زن جوان گمان نمیکرد با زندانی کردن فیلمبردار آزارگر در خانهاش به اتهام آدمربایی بازداشت شود.
پایان تلخ اعتماد به یک فیلمبردار سینما
11 تير 1397 ساعت 16:27
زن جوان گمان نمیکرد با زندانی کردن فیلمبردار آزارگر در خانهاش به اتهام آدمربایی بازداشت شود.
زن جوان گمان نمیکرد با زندانی کردن فیلمبردار آزارگر در خانهاش به اتهام آدمربایی بازداشت شود.
به گزارش ایسنا، «جامجم» نوشت: هفته گذشته یکی از فیلمبرداران سینما با حضور در دادسرای جنایی تهران از زن جوانی به اتهام آدمربایی شکایت کرد.
او به بازپرس جنایی گفت: مدتی پیش با زن جوانی آشنا شدم و قرار بود با هم ازدواج کنیم اما بهخاطر مشکلاتی از هم جدا شدیم. او مرا بهطور اتفاقی در خیابان دید و برای اسبابکشی کمک خواست که قبول کردم. او مرا در خانهاش یک ساعت به گروگان گرفت و میخواست بلایی سرم بیاورد که همسایهها متوجه شدند و نجاتم دادند.
زن جوان که تحت تعقیب پلیس بود چند روز پیش بازداشت و به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد.
زن جوان مدعی بود آدمربایی در کار نبوده و حکم جلب شاکی را داشته است.
زن جوان به افسر تحقیق گفت: یک سال و نیم پیش از طریق خواهرم که کارهای گریم انجام میداد با مرد جوان که در سینما فیلمبردار بود، آشنا شدم. کمکم میانمان ارتباط و علاقهای پیش آمد. او حتی از من خواستگاری کرد و قرار بود بعد از اینکه خانوادهاش به این وصلت رضایت دادند و شرایط کاریاش بهتر شد بهطور رسمی به خواستگاریم بیاید. روز حادثه غافل از اینکه چه نقشهای در سر دارد سوار خودرویش شده و به خانهشان در غرب تهران رفتیم. او مدعی شد که مادرش برای خرید بیرون رفته و باید ساعاتی منتظرش بمانیم. بعد هم آبمیوه برایم آورد. بعد از نوشیدن آن سرم گیج رفت و بیهوش شدم. دو ساعت بعد که به هوش آمدم متوجه شدم از سوی او مورد آزار و اذیت قرار گرفتهام.
متهم زن ادامه داد: او میگفت نباید ماجرا را برای خانوادهام تعریف کنم چرا که به خواستگاریام میآید. با اعتماد به گفتهاش درباره جرم سیاهی که انجام داده بود سکوت کردم. حالم هر روز بدتر میشد تا اینکه نزد پزشک زنان رفتم و متوجه شدم باردارم. ماجرا را به آن مرد گفتم که دوباره با حرفهایی مبنی برازدواج فریبم داد.
وی گفت: دیگر از دست دروغهایش خسته شده بودم تا اینکه ماجرا را به خانوادهام گفتم و آنها سراغ وی رفتند که او زیربار نرفت و مدعی شد بلایی سرم نیاورده است. بعدهم فرار کرد و دیگر نتوانستیم او را پیدا کنیم. من هم رفتم و بابت بلایی که سرم آورده بود شکایت کردم و حکم جلب او را گرفتم. سرانجام او را در خیابان یافتم و به خانهمان آوردم و بعد به پلیس زنگ زدم که ماموران آمدند و او بازداشت شد. بعد هم او به دادگاه کیفری آمد و در آنجا گفتههای ضد و نقیضی را مطرح کرد. سرانجام قرار شد با انجام آزمایش دیانای مشخص شود پسرم که به دنیا آمده فرزند او هست یا نه؟ متهم وقتی از زندان آزاد شد علیه من شکایت کرد.
با توجه به گفتههای زن جوان، دستور تحقیقات درباره این پرونده صادر شد.
کد مطلب: 89706