اکنون که مشکل ترافیک شهری و تراکم جمعیت و ازدیاد روز افزون اتومبیلهای شخصی و محدودیت محل پارک و کمبود فضای عمومی و نبودِ فضای آموزشی و ساخت و ساز غیر مجاز و مرتفع سازی بی ضابطه و مشکلات زیست محیطی و ... در اغلب شهرها به مرز بحران رسیده و هر روز، خبرهایی از جدال بر سر پارکینگ و شکایت از تنگی معابر شهری و آلودگی هوا و فقدان سبستم ایمنی و اظهار نگرانی از ناممکن بودن امداد رسانی به بافتهای فشردهٔ شهری در صورت وقوع حوادث غیر مترقبه و ...
اکنون که مشکل ترافیک شهری و تراکم جمعیت و ازدیاد روز افزون اتومبیلهای شخصی و محدودیت محل پارک و کمبود فضای عمومی و نبودِ فضای آموزشی و ساخت و ساز غیر مجاز و مرتفع سازی بی ضابطه و مشکلات زیست محیطی و ... در اغلب شهرها به مرز بحران رسیده و هر روز، خبرهایی از جدال بر سر پارکینگ و شکایت از تنگی معابر شهری و آلودگی هوا و فقدان سبستم ایمنی و اظهار نگرانی از ناممکن بودن امداد رسانی به بافتهای فشردهٔ شهری در صورت وقوع حوادث غیر مترقبه و ... بگوش میرسد، آدم خیال میکند که مدیران شهری و شوراهای شهر و متولیان امر شهرسازی و طراحان و بسترسازان شهرکهای مسکونی و ناظران پروژهای عمرانی، در طرحهای جدیدشان حداقل برخی از استانداردهای شهرسازی را مورد توجه قرار خواهند داد و دستگاهای نظارتی جز به بهسازی محیط زندگی راضی نخواهند بود اما نگار نه انگار!
آدم خیال میکند که این بزرگواران که هر روز شاهد مشکلات و معضلات متعدد ناشی از کم عرض و بن بست بودن خیابانها و کوچه ها هستند و نزاع های همسایه با همسایه را بر سر مسألهٔ پارکینگ می بینند و شاهد مرتفع سازی های غیر قانونی ناایمن و خانه های فرو رفته در سایهٔ سنگین ساختمانهای بلند و سست اند و شاهدند که بناهای شش - هفت طبقه چطور در طرفین کوچه های مویین سر به هم می سایند و میدان دید ساکنان شان را تنگ و افق نگاهشان را کور میکنند و راه نفس شان را می بندند و جوّ کسالت بار و دلگیر کننده ای را برای ساکنان خود رقم می زنند و می بینند که دلالی و ندانم کاری و کوته بینی و تبانی و سودجویی معدودی صاحب منصب نامسئول دیروزی چطور کیفیت زندگی دهها هزار انسان امروزی را در صدها شهر تنزل داده است، شاید در طراحی های جدیدشان به کوچه های هشت متری و خیابانهای شانزده متری رضایت ندهند و از درج عرض ۸ متر برای کوچه ای که قرارست در طرفین آن ساختمانهای ۷ طبقه سر برآرند، شرم کنند و از پیشنهاد و اختصاص ۱۶ متر عرض برای خیابانی که دهها کوچهٔ ۶ و ۸ متری نیز از آن منشعب خواهند شد، خجالت بکشند. اما خیر!
همین حالا هر کس، اندک توجهی به نقشه های جدیدترین طرحهای تفکیکی محل زندگی خود داشته باشد یا در همان نزدیکی ها در محدودهٔ جدیدترین طرحهایی که عملیات تسطیح و زیرسازی و جدول گذاری آنها در حال انجام است، قدمی بزند، به راحتی متوجه شکل گیری فاجعه ای خواهد بود که به زودی، دامنگیر هزاران نفر خواهد شد؛ خطوط یا جدولهای ردیف شده ای را خواهد دید که فاصلهٔ شان با خطوط یا ردیف روبرویی فقط ۶ یا ۸ متر است! این خطوط و جدولها، محدوهٔ باریکه هایی را تعیین میکنند که قرار است در آیندهٔ نزدیک نقش کوچه را بازی کنند. این باریکه های ۶ و ۸ متری به باریکه های دیگری وصل اند که فقط کمی از آنها عریض ترند و نقش خیابان اصلی در آن محل را عهده دار خواهند شد. تجسم ساختمانهای ۷ طبقهٔ مملو از جمعیت در طرفین این باریکه ها که خود نیز با اِشغال ماشینها مسدود خواهند شد، واقعاً وحشتناک است!
در کنار این نقص نفس گیر، نادیده گرفته شدن نیاز ساکنان آیندهٔ آن محل ها به فضای سبز و مکان فرهنگی و فضای ورزشی و فضای آموزشی و فضای عمومی و سیستم حمل و نقل و سیستم ایمنی و ...، بسی دردآور است. واضح است که اجرای چنین طرحهایی، جز تباه کردن زمین و دام انداختن و گرفتار ساختن شهروندان، چیز دیگری نیست. ای کاش تصمیم گیران و طراحان و مجریان و ناظران این طرحها میدانستند که همسویی با اجرای چنین طرحهایی در روزگار کنونی، بازی با کرامت انسانها و نادیده گرفتن شأن و منزلت آنها و بی اعتنایی به کیفیت زندگی آنهاست! ای کاش تباه کردن زمین و زمینگیر کردن انسان با این سبک نیز، جرم محسوب می شد.