چه کسی، کدام شورا یا کدام نهاد ارزیابی بر صداوسیما نظارت می کند؟اگر نظارتی وجود دارد و شورا و سازمانی این مسئولیت را برعهده دارد که از پس شرح وظیفه ی خود می تواند در گذر زمان نقاط قوت و ضعف عملکرد مدیریتی و سازمانی صداوسیما را ارزیابی کند، پس چرا مخاطبان رسانه ملی سیر صعودی در کیفیت و دلپذیری این سازمان نمی بینند؟
چه کسی، کدام شورا یا کدام نهاد ارزیابی بر صداوسیما نظارت می کند؟اگر نظارتی وجود دارد و شورا و سازمانی این مسئولیت را برعهده دارد که از پس شرح وظیفه ی خود می تواند در گذر زمان نقاط قوت و ضعف عملکرد مدیریتی و سازمانی صداوسیما را ارزیابی کند، پس چرا مخاطبان رسانه ملی سیر صعودی در کیفیت و دلپذیری این سازمان نمی بینند؟ از قرار معلوم بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نهادی به نام "شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران" شکیل شدهاست که این شورا به عنوان بازوی نظارتی، مسئول ارائه مستقیم گزارشها و ارزیابیهای قوای سهگانه نظام از عملکرد رسانه ملی به رهبر جمهوری اسلامی است. با این تفاسیر مگر ممکن است در برخی از برنامه ها تذکراتی از بالادست به صداوسیما داده شود اما این سازمان باز هم بر همان خط مردم گریزی خود ادامه دهد و برای نظرات و رای مردم هیچ ارزشی قائل نشود؟ در اینجا دو وجه پیش رو خواهد آمد ؛ یا اینکه شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما آنچنان که باید و شاید مسئولیت خود را بخوبی اجرا نمی کند، یا اینکه صداوسیما گوش شنوا و چشم بینا برای دیدن اعتراضات مردمی نسبت به عملکرد خود را ندارد.
اگر نارضایتی های موجود درباره کیفیت و کمیت برنامه های پخش شده در صداوسیما و بالاخص در سیما را کنار بگذاریم، ارزش قائل نشدن به شعور مخاطب از سوی مدیران رسانه میلی چیزی نیست که بتوان به سادگی از آن عبور کرد. هر برنامه ای را که در راستای آرمان های سیاسی و جناحی خودشان باشد مستمرا پیگیر هستند و از سوی دیگر با برنامه ها و عواملی که در خلاف جهت فکری خود می پندارند تا جایی که مقدور باشد به مخالفت، سانسور، عدم پخش و جدیدا هم که به پایان رساندن بی چون و چرای برنامه ها دست می زنند. جای تعجب است! مگر می شود نام رسانه ملی را به دنبال داشته باشی و تا این حد به نظرات و افکار مخاطب اهمیت ندهی؟! برنامه ای که در نظر سنجی و آرا نخستین رتبه مردمی را کسب می کند به راحتی کنار می گذارند و در برابر پرسش های مکرر مخاطبان هیچ پاسخ قانع کننده ای هم ندارند. برنامه "نود" با مدیریت و اجرای عادل فردوسی پور از آن دست برنامه هایی بوده و هست که علاوه بر بخش های متنوع با ویژگی واکاوی فنی و بحث های داوری به آموزش هایی خوبی هم می پرداخت.اینکه مدیر شبکه ای یا هر مسئول دیگری بخواهد با برنامه ای که سالیان سال توانسته در بین جوانان و نوجوانان بخوبی مطرح شود و الگوسازی کند و همچنین بسیاری از وقایع موجود در ورزش را برای این طیف معرفی کند، برخورد کند و حذف یکطرفه آن را انجام دهد، اتفاق غیر علمی و خودخواهانه ای است که متاسفانه در هفته های اخیر نگرانی هایی را هم در جمع فوتبال دوستان و طرفداران آزادی اندیشه به وجود آورده است. آنچه این بین غیر منطقی است سکوت مدیران رسانه میلی و البته ادامه ی تکمیل نظر خود مبنی بر به پایان رسیدن برنامه "نود" است. البته در این چند سال برنامه های دیگری هم بوده که به دلیل آنکه مجری و یا خود برنامه به مذاق مسئولان وقت رسانه خوش نیامده است، حذف شده اند. از صدا و سیما با این سیاست هایی که در پیش گرفته است نمی توان انتظار داشت که بتواند مجموعه های علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی و... خوبی ارائه دهد و از طرفی بتواند با شبکه های ماهواره ای که در حال حاضر در بین قشر جوان مملکت طرفداران زیادی هم دارد، بخوبی رقابت کند. این روزها نگاه مردم به رسانه میلی نگاهی فاقد اعتماد به همراه دلسردی است که ناخرسندانه با تصمیم ها و عملکردهای اخیر مدیران این رسانه روز به روز هم بر این شکاف افزوده می شود. مدیران رسانه ملی یک بار دیگر با اشتباهات عملکردی خود باعث شدند تا زمزمه های نارضایتی و اعتراضات مخاطبان بیشتر از همیشه به گوش برسد. واقعیت این است که جامعه دل خوشی از صدا و سیما ندارد و تصمیمات اخیر این سازمان هم بیشتر بر نارضایتی ها دامن زده است. عقل سلیم سازمانی بر این نظر می دهد که سیستم مخاطب محور بایستی در راستای آرای مثبت و منفی مخاطبان خود حرکت کند و از نظرات آنها در جهت تضمین و ارتقای کیفیت خود استفاده کند، اکنون این سوال مطرح می شود: آیا در سازمان صدا و سیما ارزشی برای افکار عمومی قائل هستند؟