جاوید صباغیان میگوید: راز بزرگ ماندگاری «مثنوی» بهرهمندی از مفاهیم کهنگیناپذیر قرآن و مفاهیم ماندگار الهی و احادیث قرآنی است.
راز ماندگاری «مثنوی» مولانا
9 مهر 1397 ساعت 14:23
جاوید صباغیان میگوید: راز بزرگ ماندگاری «مثنوی» بهرهمندی از مفاهیم کهنگیناپذیر قرآن و مفاهیم ماندگار الهی و احادیث قرآنی است.
جاوید صباغیان میگوید: راز بزرگ ماندگاری «مثنوی» بهرهمندی از مفاهیم کهنگیناپذیر قرآن و مفاهیم ماندگار الهی و احادیث قرآنی است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی در گفتوگو با ایسنا، درباره شعرهای مولانا گفت: در وادی این اشعار با دو اقیانوس مثنوی و کلیات شمس روبهرو هستیم؛ اما مثنوی بیشتر تبلور اندیشهها و غزلیات شمس تبلور احساسات عاشقانه، عارفانه مولانا است.
او اظهار کرد: مثنوی مولانا همانند قرآن اثری مورد قبول عام و بلاتشبیه است؛ همچنین علاوه بر اینکه هر مسلمان، متفکر، عالم و عارفی که بر سر سفره قرآن رود غذای مطبوع روح خود را پیدا خواهد کرد، یک مسلمان عامی بی اطلاع هم اگر بر سر سفره قرآن رود این انسان هم غذای روح خود را میتواند پیدا کند.
صباغیان گفت: همچنین قرآن «کتاب ناس» و بازگو کننده این امر است که برای تمامی مردم است؛ فقط مخصوص علما، حکما و عرفا نیست و تمام افراد میتوانند به اندازه درک و فهم خود از این منبع الهی بهرهمند شوند. همچنین این کتاب برای تمامی افراد میتواند دلپذیر، راهنما و راهگشا باشد و مثنوی هم همینگونه است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: شیخ بهایی در وصف مولانا میگوید، «من نمیگویم که آن عالیجناب / هست پیغمبر ولی دارد کتاب /مثنوی او چو قرآن مدل / هادی بعضی و بعضی را مزل» و اینگونه میتوان این بیت را تفسیر کرد که مولانا پیغمبر نیست اما دارای کتابی است که مانند قرآن عدهای را هدایت می کند و عدهای را بهگمراهی میکشاند. اگر فردی با نگاهی انکارآمیز بهسمت مثنوی قدم بردارد، گمراه خواهد شد و بیت دوم شعر شیخ بهایی که در وصف مولانا است به این آیه شریفه قرآن «یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا» یعنی بهوسیله قرآن بسیاری افراد گمراه و یا هدایت میشوند، اشاره دارد.
صباغیان مطرح کرد: قرآن در مورد هدایت افراد میگوید «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» افرادیکه برای هدایت بهسمت قرآن نمیروند، با غرض، قلبی بیمار و شیطانزده هستند و زمانیکه اینگونه بهسمت قرآن حرکت میکنند قرآن این افراد را مورد هدایت خود قرار نمیدهد.
او افزود: اگر کسی با نور دل، برای هدایت و به سعادت رسیدن به سمت قرآن رود، کتاب الهی این فرد را هدایت خواهد کرد.
وی ادامه داد: مثنوی نیز متاثر از قرآن است. همچنین مولوی در زمان سرودن مثنوی ذهنش مالامال از مفاهیم و آیات قرآنی بوده، بنابراین با الهام گرفتن از مضامین، مفاهیم و آیات الهی با زبان بشری و استفاده از قصه، تمثیل و حکایات بیان کرده است.
صباغیان گفت: مثنوی همانند قرآن به شرح و تفسیر احتیاج دارد؛ مخصوصا آیات مشابه قرآن و آن ابیاتی که احتیاج به تفسیر ندارد معنی آنها در خود ابیات نهفته است و مردم عادی هم میتوانند از آن بهرهمند شوند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: غزلیات شمس مثل مثنوی قبول عام ندارد زیرا مانند مثنوی متاثر از قرآن نیست؛ بلکه اشعار عاشقانه مولانا است که با شور، عشق و سرمستی نسبت به افرادیکه به آنها دلباخته بوده، مانند شمس تبریزی، صلاحالدین زرکوب با عشق عارفانه و عاشقانهای که به آنها داشته این غزلیات را سروده است.
وی مطرح کرد: اگر غزلیات شمس مورد قبول عام واقع شده و مردم عادی غزلیات شمس را دوست دارند، بهدلیل ریتم موسیقایی وآهنگ خاصی که دارند این اشعار با دیگر غزلیات مانند غزلیات سعدی، عطار نیشابوری و حافظ متفاوت هستند؛ وگرنه از نظر مفاهیم افرادی میتوانند غزلیات شمس را درک کنند که با عشق عارفانهای که مولانا دارد آشنا باشند که اکثر مردم این آشنایی را ندارند.
صباغیان اظهار کرد: بهدلیل وجود مضامین، مفاهیم قرآنی و بشری در مثنوی هر فردی به اندازه درک و فهم خود میتواند از آن برداشتی داشته باشد و با اینکه دشواریاب است اما بیشتر از این منظر مورد قبول عام واقع خواهد شد.
این استاد زبان و ادبیات فارسی تاکید کرد: غزلیات شمس بیشتر عاشقانه، عارفانه است و کسانیکه با عشق عارفانه آشنایی دارند، از این اشعار بهرهمند میشوند. اصولا تمامی مردم تاحدی با این عشق و محبت سرشار آشناییت دارند اما اغلب مردم با مباحث عرفانی آشنا نیستند.
وی افزود: مفاهیم غزلیات شمس را همه درک نخواهند کرد و بهجهت آن عشق عام که مردم آن را درک میکنند و همچنین دوست داشتنی که فراتر از دوست داشتن عادی است و آن بعد موسیقایی و ریتم خاصی که دارا است، طرفدار دارد.
صباغیان خاطرنشان کرد: تمامی مردم با هر سطح فکر و درکی که دارند میتوانند از این آثار بهرهمند شوند؛ بهشرط اینکه با نگاه انکارآمیز و تکفیری بهسراغ مولوی نروند، زیرا اگر با این نگاه همراه شوند از مثنوی و غزلیات بهرهای نخواهند برد.
این استاد زبان و ادبیات فارسی اظهار کرد: اگر مردم با ذهنی بدون غرض و پیشداوری به سراغ مولوی بروند میتوانند از این اشعار بهرهمند شوند.
وی خاطرنشان کرد: نمیتوان گفت که مولوی دارای خطا نیست و در اندیشه و احساسش هیچگونه خطایی وجود ندارد، زیرا مولوی پیغمبر؛ معصوم و آسمانی نیست و به او وحی نمیشود پس غزلیات و مثنوی هم دارای خطا هستند. فقط در کتاب مذهبی مانند قرآن هیچگونه خطایی وجود ندارد، زیرا گوینده آن پروردگار عالمیان است.
او گفت: مولوی تا حدی در قرآن، آثار معرفتی اصلی اسلامی و در احادیث نبوی تامل کرده که درصد خطای آن بهعنوان یک انسان بسیار کم است.
وی اظهار کرد: اشعار مولوی اصولا بهطور مستقیم و غیرمستقیم آیات و احادیث قرآنی را نقل کرده و ما میتوانیم در برخی ابیات آن مستقیما به قرآن مراجعه کرده و این کلمات قرآنی را ببینیم؛ اما گاهی این کلمات قرآنی هم بهطور مستقیم در اشعار مولوی وجود ندارند که اگر با قران آشنا باشید و ذهن شما با قرآن مانوس باشد، میتوانید دریابید که این ابیاتی که میخوانید به مفهوم آیاتی در قرآن اشاره دارند.
صباغیان بیان کرد: باتوجه به اینکه مولانا بسیار با قرآن آشنا و مانوس است، این آیات در ذهن مولانا تبلور دارد. همچنین مثنوی دلپذیرتر است زیرا انسان معمولا در هر حدی که باشد چه انسانهای عالم و فرهیخته و یا افراد عادی حتی نوجوانان قادر به درک این اشعار هستند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی گفت: قرآن، قصه پیامبران را برای عبرت آموزی امت بازگو کرده و بزرگترین آنها داستان حضرت یوسف است، در تمام داستانهای قرآن خداوند به اقتضای کلام خود از داستان استفاده میکند و مولوی همانند قرآن از زبان بسیار دلپذیرِ قصه، تمثیل و حکایت نیز استفاده میکند، که این امر بر جذابیت بیشتر مثنوی میافزاید.
او خاطرنشان کرد: در خصوص القاب و عناوینی که به مولوی نسبت دادهاند و نمونه آن خداوندگار است، باید گفت که من با این لقب موافق نیستم اما این خداوندگار به معنای خدای عالمیان نیست. برای نمونه وقتی به رییس دِه، کدخدا میگویند، به این معنا نیست که آن فرد خدا است، در اینجا خدا بهمعنای بزرگ و کدخدا یعنی بزرگ ده و اگر به راننده کشتی ناخدا میگویند این کلمه در واقع مخفف ناو خدا است؛ ناو به معنای کشتی و ترکیب این دو یعنی خدای کشتی، در اینجا خدا به آن معنا که در ذهن تمامی مسلمانان، مسیحیان، یهودیان و دیگر امتهای پیامبران وجود دارد نیست؛ ناخدا یعنی داننده، بزرگ و کسیکه میتواند کشتی را هدایت کند.
صباغیان افزود: همچنین خداوندگار در زمان مولانا به آدم بزرگی که در حقیقت حرفهای او حرفهای خدایی و ارزشی است گفته میشود؛ یعنی این فرد بسیار بزرگ است و نمیتوان او را با دیگر بزرگان مقایسه کرد، این لقب به این معنا نیست که او خدا است و نباید این امر را به خدای آسمانها و زمین ارتباط داد، حتی مولوی و کسانیکه او را میشناختند مولانا را خدا و پیامبر نمیدانستند؛ همه او را عارفی بسیار بزرگ میدانستند و این خداوندگار بودن مولانا مثل ناخدا بودن یک کشتی و کدخدا بودن یک دِه است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی ابراز کرد: خدا در ذهن مردم بهعنوان بینهایت هستی است؛ الله اکبر یعنی بزرگتر از هر چیزیکه در تصور است و خداوند در وصف نمیگنجد اما در زبان عوام که معنای بینهایت را دارد بهکار برده میشود.
وی اظهار کرد: نگاه مولانا به کودکان نگاه یک انسان بزرگ بالقوه است؛ یعنی مولوی وقتی به یک کودک مینگرد، در جثه کوچک این کودک یک انسان بزرگ را میبیند که هنوز تجربه بزرگسالان را به دلیل سن کمی که دارد پیدا نکرده، بنابراین با همان زبان که با بزرگسالان حرف میزند مفاهیم انسانی را با زبانی کودکانه برای خردسالان نیز بازگو میکند. با توجه به اینکه مولوی با فطرت به انسانها نگاه میکند و انسان را امانتدار الهی میداند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی بیان کرد: بر اساس آیاتی که در قرآن وجود دارد خداوند میفرماید «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» ما امانت خود را به آسمانها و زمین و کوهها دادیم و هیچکدام نتوانستند آنرا قبول کنند، اما انسان این امانت را پذیرفت و انسان بهخودش ظلم کرد، نادانی بهخرج داد و امانت بزرگیکه ما در اختیارش قرار دادیم فراموش کرد و بهجای رعایت این امانت، سرگرم مسائل دیگر در این عالم شد.
وی ادامه داد: باتوجه به اینکه مولوی به یک کودک بهعنوان امانتدار الهی نگاه میکند بنابراین مفاهیم بلندی را که به بزرگسالان گفته میشود، همان مفاهیم عالی، فطرت آسمانی و امانتداری انسانی را میتوان با زبانی کودکانه برای خردسالان نیز بازگو کرد. همچنین مولانا مفاهیم انسانی را با زبان کودکانه در خلال قصه بازگو میکند، پس این مفاهیم برای کودکان هم دلپذیر خواهد بود.
صباغیان در خصوص نگاه مولانا به کودکان خاطرنشان کرد: مولانا میفرماید «چونکه با کودک سر و کارت فتاد / هم زبان کودکی باید گشاد» در این بیت منظور مولانا این است که وقتی با کودکان سر و کارت افتاد با زبان خودش با او حرف بزن و از زبان کودکانه استفاده کن.
این استاد زبان و ادبیات فارسی افزود: اگر استفاده از تمثیل برای زشتنمایی دروغ و زیبانمایی راستگویی باشد، ممکن است مضمون و مفهوم این تمثیل در بهکار بردن برای کودک و بزرگسال یکی باشد، اما بازگویی این امر برای این دو متفاوت خواهد بود. همچنین کلماتیکه برای بازگویی در مقابل کودک و بزرگسال بهکار برده میشوند متفاوت هستند.
او گفت: مولوی موضوعات درست را بنا بر دریافتیکه از قرآن و حدیث دارد برای بزرگسالان بازگو میکند.
صباغیان افزود: مولوی هرگز داستان دروغ را حتی اگر برای کودکان دلپذیر باشد نقل نمیکند و قصههایی را که تاییدکننده راستی است و از فطرت انسانی سرچشمه میگیرد برای کودکان بازگو میکند.
این استاد زبان و ادبیات فارسی خاطرنشان کرد: مولانا فردی است که در قرن هفتم و دورهای با تمام ویژگیهای آن قرن، از لحاظ فهم مسائل معرفتی، فهم مضامین قرآنی، نگاه معرفتی و بیان کردن این مسائل، شخصی بسیار بزرگ و بینظیری بوده است.
وی تاکید کرد: بازگو کردن مسائل معرفتی، که معارف خود را از قرآن و حدیث گرفته و ادراک بلندی که در بسیاری از موارد داشته، مولوی را از دیگر شاعران دوره خودش برتر کرده است.
صباغیان گفت: قرآن جایگاه خود را تا روز قیامت خواهد داشت و میتوان گفت قرآن کتابی آسمانی، بشری و در مورد فطرت انسان و همچنین فاقد عیب و نقص است، پس پاسخگوی نیاز تمامی بشریت در تمام قرنها است.
این استاد زبان و ادبیات فارسی افزود: همچنین با گذشت ۸۰۰ سال از زمانی که مولوی وجودداشته باز هم آثارش پا برجا هست و خواهد بود، زیرا مثنوی از منابع اصیل قرآنی و حدیثی که منابعی آسمانیاند و نقصی در آنها وجود ندارد استفاده کرده؛ البته تمام این منابع به دریافت مولانا است.
وی بیان کرد: باتوجه به اینکه علامه فروزانفر مولوی شناس بزرگی محسوب میشود در مورد مولوی میگوید «اگر من متهم نشوم که بگویند در مورد مولانا اغراق میکنم؛ میگویم مادر روزگار هرگز مانند جلال الدین محمد مولوی نخواهد زایید» و همانطور که قرآن انسان را هدایت میکند مثنوی هم بهعنوان کتابی بشریکه متاثر از کتاب آسمانی است همچنین از احادیث نبوی و قرآنی بهره گرفته، اثری ماندگار است و حتی گذشت قرنها نمیتواند این اثر را کهنه کند و آنرا به عقب براند.
کد مطلب: 94963