محمدعلی جعفری فرمانده سابق سپاه به تازگی گفته است: «تنها راه خروج از بن بست تغییر انتخاب مردم است و رفتن به سمت نیروی جوان مسلمان انقلابی مجاهد است که پشت سر رهبری مشکلات مردم را یکی پس از دیگری حل کنند». این یادداشت نقدی و توضیحی است بر این سخنان.
تغییرِ انتخابِ مردم، بن بست یا راه خروج از بن بست؟
سید قائم موسوی
20 آذر 1398 ساعت 19:38
محمدعلی جعفری فرمانده سابق سپاه به تازگی گفته است: «تنها راه خروج از بن بست تغییر انتخاب مردم است و رفتن به سمت نیروی جوان مسلمان انقلابی مجاهد است که پشت سر رهبری مشکلات مردم را یکی پس از دیگری حل کنند». این یادداشت نقدی و توضیحی است بر این سخنان.
محمدعلی جعفری فرمانده سابق سپاه به تازگی گفته است: «تنها راه خروج از بن بست تغییر انتخاب مردم است و رفتن به سمت نیروی جوان مسلمان انقلابی مجاهد است که پشت سر رهبری مشکلات مردم را یکی پس از دیگری حل کنند». این یادداشت نقدی و توضیحی است بر این سخنان.
به زعم نگارنده تمام مشکلات کشور ناشی از نوع فکری است که جناب جعفری مطرح می کنند یعنی سیاستی که قائل به تغییر انتخاب مردم است و تصور میکند قرائت خودش فراتر از انتخاب مردم است، به جای مردم حرف میزند، به جای مردم عمل می کند و در برابر مردم نیز خود را پاسخگو نمی دانند! این گونه تفکر نوعی تقلیل مشکلات کشور،نادیده گرفتن اراده مردم و بصورت بالقوه متضمن قیمومت برای مردم است.چرا باید تلاشهایی در راستای تغییر انتخاب مردم صورت بگیرد؟
تلاش برای تغییر انتخاب مردم کاری اشتباه و زیانبار است که عاقبت مفیدی برای مردم و تغییردهندگان نخواهد داشت و تجربه نشان داده صدمات جبران ناپذیری را به کشور تحمیل کرده است که به تقریب سرچشمه ی نابسامانی های فعلی کشور به زمانی بر می گردد که عده ای به این فکر افتادند تا انتخاب مردم را تغییر بدهند یا به عبارتی سیاستِ مهندسی انتخابات را پیاده کردند.
سؤال اساسی این است که آيا تمام مشکلات کشور ناشی از انتخاب مردم است؟ مگر نهادهای انتخابی چه کسری از تصمیم گیری و مدیریت کلان کشور را برعهده دارند؟
مفروض آقای جعفری این است که تمامی نابسامانی های کشور نشأت گرفته از انتخاب مردم و به تبع آن نهادهای انتخابی است و گریز از آن مستلزم رفتن به سمت نیروی جوان... است! خوب بود آقای جعفری مشخص می کرد آیا مابقی تصمیم گیرندگان نظام نیروهای جوان هستند؟ به عبارتی فقط نهادهای انتخابی باید نیروهای جوان باشند و مابقی نهادها و شخصیت ها که از قضا دارای حاشیه امن هستند، دارای اختیار زیاد و مکانیزم پاسخگویی حداقلی هستند نیاز به جایگزینی با نیروهای جوان ندارند! عجیب است که ایشان ضرورت جوانگرایی در نهادهایی با آیتمی هایی موقت،قابل رصد و پاسخگویی را تشخیص می دهند اما جوانگرایی در نهادهای انتصابی دارای عملکرد غیرشفاف و غیرپاسخگو را نادیده می گیرند.اگر این نکته پایه ای را نمی بینند که بحثی نیست ولی اگر می دانند چرا خود را به تجاهل می زنند!؟
البته منظوراین یادداشت، این نیست که مصاديق انتخاب مردم تماماً مبری از اشتباه و ضعف است و نقدهای اساسی متوجه آنها نیست بلکه حرف از نگاهی است که با تقلیل،قطبی کردن مسائل و ریشه یابی ناقص عمداً بدون توجه به مشکلات عدیده ای که به شدت مردم را در مضیقه قرار داده است، به صورت غیر مستقیم ضمن بی تقصیر جلوه دادن خودشان، مشکلات را متوجه مردم می دانند و سیاست خطرناکِ مهندسی انتخاب مردم را به ذهن متبادر می کند. در پایان لازم است چند نکته تذکر داده شود:
کد مطلب: 119925