همسر اصغر شاهوردی ۱۱ سال پس از حادثه تلخی که منجر به عارضه مغزی و زمینگیر شدن صدابردار باسابقه سینمای ایران شده است، با گله از وضعیتی که این روزها پشت سر میگذارد، میگوید: در سینمای ایران اتفاقی که برای اصغر شاهوردی رخ داد برای هیچ کس دیگر پیش نیامده و هر کسی هم که فوت کرده راحت شده است، ولی ما هر لحظه با اصغر شاهوردی میمیریم و زندگیمان نابود شده است.
همسر اصغر شاهوردی ۱۱ سال پس از حادثه تلخی که منجر به عارضه مغزی و زمینگیر شدن صدابردار باسابقه سینمای ایران شده است، با گله از وضعیتی که این روزها پشت سر میگذارد، میگوید: در سینمای ایران اتفاقی که برای اصغر شاهوردی رخ داد برای هیچ کس دیگر پیش نیامده و هر کسی هم که فوت کرده راحت شده است، ولی ما هر لحظه با اصغر شاهوردی میمیریم و زندگیمان نابود شده است.
به گزارش ایسنا، سال ۱۳۸۶ بود که همزمان با ساخت فیلم «چراغی در مه» به کارگردانی پناهبرخدا رضایی، اصغر شاهوردی که از اولین صدابرداران سرصحنه سینمای ایران است و سابقه صدابرداری فیلمهایی همچون «هامون»، «پری»، «لیلا»، «قرمز»، «باشو غریبه کوچک»، «اجارهنشینها»، «شاید وقتی دیگر»، «کیمیا»، «سارا»، «بانو»، «زیر پوست شهر» و «خانه دوست کجاست؟» را در کارنامه کاری خود دارد، در یک حادثه رانندگی هنگام بازگشت از صحنه دچار آسیبدیدگی مغزی شد و از آن روز تا به حال در بستر افتاده و همسرش اشرف افشاری از او پرستاری میکند.
شاهوردی هفته گذشته همراه با همسرش به میهمانی افطاری رییسجمهور رفت؛ احوال نه چندان مساعدش بهانهای شد تا گپ کوتاهی با همسر این سینماگر داشته باشیم و از حال این روزهایشان جویا شویم.
افشاری قبل از هر چیز با اشاره به اینکه همان آمدن به افطاری در هوای طوفانی و بارانی باعث شد تا حال شاهوردی بدتر و فردای آن روز راهی دکتر شود، از وضعیت درمانی و بیمهای همسرش گله کرد و گفت: تامین هزینه داروهای آزاد خیلی سخت است چون خارجی و گران هستند و بیمه صدا و سیما و تکمیلی هم هزینه آنها را به دلیل تجویز آزاد نمیپذیرد.
وی اضافه کرد: این در شرایطی است که به دلیل مشکلاتی که مدتی قبل پیش آمد یک عمل جراحی باید بر روی اصغر شاهوردی انجام شود.
او درباره این مسئله با اشاره به اینکه خانه سینما هزینههای مربوط به فیزیوتراپی را میپردازد، گفت: متاسفانه یکی از مدیران سابق وزارت ارشاد برای انجام فیزیوتراپی و مسائل مالیاش همکاری نکرد که همین باعث شد فیزیوتراپی یک ماه قطع شود و پوکی استخوان، منجر به شکستن لگن و کمر شود. این دردسر تازه به عمل جراحی نیاز داشت ولی عمل هم موفقیتآمیز نبود و حالا منتظریم فرصت جراحی دیگری فراهم شود.
همسر شاهوردی که از میانههای صحبتش متاثر بود با گریه ادامه داد: متاسفم که فقط برای کار و سابقه افرادی مثل اصغر شاهوردی، مسئولان و همینطور بسیاری از سینماگران پُزش را میدهند اما هیچ کس نیست کمکی کند. الان هم فقط از طرف وزیر ارشاد نمایندهای آمد تا کارهایی را پیگیری کند، اما من از آقای حیدریان هم توقع دارم، نه به عنوان کسی که پست و مقام دارد بلکه به عنوان یک انسان توقع دارم. یا آن تهیهکنندهای که سرش را شب با آرامش روی بالش میگذارد و دم از ایمان میزند، یک بار شده سراغ ما را بگیرد؟ آقای جنتی که وقتی وزیر بودید قول پیگیری و کمک دادید، الوعده وفا!
افشاری که اصلا تمایلی ندارد تا همسرش را به مراکزی بسپارد که از او مراقبت کنند، گفت: من عادت کردهام طوری از اصغر شاهوردی نگهداری کنم که انگار نه انگار این همه مشکل دارد، حتی نمیگذارم کمی تهریش روی صورتش بماند، اما دیگر بریدهام چون به لحاظ جسمی هر روز توانم کمتر میشود و فقط شاید اگر کسی چند ساعت در روز به من کمک کند شرایطم بهتر شود. با این حال در کار خدا ماندهام و اصلا نمیدانم چرا باید وضع ما این طور ادامه داشته باشد؟ چرا من باید افسرده باشم و فرزندانم نه فقط غصه پدر بلکه غصه مادرشان را هم بخورند؟ چه کسی در سینمای ایران مثل اصغر شاهوردی شده؟ هیچ کس! الان وضع ما طوری شده که همگی به روانکاوی احتیاج داریم چون اصغر که گوشهای خوابیده و همه فقط از او میگویند اما کسی توجهی به خانوادهاش نمیکند که چه اتفاقی برایشان رخ داده است.
او در عین حال یادآوری کرد که دکتر احمدی مشاور وزیر فرهنگ پیگیریهایی برای بعضی کارهای این سینماگر از جمله گفتاردرمانی انجام میدهد و از آنجا که این روزها خود او دچار مسائل و گرفتاریهایی شده برایش آرزوی سلامتی کرد.