانی را پیدا کند که در عین تخصص داشتن در وظایف محوله بتواند به لحاظ سیاسی به آنها اعتماد کند. اعتماد در میان اعضای یک تیم منسجم و بزرگ مانند تیم دولت از حیاتیترین نیازها است. بنابراین نتیجه آن میشود که آقای رئیس جمهورِ مستقل، چندین و چند اتوبوس مملو از نزدیکانش را راه میاندازد و در جلوی دروازه وزارتخانهها و سازمانها و . . . پیاده میکند و به این ترتیب اتوبوس، اتوبوس، تیم دولت مستقل برای اداره کشور چیده میشود! در واقع ممکن است رئیس جمهور مستقل از آن رو که به واسطه یک تفکر شخصی وارد میدان انتخابات شده است، به مقام ریاست جمهوری به عنوان یک امتیاز صرف نگاه کند، نه یک امتیاز متضمن مسئولیت و بنابراین بار مسئولیت خطیر چنین مقامی را چندان که باید و شاید احساس نکند.
کسی که نماینده یک حزب است و رئیس جمهور میشود، پیش از همه و بیش از همه باید به حزبش جواب پس بدهد، درباره کوچکترین و کماهمیتترین وظایفش نیز توضیح بدهد و دقیق و با برنامه قبلی عمل کند. احزاب سیاسی، از ابتدای پیدایش خود تمامی احوالات کشور را رصد میکنند، از نزدیک اتفاقهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را تحلیل میکنند و راهکار و برنامه تدوین و تبیین میکنند. بنابراین حزبی که در انتخابات نامزد معرفی میکند، علاوه بر اینکه میخواهد از امتیاز یک مقام یا منصبی بهرهمند شود، دست کم برنامه یا طرحی برای اداره کشور یا نهاد یا سازمانی را نیز برای اجرا در دست دارد و ریسک بی برنامه وارد شدن را به جان نمیخرد! حزب برای این که در جامعه جایگاهی پیدا کند نیازمند این است که صداقت، تخصص و نیت خیر خود را به جامعه اثبات کند و برای این کار سالها باید تلاش کند و زحمت بکشد. پس یک حزب هیچ وقت آبروی خود را در جامعه به کسی نمیدهد که اطمینانی به او نیست یا امکان تخطی و اشتباه در کارش وجود دارد. همین امر موجب میشود که نامزد معرفی شده از سوی یک حزب تأمل و دقت بسیار بیشتری در عملکردش داشته باشد. اما از سوی دیگر نامزد مستقل در انتخابات بیش از هر چیز امتیازهای ناشی از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری را میبیند و نگران نظارتها و ارزشیابیها نیست. رئیس جمهور مستقل اختیار دارد که شخصا وزیر تعیین کند، معاون تعیین کند، مشاور تعیین کند، رئیس تعیین کند و . . . بنابراین همه آن کسانی که از سوی وی صاحب یک میز و یک مقام شدهاند و این جایگاه را از صدقه سر وی میدانند، جز به ثنا و تمجید، چیزی درباره وی نخواهند گفت. در واقع نامزد مستقل، به رئیس جمهور یک کشور بزرگ تبدیل میشود که اختیارات بسیاری دارد و لازم نیست به کسی درباره عملکردش توضیح چندانی بدهد! احمدینژاد یک نامزد مستقل بود، عملکردش کشور را ضعیف کرد و به کسی هم پاسخگو نبود، این امر موجب شد تا صبر مجلس هشتم از کاسه بریزد و بعد از ماهها انتظار و برای نخستین بار در تاریخ انقلاب اسلامی، وی را به مجلس بکشاند. اما چه سود که نامزد مستقل سال ۸۴ و رئیس جمهور مستقل سال ۹۰، کمافیالسابق پاسخگو نبود و در مجلس به قول خودش رفت و صفا کرد.