فوتبال باشگاهی ایران طی هفته های اخیر دستخوش تنش هایی دنباله دار روی سکوها، کنار زمین و بیرون زمین بوده است. خشونت بخشی از تاریخ فوتبال بوده و همسو با تغییر نگاه جامعه به خشونت نگاه مسئولین فوتبال در این زمینه هم تغییر کرده است.
فوتبال،بازنمایی خشونت در ساختار جامعه؟
اعظم شیرویی*
9 ارديبهشت 1398 ساعت 13:10
فوتبال باشگاهی ایران طی هفته های اخیر دستخوش تنش هایی دنباله دار روی سکوها، کنار زمین و بیرون زمین بوده است. خشونت بخشی از تاریخ فوتبال بوده و همسو با تغییر نگاه جامعه به خشونت نگاه مسئولین فوتبال در این زمینه هم تغییر کرده است.
فوتبال باشگاهی ایران طی هفته های اخیر دستخوش تنش هایی دنباله دار روی سکوها، کنار زمین و بیرون زمین بوده است. خشونت بخشی از تاریخ فوتبال بوده و همسو با تغییر نگاه جامعه به خشونت نگاه مسئولین فوتبال در این زمینه هم تغییر کرده است. خشونت در فوتبال از تاریخی دیرینه برخوردار است که اغلب حول عوامل پیچیده تاریخی، اجتماعی و فرهنگی نظیر دین، سیاست،هویت و سرزمین قرار دارد.هر چند شواهد آماری و دانشگاهی حاکی از کاهش خشونت در برخی کشورهای خاص بین هواداران فوتبال به کمک روشهای نظارت از قبیل دوربین های مداربسته، استفاده از پلیس، شناسنامه دار شدن هوادار از طریق کارتها و شماره های صندلی و همچنین مقررات خشن برای متخلفان شده است، اما خشونت و اغتشاش های خودجوش هنوز هم وجود دارد. خشونت در میان هواداران به امری عادی تبدیل شده و در طول این ورزش جزیی از کردار فرهنگی برخی از هواداران شده است.
ساختار ورزش هر جامعه متناسب با نظم، روابط و مناسبات خرد و دیگر پارامترهای اجتماعی هماهنگ است و رخدادهای اخیر ضرورت پرداخت به برخی اقدامات لازم در حوزه جامعه شناسی و همچنین تدوین نظم ساختاری در فوتبال و ورزش ایران را گوشزد می کند؛ مسایلی که معمولا در حوزه ورزش به آن نمی پردازیم، به جای اینکه در این موارد از کارشناسان اجتماعی استفاده کنیم از کارشناسان فوتبالی استفاده می کنیم و در خود متن فوتبال به جای کارشناسان فوتبال از کارشناسان ساسی استفاده می کنیم و مثال های زیادی از این دست که وجود دارند ...
ما خود واقعی مان را در کنش های اجتماعی مان معرفی می کنیم و به نمایش می گذاریم. البته بالا رفتن سطح اخلاق در حوزه ورزش و بخصوص میان هواداران فوتبال ارتباط مستقیمی به بالا رفتن اخلاق در کل جامعه دارد و برای این کار باید تظاهر و ریا، و منفعت طلبی و بد اخلاقی و تنبلی، بی مسئولیتی و دروغگویی و ... را که همه لایه های زندگی و ورزش ما را در بر گرفته پذیرفته و سپس با علت یابی چاره ای برای رفع آنها بیاندیشیم. اینکه یک جامعه با خودشیفتگی همه این ها را رد کند و خود را از میادین ورزش گرفته تا خیابان و کسب و کار محق بداند، ثمره ای جز نابودی و سقوط آزاد نخواهد داشت.
تا دهههای اخیر از فوتبال حرفهای در کشور ما حرفی نبود. در جاهای دیگر دنیا هم ورزش بعد از جنگ جهانی حرفهای و تجاری شد. در این پنجاه سال اخیر است که همه ورزشها و در صدر آنها فوتبال در همه جا حرفهای شدهاند. فوتبال ورزش جهان متجدد و در عین حال تجارتی پرسود است و این تجاری بودن نیز به توسعه آن کمک کرده است و هر ورزشی مثل فوتبال نمیتواند تجاری شود. فوتبال ویژیگی هایی دارد که آن را از همه ورزشها ممتاز میکند. شاید مهمترین ویژگی این است که مثل همه پدیده های دنیای مدرن دچار تضادها است. فوتبال بازی جنگ است که میان دوستان انجام میشود و حاشیه ها و حوادث غیرمنتظره در آن زیاد است. در همه ورزشها احتمال شکست و پیروزی هر یک از حریفان هست اما در هیچ ورزشی به اندازه فوتبال بخت و اتفاق دخیل نیست.
در کشور ما در حدود چهل سال پیش وقتی دستاندرکاران فوتبال در مورد تفاوت فوتبال ایران و کشورهای دیگر بحث میکردند، تفاوت و برتری فوتبال کشورهایی مثل انگلستان و اسپانیا و … را در حرفهای بودنش میدانستند و تصور میکردند که اگر فوتبال حرفهای شود، می توانند در یک مدت کوتاه و با یک بخشنامه یا یک تصمیم اداری هر مشکلی را حل کرد و فوتبال را هم به کمال برسانند. برای رسیدن به این حرفه ای شدن بود که دولت پا در میان نهاد و شروع کرد به اعطای کمکهای مالی به باشگاههایی که فوتبال داشتند (البته نکته مهم آن است که یکی از موارد مهم حرفه ای شدن داشتن باشگاه است که ما فقط در اسم باشگاه هستیم نه در عمل و ساختار) و اینگونه بود که صورت تازهای از حرفهای شدن متناسب با توسعهنیافتگی پدید آمد و هم اکنون داریم نتایج این حرفه ای شدن را می دهیم که باشگاهها ی ما از پس مخارجشان بر نمی آیند ... اما در کشورهای اروپایی مثلا باشگاه معتبری چون «رئال مادرید» نه تنها پولی از دولت اسپانیا دریافت نمیکند بلکه یک مؤسسه بزرگ تجاری مالی است و از درآمد خود و بازیکنانش به دولت مالیات میدهد؛ یعنی دارد تجارت فوتبال میکند؛ پول در میآورد و خرج فوتبال میکند.
در این چند سال اخیر هم برای حرفه ای شدن حرف های تئوری قشنگ درباره خصوصی سازی می زنیم که در عمل اصلا نمی دانیم چه کنیم و کسانی هم که در این میدان وارد شده اند متخصص این کار نبوند و مشکلات شان بیشتر از باشگاههای دولتی بوده و هست .......
بنابراین، این که با شور و هیجان میگفتند اگر فوتبال ما حرفهای شود همه مسائل آن حل میشود، توهمی بیش نبود مثل همه توهمهای دیگری که در جهان توسعهنیافته وجود دارد. بنابراین اگر ورزش ما و فوتبال ما چنانکه میگویند از فساد برکنار نمانده بخاطر این است که نمیدانیم برای ورزش چه باید کرد، چون این ورزش نه ورزش سنتی است و نه ورزش مدرن؛ چیزی است بینابین؛ از سنت رانده و از مدرن مانده...
*جامعه شناس و بازیکن سابق فوتبال
کد مطلب: 106767