روز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ حبیبالله القانیان، رییس وقت انجمن کلیمیان و بنیانگذار شرکت پلاسکو به حکم شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی تهران و به جرم ارتباط با اسراییل و خیانت به کشور اعدام شد.
روزی که مالک پلاسکو اعدام شد
19 ارديبهشت 1397 ساعت 16:51
روز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ حبیبالله القانیان، رییس وقت انجمن کلیمیان و بنیانگذار شرکت پلاسکو به حکم شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی تهران و به جرم ارتباط با اسراییل و خیانت به کشور اعدام شد.
روز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ حبیبالله القانیان، رییس وقت انجمن کلیمیان و بنیانگذار شرکت پلاسکو به حکم شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی تهران و به جرم ارتباط با اسراییل و خیانت به کشور اعدام شد.
به گزارش ایسنا، «تاریخ ایرانی» نوشت: حبیبالله القانیان در سال ۱۳۳۷ شرکت پلاستیکسازی پلاسکو را در تهران تاسیس کرد و به تدریج پلاسکو را به بزرگترین و پیشرفتهترین شرکت پلاستیک ایران تبدیل کرد و صنایع پروفیل آلومینیوم را راه انداخت. القانیان به خاطر موفقیتهای اقتصادیاش به شهرت خاصی در ایران و اسرائیل رسید. ساختمان پلاسکو واقع در چهارراه استانبول و ساختمان آلومینیوم واقع در خیابان جمهوری که نخستین برجهای ایران بودند، بخشی از اموال وی قبل از انقلاب بود.
کمتر از چند ماه پس از انقلاب اسلامی القانیان بازداشت و پس از مدتی در روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸ در شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شد. روزنامه کیهان فردای آن روز، دادگاه القانیان را این چنین گزارش کرد:
«بعدازظهر دیروز شعبه سوم دادگاه انقلاب عدل اسلامی تشکیل جلسه داد. ابتدا متن کیفرخواست صادره از سوی دادسرای دادگاه انقلاب برای حبیبالله القانیان خوانده شد. بر اساس کیفرخواست، حبیبالله القانیان به شناسنامه ۶۱۰۸ با سواد، جاسوس و سرمایهدار صهیونیسم متهم است به:
۱ - دوستی با دشمنان خدا و دشمنی با دوست خدا
۲ - جاسوسی به نفع دولت اسرائیل
۳ - جمعآوری کمک و اعانه به نفع ارتش اسرائیل به منظور بمباران کردن مردم بیپناه فلسطین
۴ - صرف درآمد و بهرهگیریها، استعمار ایران، محارب و غاصب ضد اسلام و حق
۵ - فساد در زمین به صورت از بین بردن منابع اقتصادی و نابود کردن جامعه
۶ - محاربه با خدا و رسول خدا و تمام مردم ایران
۷ - سد راه خدا و سد راه تکامل ارزشهای اسلامی و انسانی
۸ - معاونت در کشتار بیرحمانه مردم مبارز فلسطین
دلایل اتهام:
۱ - اقاریر موجود در پرونده
۲ - دلایل موجود در پرونده
۳ - تشکیل جلسه با بیرحمترین دشمنان ایران، موشه دایان و آبا ابان
۴ - و دلایل مربوط به خرید آپارتمان چندین طبقه
پس از قرائت متن کیفرخواست، القانیان به دفاع از خود پرداخت و گفت: «احتراما اینجانب حبیبالله القانیان افتخار میکنم کلیمی ایرانی هستم، من مخالف دولت صهیونیسم اسرائیل هستم. ۸۵ درصد کلیمیها اشکناز هستند و اشکنازیها، یهودیها را اصلاً به حساب نمیآورند. من خدای ناکرده هیچوقت جاسوسی به نفع دولت غاصب صهیونیسم نداشته و نخواهم داشت. تا به حال هیچگونه کمک یا اعانهای به نفع اسرائیل و ارتش غاصب اسرائیل نداده و نخواهم داد. من موافق کشتار مردم فلسطین نیستم. من مخالف با صهیونیسم بودم و حاضرم با جان و دل به جنگ با اسرائیل بروم. افتخار میکنم دارای سهمی از کارخانجات پلاسکو ملامین، پلاستیک شمال، لوله شمال و کارخانه یخچال جنرال الکتریک و پروفیل آلومینیوم میباشم.»
پس از دفاع القانیان، نماینده دادسرا در دفاع از کیفرخواست گفت: «آقای القانیان در بازپرسی اعلام کرده که من به هیچ عنوان با دولت اسرائیل ارتباط ندارم و اگر معلوم شود حاضر به تحمل اشد مجازات هستم و در محضر دادگاه بیان داشت با صهیونیسم مخالف است. اولاً این سوال برای دادسرای انقلاب مطرح است، شما که با صهیونیسم مخالف بودید، به چه صورتی این مخالفت خود را اعلام نکردید که همکیشان شما متوجه این مسئله بشوند؟ گفتهاید اموالی در خارج از ایران ندارید. آنچه در پرونده منعکس است ساواک گزارش داده است آقای القانیان در اسرائیل نزدیک به تلآویو چند قطعه زمین خریداری کرده که این دلیل بر اتهام شماست.»
نماینده دادسرا در قسمت دیگری از سخنانش گفت: «ما استناد به گزارش ساواک، مهمترین عامل امنیتی که با سازمان سیا همکاری نزدیک داشت، کردهایم. ساواک در گزارش دیگری اعلام داشته است: که بیش از یک میلیون دلار پرداختهاید و زمین در نزدیکی تلآویو خریدهاید که قیمت آنها هم افزایش پیدا کرده است و بخش تحقیق ساواک این نظریه را تأیید کرده است. در گزارش دیگری ساواک از آسمانخراش نیمهتمام شما نام برده که در تلآویو ساخته میشود و سه برابر پلاسکو بلندی دارد. این ساختمان را «سهشنبه» (نام مستعار یک مامور ساواک) شناسایی کرده، مامور دیگر بنام «چهارشنبه» نیز تأیید کرده است.»
نماینده دادسرا سپس به گزارش دیگری که در تایید اتهامات متهم بود، اشاره کرد و آن را برای اعضای دادگاه قرائت کرد. درباره جلسهای که به اتفاق موشه دایان، آبا ابان و چند تن دیگر از سران اسرائیل با حضور القانیان تشکیل شده بود و در آن راجع به کمک مالی القانیان به یهودیان بحث و مشاوره شده بود، «سهشنبه» نظر داده است: «القانیان کشور اسرائیل را سرزمین اصلی خود دانسته و «چهارشنبه» (عضو دیگر ساواک) در گزارش خود تایید کرده که شما علاقهای به ایران نداشتید، بلکه میخواستید به اسرائیل بروید.»
نماینده دادسرا افزود: «آقای القانیان، با این گزارشها که در پرونده شما مضبوط است، دلیل ارتباط شما با اسرائیل و کمک مالیتان به صهیونیسم اسرائیل است، موضع اسرائیل در دنیا برای همه مشخص است، آیا نمیدانستید ارتباط شما با اسرائیل موجب از بین رفتن حقوق مردم ستمدیده مملکت میشود؟ شما اقرار کردید که با وارد کردن محصولات آمریکایی عملاً پای منافع اقتصادی آمریکا و صهیونیسم اسرائیل را در اینجا باز کردید. متاسفانه در نظام سابق ایران، رژیم سعی میکرد از طریق تبلیغ کالاهای پرزرق و برق، از طریق ایجاد اشتهای کاذب، یک جامعه مصرفی در ایران ایجاد کند. دادگاه محترم با توجه به مدارک موجود ارتباط ایشان با اسرائیل مشخص است. من تقاضای صدور حکم شرعی برای متهم دارم.»
القانیان در آخرین دفاع خود بار دیگر مدعی شد با اسرائیل ارتباط نداشته و کمکی هم نکرده است تا اینکه ساعت یک بعد از ظهر روز هجدهم اردیبهشتماه رییس دادگاه به کفایت دادرسی رای داد و دادگاه وارد شور شد. اعضای هیات منصفه دادگاه به اتفاق آرا متهم را به اعدام محکوم کردند. این حکم بامداد ۱۹ اردیبهشت اجرا و حبیبالله القانیان تیرباران شد. این اعدام یک روز پس از آن صورت گرفت که چند چهره دیگر دوران پهلوی از جمله دکتر جواد سعید رییس سابق مجلس شورای ملی و دبیرکل حزب رستاخیز، دکتر محمدرضا عاملی تهرانی وزیر اطلاعات در کابینه شریف امامی و وزیر آموزش و پرورش در کابینه ازهاری و دکتر غلامرضا کیانپور استاندار سابق اصفهان و آذربایجان و وزیر اطلاعات و دادگستری کابینه هویدا به جوخه آتش سپرده شدند.
از آنجا که القانیان، رییس وقت انجمن کلیمیان و نخستین یهودی اعدامی پس از انقلاب بود، اعدامش با واکنش سریع دولت آمریکا روبرو شد و واشنگتن با محکوم کردن آن در ۲۸ اردیبهشت ۵۸ قطعنامهای را در سنای آمریکا علیه ایران تصویب کرد. این قطعنامه با انتقاد شدید امام خمینی و نیز گروهها و جریانات در داخل کشور مواجه شد. دولت موقت در اثر این انتقادات از پذیرش «والتر کاتلر» سفیر جدید آمریکا در ایران خودداری کرد. این امر به تیرگی روابط دو کشور انجامید و در ادامه با پذیرش شاه در آمریکا و اشغال سفارت این کشور توسط دانشجویان به اوج رسید و روابط رسمی ایران و آمریکا در اثر این وقایع در فروردین ۵۹ قطع شد.
کد مطلب: 86336