میگویند هیچ چیز؛ مثل تغییر آدم را آرام نمیکند، تغییر کردن نشانه زندگی است. اگر پاییز و برگ ریزان نبود، هیچ کس رنگ بهاران را هم نمیدید!استاد ابوالقاسم حسینجانی تعبیر زیبایی دارد: همواره بر سر یک «قله» ایستادن و متوقف شدن، نوعی بیحرکتی است و سقوط شکستپذیری است. باید تغییر کرد، باید حرکت کرد و به پیشروی و پیشرفت جان تازهای داد.
علامه اقبال لاهوری نظریه پرداز و شاعر و متفکر فارسی زبان جهان می گوید:
ساحل افتاده گفت: گرچه بسی زیستم.
«هیچ نه معلوم شد؛ آه که من کیستم؟!»
موج ز خود رفتهای، تیز خرامید و گفت:
«هستم، اگر میروم. گر نروم نیستم!»
آری؛ آنان که برای ادامه حرکت و حیات خویش و جامعه، انگیزه و توان کافی ندارند باید بروند و چیزی که به درد «مردم» میخورد باید بیاید و بماند.
این روزها به واسطه این که به انتخابات یازدهمین دور ریاست جمهوری کشورمان نزدیک میشویم حرف و حدیث تغییر پررنگتر و با مفهومتر است. احزاب، افراد، گروهها با طرح گفتمانهای مطلوب خود از تغییر سخن میگویند. قاعده و اصل در روزگار اطلاعات و ارتباطات هم همین است که باید با گفتمان جلو آمد. اما گفتمان با شعار متفاوت است. شعار یک آرمان است و گفتمان یک راه برای رسیدن به آن آرمان. بسیاری از حرفها که زده میشود فراگفتمان است و نباید توسط این یا آن مصادره شود، آن هم مصادره به مطلوب!
مثلا در همین چند روز گذشته دو واژه فراگفتمانی به چنین سرنوشتی درآمد:
عبارتی چون نامزد آشتی ملی این همان سخن همواره امام راحل(ره) و رهبری است که همه باید وحدت ملت ایران را محترم بشمرند و به آن آسیب نرسانند. پس این عبارت فراگفتمان است و هیچ فرد و گروه و حزبی نه با آن مخالف است و نه میتواند که مخالف باشد! گفتمان در این مورد واجد شرایطی است، از جمله این که مولفهها و رویدادها و عملکردهایی که به این عبارت فراگفتمانی لطمه زده است را نفی کنیم و نقطه مقابل آن را تایید. این میشود «گفتمان»، خود عبارت فراگفتمان است و نمیتواند توسط یک گروه مصادره شود یا عبارت دیگری که در کنگره سرداران شهید مطرح شد که در انتخابات ریاست جمهوری باید گفتمان دفاع مقدس احیا شود! این نیز فرا گفتمانی است، گفتمان واجد شرایط برای این مطلوب باید به طور واضح مولفهها، رویدادها و عملکردهایی که به این گفتمان آسیب رسانده یا میرساند را مورد توجه قرار داده و نفی کند. بزرگترین تجلی گفتمان دفاع مقدس این بود که از خود خرج کنیم برای مردم، برای حفظ نظام و برای حفظ اسلام پس همه آنهایی که از نظام، اسلام و مردم خرج کردند برای خود، ضد این گفتماناند. نمیدانم امان دارم از مصادیق بگویم که به وسعت صد شاهنامه مصداق میدانم مهم این نیست که در گذشته چه بودید و چه میکردید، مهم این است که از همین حالا به بعد چه میخواهید و، چه خواهید کرد؟! طلحه و زیبر یک طرف این معنا و حر هم طرف دیگری از این معنا هستند.
حر، همان تصمیم است، عقل و تدبیر، کجاست؟!
شخصیتهایی چه در اصلاحطلبان و چه در اصولگرایان، که برای نامزدی ریاست جمهوری مطرح هستند و کم و بیش هم پا به میدان نهادهاند، به چهار دسته مشخص قابل تقسیماند: گروهی فقط شعار میدهند و اهل گفتمان و گفتمانسازی نیستند و گروهی دیگر به عبارات فراگفتمانی توسل جستهاند و جسارت ورود به گفتمانی را ندارند و دسته سوم نه شعاری دارند و نه گفتمانی و نه حتی بر عبارات فراگفتمانی تکیه میکنند، اینان هندوانه در بستهای را مانند، که وقتی گشوده شوند یا با هیبتشان از همه دل میبرند یا با آلت دست عدهای شدن از همه دل میبرند! پشت سر چنین افرادی قرار گرفتن از تدبیر و عقل و حکمت به دور است. اما گروه چهارمی هم هستند که به طور واضح صاحب گفتماناند و شجاع و آگاه به مسائل که قدرت تغییر دارند و توان تجمیع. هم اینانند که اگر حتی همفکر و همراستا نباشند به رقابت با آنان افتخار باید کرد. تاکتیک و تکنیک و فراز و فرود در چنین بستری معنا و مفهوم دارد. اگر این بستر درست گسترده نشود از تاکتیک و تکنیک کاری ساخته نیست. در پایان روی سخن به اصلاح طلبان دارم تا در صورت عدم حضور سیدمحمد خاتمی که تجسم عینی گروه چهارم را در قول و فعل دارا هستند، این معنا را توجه کنند و از مطرح شدن افرادی که در دسته اول و سوم جای دارند از هماکنون جلوگیری کنند که غفلت بر زحمتشان خواهد افزود. به دیدار همه جانبه خویش برخیزند و به خودشان سری بزنند که هرچه دیرتر راه بیفتند، راه دورتر میشود!
زمین تنگ و، زمین تنگ و، زمین تنگ
نگاهی شبزده، اندیشه سنگ
خوشا پرواز، از این شبنشینی
به روی شاخه صبحی خدا رنگ(۱)
۱- ابوالقاسم حسینجانی در کتاب عشق کبریت نیست که بیخطرش را بسازند.