محقق و کارگردان مجموعه مستندهای تاریخ جنگ ایران و عراق، در پاسخ به اینکه چرا در سالهای گذشته به ارتش جمهوری اسلامی ایران کمتر از دیگر نهادها پرداخته شده است، گفت: ساختار ارتش به شدت سیستم محور بوده و با محدودیتهایی همراه است به همین خاطر ضبط فیلم و تصویر در این محیط به راحتی امکانپذیر نیست ولی نیروهای دیگر بنا به تکالیف مردمی بودنشان در بعد رسانه بیشتر دیده میشوند.
محقق و کارگردان مجموعه مستندهای تاریخ جنگ ایران و عراق، در پاسخ به اینکه چرا در سالهای گذشته به ارتش جمهوری اسلامی ایران کمتر از دیگر نهادها پرداخته شده است، گفت: ساختار ارتش به شدت سیستم محور بوده و با محدودیتهایی همراه است به همین خاطر ضبط فیلم و تصویر در این محیط به راحتی امکانپذیر نیست ولی نیروهای دیگر بنا به تکالیف مردمی بودنشان در بعد رسانه بیشتر دیده میشوند.
به گزارش ایسنا، پویان افشیننژاد که به تازگی مجموعه مستند «۵ خاطره، ۸ قهرمان» از وی پخش شده، درباره ضرورت پرداختن به وجوه مختلف شخصیتهای تاثیرگذار تاریخ جنگ، گفت: پیش از اینکه وارد حرفه مستند شوم کارم را با تحقیق شروع کردم چون معتقدم لازمه کار نویسنده و کارگردان مستند در اختیار داشتن دایره اطلاعات وسیع پژوهشی و علمی است؛ ضمن اینکه تمرکز من بیشتر بر فعالیت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بوده و برای پرداختن به چنین موضوعاتی شناخت ساختار نظامیگری، سلسله مراتب و اطلاعات هوانوردی ضرورت دارد. گفتگو با خلبانان جنگ که از علم محورترین ارکان نیروهای مسلح ما هستند بدون دانستن فنون هوانوردی و تاریخ جنگ اگر هم صورت بگیرد خروجی مطلوبی نخواهد داشت.
وی دربارهی شروع کار خود گفت: من از سال ۷۶ کار تحقیقاتیام را بر زوایای مختلف فعالیتهای نیروهای مسلح خاصه ارتش در هشت سال دفاع مقدس آغاز کردم و سال ۸۹ نیز با مجموعه مستند «ناگفتههای جنگ» به عنوان مدیر تولید و محقق به صورت حرفهای وارد کار تصویری شدم که به سفارش شبکه یک سیما جلوی دوربین رفت و حدود دو سال تولید آن به طول انجامید.
افشیننژاد درباره انگیزه خود از پرداختن به موضوع جنگ با محوریت ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: تمایلم به این موضوع شاید به این خاطر بود که با خلق و خوی نظامی و اتفاقاتی که در ساختار نیروهای مسلح طی سالهای دور و نزدیک رخ داده بیگانه نیستم. به عبارتی دیگر لباس نیروهای مسلح به خصوص ارتش برای من بسیار آشناست. ما بچههای نسلی هستیم که اگر در کودکی از ما میپرسیدند در آینده چه شغلی را انتخاب میکنید حتما خلبانی جزو گزینههای اولیه بود؛ البته تک تک کسانی که در نیروهای مسلح در هر رده و جایگاهی برای دفاع از خاک و ناموسشان از جان خود گذشتند ارج و قربشان در پیشگاه مردم به یک اندازه است چون همه برای یک هدف جنگیدند.
این کارگردان درباره شروع کار مستندسازیاش گفت: اولین کاری که به عنوان کارگردان ساختم، مجموعه مستند «تابستان ۵۹» بود که از سال ۹۲ تا ۹۴ طول کشید. این اثر به اتفاقات کشور از ۲۳ بهمن ۵۷ تا اول مهر ۵۹ میپردازد و برخی از دلایل شروع جنگ ایران و عراق را واکاوی میکند تا نقش ارتش را که از چشم بسیاری پنهان مانده بود نشان دهد؛ چراکه در این بازه زمانی کشور درگیر التهابات فراوانی بود و ارتش باید در بخشهای مختلفی خدمت میکرد. من به عنوان محققی که بالغ بر ۳۰۰۰ ساعت مصاحبه با دستاندرکاران دوران دفاع مقدس داشتم میگویم ارتش زیبا و مردانه بر اساس ماموریت ذاتی خود توانست دفاع موثری جلوی عراق داشته باشد؛ ضمن اینکه نقش نیروی هوایی ارتش نیز غیرقابلانکار است و فراتر از ماموریت ذاتی خود عمل کرد؛ بنابراین لازم بود دست کم بخشی از اینها در «تابستان ۵۹» روایت شود.
افشیننژاد که به تازگی مجموعه مستند «۵ خاطره، ۵ قهرمان» را روی آنتن داشته است، اظهار کرد: در ۳۰ سال گذشته ما با وجود اینکه آثار تصویری بسیاری از جنگ تولید کردیم اما هنوز یک کار جامع و کامل که دربرگیرنده خط و ربط رشادتهای ما در این هشت سال باشد انجام ندادهایم. در سینمای کمدی جنگ اگرچه آثار متعددی ساخته شدند اما شاید «لیلی با من است» تنها اثر قابل دفاعی باشد که بتوان از آن نام برد. در ژانرها و مدیومهای دیگر نیز اگرچه «آژانس شیشهای» گزینهای مثالزدنی در این دایره است اما به سختی میتوان آثار دیگری به آن اضافه کرد. در حیطه مستند نیز کار زیاد انجام شده اما کافی نیست؛ چرا که زوایای بسیاری از این تاریخ هشت ساله مغفول مانده است.
کارگردان مجموعه مستند «آنها ۸ نفر بودند» بیان کرد: همیشه یکسری موضوعات را بارها و بارها تکرار کردیم که البته ایرادی هم نیست اما برخی نکات مهم دیگر هستند که تاکنون به آنها پرداخته نشده است. این بیتوجهی به این معنی است که ما داریم فرصتسوزی میکنیم چون بسیاری از این عزیزانی که نقشهای موثری در هشت سال دفاع مقدس داشتند در سنین بالا هستند و تعداد زیادی از آنها دیگر بین ما نیستند؛ بنابراین برای همیشه از دانستن برخی مسایل و مواردی که در روشن شدن زوایای تاریک این برهه زمانی کمکمان میکرد را از دست دادیم.
این کارگردان که در آثار خود گفتگو با خلبانان و دیگر اعضای موثر و افتخارآفرین تاریخ جنگ را محور مستند قرار میدهد، یادآور شد: خیلی دردناک است که ما ساعتها برنامه میسازیم و از جایگزین کردن قهرمانهای داخلی به جای الگوهای خارجی سخن میگوییم اما در عمل به سادگی از کنار نامآوران تاریخ سرزمینمان میگذریم و هیچ کاری نمیکنیم. درصد زیادی از نسل جوان و نوجوان امروز کنجکاو روزهای جنگ هستند و دوست دارند بدانند قهرمانهای کشورشان چکار کردهاند ولی به جای غنیمت دانستن فرصت همنشینی با این قهرمانان؛ هر سال یکسری روایت با واژههای تکراری داریم که همانها را مرتب بیان میکنیم. در صورتی که راوی قهرمان وقتی از جنس همان روزها باشد تاثیرگذارتر است تا این که مجموعهای تصاویر پخش کنیم و روی آن سخن بگوییم.
پویان افشیننژاد درباره تازهترین فعالیت خود نیز گفت: از سال ۹۵ درگیر مستندی به نام «مصطفی» هستم که روایتگر داستان رشادتهای سرلشگر خلبان مصطفی اردستانی یکی از اسطورههای خاص تاریخ ارتش نیروی هوایی جمهوری اسلامی است و از نامآوران شهدای بعد از جنگ به شمار می رود. ایشان معاون عملیات نیروی هوایی بودند که به همراه سرلشگر منصور ستاری در ۱۵ دی سال ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما به همراه برخی دیگر از افسران بلندپایه نیروی هوایی به شهادت رسیدند.
وی افزود: نکتهای که در این کار بسیار برایم حائز اهمیت است اینکه تمام کارهایی که از ایشان تولید و پخش شده صرفا به سجایای اخلاقی و منش رفتاریایشان پرداختند و خیلی هم خوب است اما این تنها بخشی از ویژگیهای او بوده و ما کمتر دیدهایم که ورزشکار خوب و خلبان زبده بودنش مورد توجه باشد. این قهرمان ایرانی درجه، پست و مقام را در بالاترین رده خدمت هم نادیده میگرفت و مثل خلبانهای جوان در تمام عملیاتها پیشقدم و داوطلب بوده در صورتی که این افراد به خاطر ارزشی که جان و تواناییهای شان دارد از انجام چنین تکالیفی منع میشوند. این مستند دو قسمت است و کار به سفارش نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی به سرانجام رسید.
افشیننژاد در پایان اشاره کرد: بین کلیه یگانهای نیروی مسلح، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران رویکرد رسانهای کمنظیری دارد و معاونت فرهنگی و روایط نیروی هوایی در حد توان، قهرمانهایش را ارج مینهد؛ اگرچه در این میان من با چهرههای بسیاری مصاحبههای متعدد داشتم اما معتقدم آنطور که باید به ایشان پرداخته نشده است و بچههای هوانیروز بعد از جنگ در دل ارتش مظلومترین هستند. ۳۰ سال از جنگ میگذرد ولی بسیاری از دلاوران از بین ما رفتهاند بدون اینکه حکایتشان را بدانیم. بسیاری دیگر از این عزیزان به اقتضای طبیعت در سنین بالا هستند نگذاریم این گنجینهها به آسانی از دست برود. این افراد تاریخ شفاهی سرزمین ما هستند. از جانشان گذشتند تا به تمام وجود امنیت را احساس کنیم. امیدوارم پس از این بتوانیم تا جایی که در توان داریم دینمان را ادا کنیم.