چاوشی باید آلبومش را بسازد و با سانسورها کنار بیاید و هر جا که شد نقش را بزند. سینماگر و نویسنده هم باید آثارشان را تولید کنند و هم باید تا جایی که میشود از موانع سر راه بگویند. الان راویان اگر خاموش شوند و این ممیزیهای مضحک و گاهی باورنکردنی را نگویند خیلی آدمهای محترمتر و معتبرتری خواهند بود؟ خیلی همه چیز بهتر خواهد شد؟
چاوشی باید آلبومش را بسازد و با سانسورها کنار بیاید و هر جا که شد نقش را بزند. سینماگر و نویسنده هم باید آثارشان را تولید کنند و هم باید تا جایی که میشود از موانع سر راه بگویند. الان راویان اگر خاموش شوند و این ممیزیهای مضحک و گاهی باورنکردنی را نگویند خیلی آدمهای محترمتر و معتبرتری خواهند بود؟ خیلی همه چیز بهتر خواهد شد؟
به گزارش ایسنا، در سرمقاله روزنامه شهروند میخوانیم: «یکی از اتفاقاتی که در چند روز اخیر مورد توجه قرار گرفت، کمپینی بود به دعوت امیرمهدی ژوله، بازیگر و نویسنده طنز که از هنرمندان دعوت میکرد تا خاطرات سانسورهای بامزه در صدا و سیما را بنویسند. کمپینی که عدهای از بازیگران، کارگردانها و نویسندگان به آن لبیک گفتند. دیروز هم ترانه علیدوستی رشته توییتی منتشر کرد و در آن به دلایلش برای همکاری نکردن با سیما و پا نگذاشتن به این رسانه پرداخت. مطلبی که بسیار دیده شد و در آن شکل تحقیر مهمانان و بازیگران سیما و مواردی که به آنها تذکر داده میشود بیان شده بود.
عدهای از دوستان و حتی فعالان رسانهای به این کمپین واکنش نشان دادند و از ژوله و همراهانش انتقاد کردند که چرا به صدا و سیما تاختهاند. بیشترین استدلالی که مطرح میشد این بود که پاسخگویان، مثل امیرمهدی ژوله همه روزگاری با صدا و سیما همکاری کردهاند و چه بسا موفقیتها و شهرت و محبوبیت خود را مدیون آن هستند. برخی میگفتند این انتقادها برای این است که سیما این عده را به بازی نمیگیرد و آنها دارند انتقام میگیرند که همینها اگر دوباره دعوت شوند با همین شکل از سانسور و ممیزی باز هم به سیما و دستمزدهای شیریناش پناه خواهند برد. انتقاد عدهای هم این بود که دوستان منتقد و راویان سانسورهای خندهدار میخواهند جلب نظر کنند و دوباره خودی نشان بدهند تا کار بهتری به آنها پیشنهاد شود. بخشی از انتقادها هم این بود که «شما که در تلویزیون گنده شدهاید و از آنتن و امکانات سازمان استفاده کردهاید تا کسی شوید به چه حقی به ولی نعمت سابقتان طعنه میزنید. چرا همان موقع که داشتید همکاری میکردید جرات این اظهارات را نداشتید؟ و این که فکر کردید حالا کسی شدهاید. در حالی که هنوز خیلی برای درافتادن با صدا و سیما حقیرید.» این ایراد آخری هم به خصوص از سوی تند و تیزهایی ابراز میشد که سیما را از آن خود میدانند و احساس مالکیتشان دارند و معمولا هر که با آنهاست و همکاری میکند را رعایت میکنند و هر که را زباندرازی کند مینوازند. اما شاید دو سه نکته درباره این انتقادات و منطقی نبودنشان گفته شود.
اول این که این صدا و سیمایی که از آن حرف میزنیم، بدون هنرمندان و نویسندگان و بازیگران اصلا چی هست و چه اعتباری دارد؟ چرا فکر میکنیم که رسانه معتبری به نام صدا و سیما وجود دارد و هر وقت بخواهد دست نوازش بر سر عدهای میکشد و به آنها برنامه و آنتنی میدهد. صدا و سیما آبرو و اعتباری هم اگر دارد، بخش بزرگی از آن را مدیون هنرمندان مستقل است که آمدهاند کار کردهاند و تماشاگر آوردهاند. قاسمخانیها و مدیری و ژوله و همه بینندگانی که با کارهایشان به تماشای سیما کشاندند مایه آبرو و اعتبارند و نه برعکس. سیما باید از خدایش باشد که با بهترین هنرمندان این مملکت همکاری کند. چرا باید منتی بگذارد. اگر استعداد کمتجربهای آمده در سیما و رشد کرده، وقت و جوانی و هوش و استعدادش را گذاشته. دینی هم اگر باشد دوطرفه است. تازه مگر غیر از صدا و سیما جایی هم هست. این چند سال اخیر شبکه رسانههای تصویری و سریالهای خانگی راه افتاده. جز آن در تمام این سالها که سازمان معظم جلوی هر رقابتی و هر رسانه تصویری دیگری را سد کرده بود - و است - و نمیگذاشت/گذارد که کسی شبکهای علم کند. وقتی که کسی به دیگران امکان فعالیت نمیدهد، دیگر افتخاری ندارد اگر به کسی اجازه کار میدهد. تازه مگر صدا و سیما امکاناتش را از کجا آورده؟ مگر جز این است که همه این سازمان و ریال به ریال بودجه و امکاناتش متعلق به ملت است و باید نیازهای مردم را برآورده کند؟ چرا عدهای فکر میکنند فضا دادن سیما به بهترین هنرمندان کشور رحم و شفقت به آنهاست؟
درباره این که ممکن است منتقدان و راویان ممیزی دوباره با سازمان کار کنند هم باید گفت چه بهتر. دعا کنیم که سازمان ساعتهای آنتن را ارث پدری به شمار نیاورد و به هنرمندان به چشم هوو نگاه نکند و خودش را و ما را از آنها محروم نکند. معلوم است که باید انتقاد کنند تا شاید سیما رفتارش را اصلاح کند و ممیزیهای گاه سلیقهایاش را کمتر کند. این شد دلیل برای این که پایشان را قطع کنیم؟
و قویترین استدلال این است که چرا همان موقع که در سیما کار میکردید انتقاد و اعتراضی نداشتید؟ پاسخش این است که به دلیل همین رفتار و کمتحملی که میبینیم. به دلیل این که کی وسط کار میتواند اعتراض کند و ادامه بدهد. اینها و همه آنها که در کار هنرند باید با این اعمال سلیقهها بسازند. چاوشی باید آلبومش را بسازد و با سانسورها کنار بیاید و هر جا که شد نقش را بزند. سینماگر و نویسنده هم باید آثارشان را تولید کنند و هم باید تا جایی که میشود از موانع سر راه بگویند. الان راویان اگر خاموش شوند و این ممیزیهای مضحک و گاهی باورنکردنی را نگویند خیلی آدمهای محترمتر و معتبرتری خواهند بود؟ خیلی همه چیز بهتر خواهد شد؟ یا اگر طاقتشان طاق شود و بگذارند از ایران کوچ کنند و خودشان را به حوض کوچک بیرون از مرزها تبعید کنند خیلی مایه خوشحالی مدیران سیما و حامیان برافروخته ممیزی خواهد بود؟ این همه سختگیری والله که تا حالا گلی به سر این کشور نزده. اجازه میدهید حرفهایها از مشکلاتشان بگویند و سعی در بهتر کردن اوضاع داشته باشند، یا قرار است پردهدار اجازه ندهد کسی مقیم حریم حرم بماند.»