شوربختانه روزی نیست که خبر از دستگیری فردی، معاونی و مسئولی به علت فساد، در رسانه ها منتشر نشود و این غیر از جنبه های اپیدمی فساد است که بنا به دلایلی هرگز رو نمی شود یا بصورت خزنده زیر پوست جامعه در جریان است و اراده ای برای مبارزه با آن وجود ندارد.
اینکه مفسدان دستگیر و ارقام نجومیِ مفسده ی آنان در جامعه بصورت شفاف اطلاع رسانی شود امری نیکو است اما رواج انواع و اقسام فساد با رقم های عجیب و غریب در جامعه و مطرح شدن آن در فضای عمومی بدون انجام اقدامات بایسته اثرات منفی نیز به دنبال دارد. اولاً حساسیت مردم از فرطِ شنیدن انواع فسادها با رقم های کلان آرام آرام نسبت به خصایص زننده ی فساد تقلیل می یابد و مثل سایر خبرها صرفاً واکنشی روتین نسبت به آنها خواهند داشت و عملاً از فرطِ تکرار، اپیدمی فساد قبح خود را از دست می دهد!
ثانیاً مایه تعجب مردم می شوند که از خودشان می پرسند چرا اقیانوس فساد تمامی ندارد و مگر این ابرِ باران زای فساد چقدر پتانسیل باروری دارد که اینگونه خودش را بازتولید می کند و پایانی برآن هویدا نیست. چرا و چگونه با این همه نهادهای ناظر، فساد، قدرتِ شکل گیری، استمرار و از همه مهمتر توانِ همه گیرشدن و بازتولیدکردن خودش را دارد؟! آن هم فسادهایی که از عهده ی یک فرد یا حتی اقلیتی هم بر نمی آید و رخ دادنش مستلزم مجموعه ای از نهادها و افراد است. چه چیزی موجب شکل گیری فساد و چه مکانیزمی باعث هارمونی این چرخه می شود؟
نقاط تاریک زیادی پشت این پدیده خوابیده است. بلاشک مردم می دانند که یک فرد به تنهایی قادر به اخذ این همه وام با رقم نجومی نیست مگر اینکه مجموعه ای از عوامل در زنجیره ای از هم ارزیِ منافع، این فساد را رقم زده باشند. بدون شک رقم چشمگیری نیز نصیبِ سایر جاده صاف کن های این ارقام شده است. وقتی در شرایط عادی مردم برای اخذ رقم های ذره ای با انواع استعلامات و ضمانت ها روبرو می شوند چگونه رقم های کلان به سادگی از این موانع می گذرند و اینگونه بر منافع عمومی چنبره می زنند؟
بصورت خوشبینانه دستگیری آخرین زنجیره این چرخه ی فساد، محاکمه او و حتی برگشت این پول دردی از پروسه ی فساد را درمان نخواهد کرد! چرا که صرفاً مهره ای از فرایند و ساختار فسادزا سوخته شده و چون مدار مجدداً بر همان مسیر می چرخد، فرد دیگری زنجیره ی فساد را دنبال می کند و چرخه ی معیوبِ مبارزه با فساد ناکام خواهد بود. از این زاویه دستگیری فرد فاسد هیچگونه ضربه ی کاری بر پیکر تنومند فساد وارد نمی آورد و مشخصاً شاخه ای از آن قطع شده است که آن هم با تاسی به ریشه ها دوباره خودش را بازتولید خواهد کرد. برای مبارزه با فساد باید با برنامه و حساب شده عمل کرد که ضمن اثرگذاری و هرس شاخ و برگ آن، ریشه ها را نیز از بین برد تا بار دیگر فساد از جای دیگری و به شکل دیگری خودش را نمایان نکند.
چرا و چگونه فساد همه را مغفول می کند تا جایی که با سرعت مطمئنه سیر می کند و مادامیکه به کوه برخورد کند، تازه نهادهای ناظر و مسئول به فکر چاره ی کار و گزارش و بعد هم محاکمه (آن هم محاکمه بخشی از کوه یخ که سر از آب بیرون آورده نه بخش اعظم فساد که زیر آب است) و باز پس گیری منابع به یغمارفته اقدام می کنند؟ چه عواملی آنها را از شئون نظارتی شان دور می کند؟ ابزار لازم برای نظارتِ بهینه را در اختیار ندارند؟ یا می بینند و گزارش هم می کنند اما نهادهای ذی ربط ترتیب اثر نمی دهند؟
تقریباً بدیهی است که یک فرد بدون هماهنگی با نهادها و موسسات مختلف قادر به فساد چشمگیری نخواهد بود. محاکمه یک فرد و برگرداندن منابع اختلاسی به معنی مبارزه با فساد و اجرای عدالت نیست. عدالت وقتی محقق خواهد شد که فساد و اختلاس های کلان را بصورت مجموعه ای دید و همه اعضا به تناسب نقش آفرینی شان در پروسه ی فساد در معرض عدالت قرار بگیرند. مبارزه با فساد را باید به صورت یک استراتژی دید و ترسیم کرد و صفر تا صد آنرا متناسب و هماهنگ مطابق با قانون طی کرد. در مبارزه با فساد هیچ ملاحظه ای جز مر قانون نباید در نظر گرفته شود و وابستگی حقیقی و حقوقی نباید دستاویزی برای گریز هیچ شخصیتی از کمند عدالت بشود. در غیر این صورت مبارزه با فساد از مضمون واقعی اش تهی خواهد شد و در نهایت شاه مهره ها در فضایی مصون از نظارت به مسیر خود ادامه خواهند داد.
لویاتان فساد که حیات عمومی را به مخاطره انداخته است بواسطه ی مسائل متعددی اعم از ساختاری، اجتماعی، اخلاقی، نهادی و حتی بی تفاوتی مردم ایجاد می شود. استمرار آن نیز به واسطه ی نقش آفرینی عوامل چندگانه است. ریشه کنی آن نیز اراده ی قوی و بدون ملاحظه می خواهد. اکنون که قوه قضائیه شروع خوبی در مبارزه با فساد داشته است باید با حرکتی آرام و باطمانینه در بستری از مطالعه ی همه جانبه، بدون توجه به نقش و جایگاه افراد؛ فاسدان، مروجان فساد و حامیان فساد را در چنگالِ قانون گرفتار و بی هیچ ملاحظه و فارغ از گونه گرایش های جناحی و مرامی تادیب نماید. بدین گونه آبِ رفته از جوی اعتماد و سرمایه اجتماعی را به جوی برمی گرداند. فساد به سان یک هیولا و اژدهای هفت سر در بخش ها و عرصه های مختلف رخنه کرده، ساختارها و ارزشها و مهمتر از همه سلامت جامعه را به شدت تهدید می کند، استمرار حیات جامعه مستلزم مبارزه ی بی امان و بدون مماشات با این چرثومه ی خانه برنداز است.