«کاخ دژ ۲۳۰۰ ساله شیراز که به قصر «ابونصر» معروف است در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی به سرمیبرد و به ویرانهای تبدیل شده است. یادمانِ هخامنشی که امروزه مورد دست اَندازیهای فراوان و گوناگون قرار گرفته و به تپهای از خاک و سنگ تبدیل شده است.»
به گزارش ایسنا، سیاوش آریا در مطلبی در سایت "مهرگان" با عنوان «شبیخون به قصر اَبونصرِ شیراز» از وضعیت نامناسب این محوطهی تاریخی و بیتوجهیها به این منطقه در استان فارس خبر میدهد.
او در مطلب خود نوشته است؛ «یادمان باستانی و ارزشمند نامدار به «قصراَبونصر» که از آن با نام نخستین اثر ملی ثبت شدهی شیراز و استان نام میبرند در بدترین شرایط نگهداری و حفاظتی روزگار را سپری میند و حریم و عَرصهی آن در پیِ دستبرد و دستاندازی (تعرض) سودجویان اَموال فرهنگی زیر و رو شده و به هم ریخته است.
زمینهای کشاورزی حریم اثر و گِرداگرد آن را گرفته و ساختوسازهای اَفسارگسیخته و بیضابطه در سه دههی گذشته به این سو، حریم و چشم انداز (منظر) آن را خدشهدار کرده و مانند دیواری پیرامونش کشیده شده است. این درحالی است که اگر به تصاویر هوایی و نقشههای این منطقه در دههی ۶۰ نگاه کنیم، هیچگونه ساختوسازی در پیرامون آن دیده نمیشود و میتوان به ژرفای فاجعه و زیر پاگذاشتن قانونهای میراث فرهنگی پِی برد.
امروز خار و خاشاک در همه جای این یادمان کهن روییده و بیشتر سنگهای دفاعی این دژ – کاخ بر اثر بی مهری و نبود مرمت و بازسازی و رسیدگی نکردن ازسوی متولیان میراث فرهنگی و گذشت زمان از سازه جدا شده و روی زمین ریخته است. روی عرصهی این یادمان دوهزار و اَندی ساله، از گذشته موتورسواران مسیری را برای خود درست کرده و از آن گذر میکنند که دل هر دوستدار تاریخ و فرهنگ و میراث ایرانی را به درد میآورد.
مدتی است که پَساب (فاضلاب) خانههای بالادست به گونهی جوی آبی در رو به رو و نزدیک این یادمان تایخی به زمینهای کشاورزی سرازیر شده که اَفزون بر بوی بد و صحنهی ناخوشایند آن، تهدیدی برای زمینهای کشاورزی در پایین دست بوده و سلامت آنها و مردم بومی را به خطر میاندازد.
اما بی گمان بزرگترین و بدترین درد این یادمان، تاراج آن توسط سوداگران اموال فرهنگی است که به بهانههای خیال اَنگیز یافتن گنج دست به کَند وکاوهای غیرمجاز زده و به لایههای باستان شناسانهی این اثر ارزشمند آسیب رسانیده و آن را به ویرانهای تبدیل کردهاند.»
استحکامات دفاعی سنگی دژ که از دورههای اشکانی و ساسانی باقی ماندهاند
گنجهای نهفته در کاخ حق ماست!
این فعال میراث فرهنگی در ادامه مطلب خود با یکی از مردم بومی منطقه صحبت کرده است؛ «شاید باورش برایتان سخت باشد که هنوز هستند افرادی که یادمانهای ملی و تاریخی را اِرث پدران خود پنداشته و هرگونه دستاَندازی به آنها را حق مسلم خود میدانند و همچنان به بهانههای خیالانگیز و پوچ یافتن گنج شبانه به "قصراَبونصر" دستبرد میزنند.
حسین ۳۰ ساله که از بومیان پیرامون این یادمان تاریخی است، میگوید: "دراین محوطهی تاریخی گنجهای فراوان و سکههای تاریخی بسیاری وجود دارد که پدران ما، برایمان به اِرث گذاشتهاند و حق ما است که آنها را به دست آورده و برای خود برداریم! ".
او با آب و تاب فراوان توضیح میدهد که چگونه مدتی پیش با دوستانش به این مکان تاریخی دستبرد زده و به گفتهی خود به تونلی رسیده که زیر کاخ بیرون میآید و گنجها همانجا پنهان است. ولی به انگیزهی ترس از خطر ریزش زمین و فعال شدن گازهای زیرزمینی و تاریکی در شب تا کنون نتوانسته کامل به درون تونل رود.
گودالی که مردم بومی فکر میکنند تونل کشیده شده به زیر کاخ دژ ابونصر است
گنجاندن درسی به نام میراث فرهنگی و محیط زیست در دبستان ها
آریا در بخش دیگری از مطلب خود به این نکته اشاره میکند که «تا زمانی که درسی به نام میراث فرهنگی و زیست بوم (محیط زیست) درسیستم آموزش و پرورش کشور راه نیابد و کودکان از اواخر دوران دبستان با تاریخ و هویت و سرزمین خود آشنا نشوند، به هیچ روی سازمان میراث فرهنگی و سازمان حفاظت از محیط زیست نمیتوانند در پیشبُرد آرمانهای خود پیروز و سربلند باشند.
زیرا موضوع برخورد و رفتار با میراث فرهنگی و زیست بوم باید از دوران کودکی و نوجوانی درون فرزندان این سرزمین نهادینه شود تا آنها به ارزش و اهمیت دوچندان میراث نیاکانی و خدادادی کشور پِی برده و آشنا شوند.
از سوی دیگر کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی بارها خواستار توجه مدیران فرهنگی و سرپرستان تصمیم گیرندهی کشوری به ویژه دو سازمان میراث فرهنگی و محیط زیست و همچنین آموزش و پرورش به این موضوع شدهاند. موضوعی که تاکنون راه به جایی نبرده و همچنان مغفول مانده است.»
حریم منظری کاخ - دژ ابونصر که پیش از این هیچ بنایی در محدودهی آن نبود
چشم انداز بسیار بد کاخ ابونصر اَندک گردشگران را فراری می دهد
این فعال حوزه میراث فرهنگی استان فارس در بخش دیگری از مطلب خود چشمانداز بدِ این اثر تاریخی را عاملی در بیتوجهی و تمایل نداشتن گردشگران برای دیدن از این اثر بیان میکند.
وی ادامه میدهد: «در مسیر ورودی به کاخ – دژ هخامنشی ابونصر شیراز، چندین سال است که زباله و نخالههای ساختمانی ناشی از ساختوسازهای اَفسارگسیخته و غیرقانونی ساکنان این منطقه، رها شده و چشمانداز بسیار زشت و ناخوشایندی را بهجای گذاشته است.
همچنین بوی بد زبالهها و جوی آبی که از پَساب خانههای بالادست سرازیر میشود صحنههای بد و نامناسبی پیرامون این یادمان ملی ارزشمند که امروزه به ویرانهای تبدیل شده، همان تعداد کمِ گردشگران و بازدیدکنندگان را فراری میدهد.
در این شرایط باید شهرداری شیراز به کمک سازمان میراث فرهنگی آمده و بر پایهی قانون با افراد متخلف برخورد کند و در اطراف و مسیر ورودی به این یادمان تاریخی را به آن چه که شایستهی آن و درخُور فرهنگ ایرانی است، تبدیل کند.»
زبالههای به جا مانده از حضور معتادان و ولگردها در قصر ابونصر
آریا در ادامهی مطلب خود بعد از اشاره به اَنبوه یادگارینویسیها و حضور افراد ولگرد و معتاد در کنار دیوارههای دفاعی قصر ابونصر و به جا گذاشتن خاکستر آتش و زبالههای آنها در این محوطه و نبود تابلوی معرفی بنا که پیش از این به سرقت رفته است، نیز اشاره کرده و نوشته است؛ «هرچند یک تابلو در پایین دست و کنار روستا و خانههای مردم نصب است، ولی راه ورودی و اصلی بازدیدکنندگان و گردشگران از جای دیگری است و نیاز است سازمان میراث فرهنگی هرچه زودتر در این زمینه اقدام کند.»
وی همچنین به نوشتهی مرحوم جمشید صداقت کیش، باستانشناس دربارهی ارزش این اثر تاریخی اشاره کرده که نوشته است؛ «این جایگاه از روزگار پیش از تاریخ وجود داشته است و مانند دژی استوار و محکم نظامی در اواخر شهریاری هخامنشی و دورهی اشکانی و ساسانی مورد بهره پادشاهان بوده است و در سال ۴۲۰ مَهی (قمری) ابونَصر(پسر امیرعضدالدوله دیلمی) از فرمانروایان پارس، از این جایگاه به عنوان کاخ بهره برده و از همین روی در دورۀ اسلامی به قصر اَبونصر نامدار شده است.
در دههی ۵۰ میلادی پُروفسور تیلیا، دو ستون و یک درگاه هخامنشی را که از پارسه (تخت جمشید) در زمانی نادانسته به این جا آورده بودند، شناسایی کرده و به پارسه باز گرداند.»
کاخ – دژ منسوب به ابونصر در شمال شرقی شیراز و در بلوارنصرآباد یا جادهی "کَفترک" و در هفت کیلومتری میدان گلستان بر بالای تپهای قرار گرفته است. این سازه یک دژ سنگی با الحاقات دارد و عناصر سازنده آن سنگ و گچ است. در نمای این سازه از سنگهای بادبُر و در مغز کار از سنگ لاشه و گچ استفاده شده شده است. این اثر به عنوان نخستین بنای ثبت شده در استان با شماره ۱۳ در ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.