تارنمای نشریه «فارین پالیسی» ولیعهد سعودی را «صدام بعدی» معرفی کرد و به آمریکا هشدار داد تا تجریه حمایت از دیکتاتور سابق عراق را تکرار نکند.
بن سلمان صدام بعدی است
8 آبان 1397 ساعت 9:06
تارنمای نشریه «فارین پالیسی» ولیعهد سعودی را «صدام بعدی» معرفی کرد و به آمریکا هشدار داد تا تجریه حمایت از دیکتاتور سابق عراق را تکرار نکند.
تارنمای نشریه «فارین پالیسی» ولیعهد سعودی را «صدام بعدی» معرفی کرد و به آمریکا هشدار داد تا تجریه حمایت از دیکتاتور سابق عراق را تکرار نکند.
به گزارش سه شنبه ایرنا، این نشریه آمریکایی نوشت: گزارش ها حاکی است محمدبن سلمان ولیعهد عربستان از واکنشی که قتل جمال خاشقچی توسط حکومت سعودی برانگیخت، شوکه شد. به نوشته وال استریت ژورنال، وی اخیرا در تماسی تلفنی که با «جرد کوشنر» داماد و مشاور دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا داشت، دستپاچگی اش در مقابل عصبانیت واشنگتن از این اقدام، «تبدیل به خشم شد» و گفت احساس می کند «غرب به وی خیانت کرده است» و تهدید کرد در «جاهای دیگر به دنبال» شرکای خارجی خواهد بود.
این اولین باری نیست که یک متحد خودکامه آمریکا در خاورمیانه تصور می کند به دلیل همراهیهایی که با واشنگتن در تقابل با ایران دارد، می تواند در کمال مصونیت دست به اقدام بزند. در واقع، رسیدن این شاهزاده سعودی به قدرت شباهت های چشمگیری با قدرت یابی یکی از متحدان سابق آمریکا دارد؛ متحدی که تبدیل به خصم شد و اربابان آمریکایی اش در ابتدا از بی رحمی اش چشم پوشی کردند: صدام دیکتاتور سابق عراق.
صدام سال ها پیش از آنکه تبدیل به دشمن اصلی شود، از حمایت آمریکا و سایر کشورهای غربی برخوردار بود. پس از آنکه وی تصمیم گرفت در سال 1990 به کویت حمله کند، این حمایت به پایان رسید. پیش زمینه های آن منازعه و حمایت پیشین واشنگتن از صدام، درس های آموزنده ای در خصوص سیاست خاورمیانه ای آمریکا و خطرات بزرگ ناشی از عدم پاسخ قوی به ترور خاشقچی، در بر دارد.
تحکیم تدریجی و بی رحمانه قدرت بن سلمان که بازداشت و شکنجه رقبای داخلی اش وجه مشخصه آن است، یادآور «سرکوب اعتراض های داخلی حزب حاکم عراق در سال 1979 توسط رئیس جمهور جوان آن کشور (صدام) است.» «توبی داج» پژوهشگر ارشد امور خاورمیانه در موسسه بین المللی مطالعات راهبردی سال گذشته به بلومبرگ گفت: تجمیع قدرت در دستان یک جوان بلندپرواز و غیرقابل پیش بینی امروز نیز مثل همان زمان نگران کننده است.» حمایت تغییرناپذیر واشنگتن از صدام در دهه 1980 نه تنها باعث شد که وی (صدام) علیه مردمش و نیز کشورهای همسایه دست به وحشیگری بزند بلکه نهایتا منافع امنیتی آمریکا را هم تهدید کرد.
به گفته «راجر موریس» از مقام های اسبق شورای امنیت ملی آمریکا روابط واشنگتن و صدام در سال 1963 آغاز شد. در آن هنگام آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در دوره ریاست جمهوری جان اف کندی «در همکاری با صدام» کودتایی برای سرنگونی «ژنرال عبدالکریم قاسم» اجرا کرد. عبدالکریم قاسم پنج سال پیش از آن سلطنت حاکم بر عراق را که هوادار آمریکا بود، سرنگون کرده بود.
اما روابط صدام و آمریکا در واقع در فوریه 1982 تحکیم یافت، یعنی زمانی که دولت رونالد ریگان رئیس جمهوری وقت ایالات متحده، عراق را از فهرست تروریستی وزارت خارجه آمریکا خارج کرده و راه را برای ارائه کمک نظامی به عراق هموار ساخت. این اقدام 17 ماه پس از تهاجم نظامی صدام به عراق صورت گرفت. در آن هنگام، نیروهای عراقی در پی ضمیمه کردن استان خوزستان به خاک خود بودند، ریگان در دسامبر 1983 «دونالد رامسفلد» را به عنوان فرستاده ریاست جمهوری راهی بغداد کرد تا با صدام دیدار کرده و زمینه عادی سازی مناسبات آمریکا و عراق را فراهم کند. به نوشته واشنگتن پست، حمایت آمریکا از صدام در آن دوره از جنگ شامل «ارائه گسترده اطلاعات جاسوسی، تامین بمب های خوشه ای از طریق یک شرکت شیلیایی و تسهیل دستیابی عراق به پیش ماده سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی بود.»
استفاده مخرب صدام از سلاح های شیمیایی در دوره جنگ ایران و عراق، هم علیه نیروهای ایرانی و اهداف غیرنظامی و هم علیه مردم خودش، مانع از ادامه حمایت آمریکا از وی نشد. دیدار رامسفلد با صدام در حالی صورت گرفت که واشنگتن در حال بررسی شواهد قوی درباره استفاده عراق از سلاح های شیمیایی بود که از 1983 شروع شده بود. پیش از سفر رامسفلد به عراق، «جاناتان هووی» یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا در اول نوامبر 1983 در گفت وگو با «جورج شولتس» وزیر خارجه وقت ایالات متحده از گزارش های اطلاعاتی سخن گفته بود که نشان می داد عراق «تقریبا هر روز از سلاح های شیمیایی» علیه ایرانی ها استفاده می کرد.
وقتی اطلاعات جاسوسی نشان داد که ایران در اوایل سال 1988 عملیات بزرگی در دست دارد که می تواند خطوط عراقی ها را در هم بشکند ریگان در نامه به وزیر دفاع خود نوشت: «پیروزی ایرانی ها غیرقابل قبول است.» طبق یکی از مقالات مجله فارین پالیسی در سال 2013، در اواخر جنگ «اطلاعات جاسوسی آمریکایی ها آزادانه به ارتش صدام می رسید.» این اقدام در حالی بود که مقام های آمریکایی «کاملا آگاه بودند که ارتش صدام با سلاح های شیمیایی دست به حمله می زند.»
طبق اسناد سیا که از حالت طبقه بندی خارج شده است، دوسوم سلاح های شیمیایی عراق در 18 ماه پایانی جنگ استفاده شد، یعنی زمانی که همکاری آمریکا و عراق به اوج رسید. این سلاح ها در مارس 1988 یعنی نسل کشی علیه شهر کردنشین حلبچه نیز استفاده شد. آن حمله شیمیایی به کشته شدن پنج هزار غیرنظامی منجر شد. نکته کنایه آمیز ماجرا آنکه، جورج بوش رئیس جمهوری اسبق آمریکا در سال 2003 از همان حمله به عنوان دستاویزی برای تهاجم به عراق و نابودی سلاح های کشتار جمعی استفاده کرد؛ سلاح هایی که آن زمان وجود خارجی نداشت.
چندماه بعد ازحمله به حلبچه،«ریچاردمورفی»دستیار وزیرخارجه آمریکا در یادداشتی درخصوص مساله سلاحهای شیمیایی نوشت که «روابط آمریکا و عراق برای تامین اهداف طولانی مدت سیاسی و اقتصادی ما مهم است.» امروز، به رغم قتل خاشقچی توسط عربستان و حمله ویرانگر ریاض به یمن، دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از همان لحن و ادبیات در خصوص روابط ایالات متحده و عربستان استفاده می کند، به طوری که «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا مدعی است که عربستان «یک متحد راهبردی مهم برای ایالات متحده است» و «سعودی ها شرکای بزرگی در کنار ما بوده اند.»
جای تعجب نیست اگر صدام در آستانه حمله به کویت احساس می کرد که از حمایت بی قید و شرط ایالات متحده برخوردار است. این احساس در پی دیدار صدام و «ایپریل گلاسپی» سفیر وقت آمریکا در عراق تقویت شد. این دیدار 25 ژوئیه 1990 و یک هفته پیش از حمله به کویت انجام شد. طبق اسناد دیپلماتیک، گلاسپی در آن دیدار سرنوشت ساز بر«تمایل پرزیدنت بوش (پدر) برای دوستی» با عراق تاکید کرد و افزود «رئیس جمهوری به وی دستور داده است تا روابط با عراق را گسترده کرده و تعمیق بخشد.» وقتی صدام مساله کویت رامطرح کرد،گلاسپی اظهار داشت، آمریکا«موضعی در خصوص این مسائل عربی» ندارد.
کارشناسان دانشگاهی ازجمله «استفن والت» استاد دانشگاه هاروارد و نویسنده فارین پالیسی می گویند«آمریکا اشتباها به صدام چراغ سبز نشان داد» تا به کویت حمله کند – مثل حمله ای که به ایران کرد؛ حمله بدون آنکه با پاسخ قوی آمریکا مواجه شود. والت می افزاید که برخلاف برخی برداشت ها، گلاسپی «از دستورهایی تبعیت می کرد که به وی داده شده بود» و «او کاری را کرد که دولت بوش از آن جلسه می خواست.» به نوشته مجله آلمانی «اشپیگل»، مکاتبات دیپلماتیک دوره گلاسپی نشان می دهد که «او و سفیر بعدی آمریکا از همان ابتدا تصویر بسیار مطلوبی از رژیم عراق ارائه کرده و جنایات شناخته شده صدام را نادیده گرفته و چنان تحت تاثیر دشمنی مشترکشان با ایران بودند که از آن انتقادی نمی کردند.»
این اشتباه بود که آمریکا صرفا به دلیل مخالفت صدام با ایران از او حمایت کرد، اشتباهی که تاثیرش طی دهه ها ادامه داشته است. بیرون راندن صدام از کویت نه تنها به بیش از پانصد هزار نیروی آمریکایی نیاز داشت بلکه به کشته شدن 382 نظامی آن کشور منجر شد و دولت ایالات متحده را در مسیر جنگی قرار داشت که به سقوط صدام در سال 2003 منجر شد؛ اتفاقی که علاوه بر تحمیل هزینه های مالی و انسانی بر مردم عراق و آمریکا به پیدایش گروه های تروریستی مانند داعش منجر شد و توازن قدرت در منطقه را به نفع ایران تغییر داد.
امروز نیز حمایت دولت ترامپ از بن سلمان به همان مسیری رفت که حمایت بدفرجام واشنگتن از صدام به آن دچار شد. حمایت واشنگتن از ریاض امروز با همان توجیه انجام می شود: مقابله با ایران.
مقامهای دولت ترامپ در سایه قتل خاشقچی به طرز شرم آوری گفته اند که مجازات عربستان ممکن است کمپین افزایش فشار بر ایران را به مخاطره اندازد. میل به مقابله با ایران نباید یک بار دیگر تهدید فزاینده علیه منطقه را تحت الشعاع قرار دهد؛ یک ولیعهد سعودی بلندپرواز و کنترل نشده که برای تحکیم قدرت مطلقه اش تاکنون نابودی یمن و سلاخی یک روزنامه نگار برجسته را مدیریت کرده است.
اگر آمریکا برای رفتارهای ظالمانه بن سلمان تبعاتی در نظر نگیرد و او به تخت سلطنت تکیه کند، احتمالا منطقه را تا دهه ها دچار وحشت می کند، درست مثل کاری که صدام کرد. اگر قتل بی شرمانه خاشقچی نشانه ای از بازی جدید عربستان باشد، دنیا ممکن است با تهدیدی حتی بزرگ تر از صدام روبرو شود. ولیعهد سعودی نه تنها نشان داده که مایل است از زور علیه کشورهای همسایه اش استفاده کند بلکه کشورش همچنان از ثروت عظیم نفتی برخوردار است؛ مساله ای که به او امکان می دهد تا اقتصاد جهانی را مختل کرده (البته نه مثل تحریم نفتی 1973) و سود شرکت های دفاعی غربی را تهدید کند چرا که عربستان سومین خریدار بزرگ نظامی بعد از آمریکا و چین است.
دولت ترامپ باید همین حالا وارد عمل شده و برای خاندان سعودی روشن کند که چنین تخلفاتی تبعات شدیدی خواهد داشت و به حمایت بدون قید و شرط از عربستان پایان خواهد داد. این تبعات دستکم باید شامل پایان مشارکت آمریکا در جنگ یمن، توقف فروش سلاح و اعمال تحریم علیه مقام های سعودی مرتبط با قتل خاشقچی باشد.
کد مطلب: 96657