"استعفای عادل فردوسیپور از همکاری با شبکه سوم سیما! خبری که به همراه متن نامه استعفایی منتسب به عادل فردوسیپور، مجری حالا دیگر پیشکسوت ورزشی تلویزیون به سرعت در فضای مجازی پیچید و دست به دست شد. هر چند فردوسیپور هم یک مجری و تهیهکننده ورزشی مثل خیلیهای دیگر است اما رفتن او از شبکهای که تقریبا 20 سال از عمرش را در آنجا سپری کرده و در همانجا هم مشهور شده طبیعتا خیلی عجیب است."
"استعفای عادل فردوسیپور از همکاری با شبکه سوم سیما! خبری که به همراه متن نامه استعفایی منتسب به عادل فردوسیپور، مجری حالا دیگر پیشکسوت ورزشی تلویزیون به سرعت در فضای مجازی پیچید و دست به دست شد. هر چند فردوسیپور هم یک مجری و تهیهکننده ورزشی مثل خیلیهای دیگر است اما رفتن او از شبکهای که تقریبا 20 سال از عمرش را در آنجا سپری کرده و در همانجا هم مشهور شده طبیعتا خیلی عجیب است."
به گزارش ایسنا، روزنامه جام جم در گزارشی با این مقدمه درباره شایعه خداحافظی فردوسیپور از صداوسیما نوشت: نامهای با ادبیات عجیب در کانالهای تلگرام و به دنبال آن در سایتهای گمنام جذب مخاطب (از آنها که اگر روی صفحهشان کلیک کنی 7-8 پنجره پاپآپ تبلیغاتی باز میشود!) منتشر شد که در آن عادل فردوسیپور با سوز و گداز از صدا و سیما خداحافظی کرده است. چیزی که در همان اول جلب توجه میکرد ادبیات عجیب نامه بود. نامهای که جملهبندیهایش هم ایراد داشت. «این نامه دردناکترین متنی است که در تمام زندگی خود به قلم بردهام چرا که در مورد معشوقه خود یعنی فوتبال است»! یا این جمله: «اکنون احساس من بر این است که نیاز به مصالحه با ارزشها و اصولهایم مرا در شرایط سختی قرار داده است»!
این سایتها از قول فردوسیپور آوردهاند که او در نامهاش نوشته بنا دارد «زهری در جام بلورین!» بنوشد و ضمن تشکر از مردم و صدا و سیما و همچنین عذرخواهی از مردم به خاطر «فاجعه اسفبار!» عدم حضور «کارلوس» (که البته تلفظ نام درست پویول، کارلس است نه کارلوس!) از صدا و سیما برود. نامهای با این ادبیات و البته نگارش عجیب، برای خیلیها شکبرانگیز بود اما خب خیلیهای دیگر هم هستند که حتی منتظر نماندند یک رسانه معتبر خبر استعفای فردوسیپور را منتشر کند و روی همین چند خط نوشته مجهولالکاتب هم تحلیل در ذم صدا و سیما و مدیر جدید شبکه سه و ... نوشتند.
علی فروغی، مدیر جوان شبکه سه که از همان ابتدای انتصابش خیلی مورد حمله قرار گرفت و شایعات زیادی هم پیرامون رابطهاش با فردوسیپور اینور و آنور شنیده میشد تنها چند ساعت بعد از انتشار این نامه در صفحه اینستاگرام خود به آن واکنش نشان داد.
فروغی نوشت: «نامه جعلی منتسب به عادل رو دیدید؟! به نظرتون چه کسی این نامه رو نوشته؟ چه کسی این نامه رو منتشر کرده؟ اساسا هدف از این کار چی بوده؟ نکته جالب توجه این بود که احتمالا انقدری که طراحی کرده بودند موجی بلند نشد و در نهایت اینکه آیا آنها اندک هوشی برای مردم قائل نبودند که چنین #متن_سخیفی را دستمایه چنین کاری کردند؟»
هر چند متن فروغی در مورد مصداقی خاص و آن همه نامه کذایی منسوب به فردوسیپور بود اما پیامی فرامتنی هم به مخاطبان پیگیر مسائل صدا و سیما میداد. رابطه «علیآقا» و «عادلخان» به نظر میرسد آنطور که برخی میگویند هم نیست. هر چند بر سر ماجرای نیامدن پویول به برنامه 2018 یا برخی حرفهای فردوسیپور احتمالا بین مدیر و مجری اختلافاتی وجود دارد اما رابطه آنقدرها خوب هست که فروغی حاضر شود در دفاع از فردوسیپور علیه یک نامه جعلی موضع بگیرد.
نامه؟ من؟ استعفا؟
هرچند فردوسیپور در کارنامهاش کلی مصاحبه با اصلیترین چهرههای فوتبالی کشور را دارد اما خودش کمتر اهل مصاحبه است و به سختی میتوان از او برای رسانه دیگری غیر از تلویزیون حرف گرفت. با این حال خبرگزاری ایسنا در این مورد خاص توانست فردوسیپور را پیدا کند و در مورد نامه از او بپرسد. فردوسیپور در این مصاحبه که بنظر میرسد پیامکی هم صورت گرفته گفته بود: «هیچ نامهای ننوشتهام. موضوع نگارش نامه و اتفاقات پس از آن را تکذیب میکنم.» او قضیه را تعجببرانگیز دانسته و گفته: این بحثها و حاشیههایی که مطرح شده است را در فضای مجازی دیدهام و از طرح آنها تعجب میکنم. تهیهکننده و مجری برنامه 90 هم در نهایت از اساس شایعه رفتنش از صدا و سیما را تکذیب کرده و گفته ماندنی است.
دروغ نگو دوست من!
کار در رسانه شاید یکی از دوستداشتنیترین کارها باشد؛ هیجان خبر و شیرینی دیده شدن مطلب توسط مخاطب برای خیلی از خبرنگاران و روزنامهنگاران طعمی به یادماندنی و فراموشنشدنی است اما خب در این کار هم هستند کسانی که به هزار و یک دلیل، از بالا بردن رنکینگ و فروش بیشتر گرفته تا انتقامجوییهای شخصی و سیاسی و باندی و... یا خبر دروغ پخش میکنند یا با تیترهای گمراهکننده سعی دارند مخاطب را به رسانه یا شبهرسانهشان بکشانند.
این جور شگردها هر چند ممکن است برای یک، دو یا حتی ده بار موثر و مفید باشد اما وقتی دست رسانه برای مخاطب رو شد به قول قدیمیها دیگر حنایش رنگ باخته و بعید است که به این زودی ها از چوپان دروغگو بودن خلاص شود.