خاورمیانه - *سیدجعفر قنادباشی
صحرای سینا همچنان ناآرام است و به نظر می رسد تلاشهای دولت مصر برای برقرای آرامش در این منطقه به جایی نرسیده باشد. حملات نیروهای مسلح ناشناس در این منطقه به امری معمول تبدیل شده و دولت مرسی تلاش می کند با استقرار نیروهای بیشتر از گسترش دامنۀ آن جلوگیری کند. از زمان سقوط حسنی مبارک، نیروهای مسلح ناشناس بارها با انفجار لوله های ارسال گاز به اسراییل، انتقال انرژی به اراضی اشغالی فلسطین را قطع و همچنین چندین بار ایستگاههای پلیس در صحرای سینا را مورد هدف حملات خود قرار داده اند.
مصری ها اگرچه تلاش کرده اند در سیاست خارجی و به خصوص در قضیۀ صحرای سینا بسیار محتاطانه عمل کنند، اما بحران صحرای سینا جدای از ابعاد خارجی آن به طرز گریزناپذیری با مسائل داخلی این کشور و ملاحظات تاریخی گره خورده است. از این رو با در نظر گرفتن این اصل که:" سیاست خارجی تداوم سیاست داخلی است" مقامات قاهره در حل بحران سینا در عین در نظر داشتن ابعاد خارجی آن، باید به حساسیت ها و مولفه های داخلی کشور نیز توجه داشته باشند.
البته با در نظرگرفتن برخی ملاحظات، احتیاط و حساسیت بالای قاهره در سیاست خارجی و به خصوص در قبال بحران صحرای سینا قابل درک است. هنوز ۱۰۰ روز اول ریاست جمهوری مرسی پایان نیافته و این در حالی است که او وعده داده بود در ۱۰۰ روز اول ریاست جمهوری در عرصۀ اقتصاد تغییرات مهمی را ایجاد و افق تازه و مثبتی را به روی مصریها خواهد گشود. در همین راستا مرسی همۀ توان خود را در عرصۀ داخلی متمرکز نموده تا به همراه کابینۀ پراگماتیک خود اقتصاد بحران زده مصر را به سامانی برساند. سفر وی به عربستان، چین و ایران نیز به خوبی گویای این واقعیت این بود که برای مرسی آنچه در اولویت قرار دارد، احیای اقتصاد کشورش است و در مقطع فعلی به ناچار باید سیاست خارجی کشورش را برپایۀ تعاملات تجاری با قدرتهای بزرگ اقتصادی قرار دهد. از این رو شاید بتوان گفت مرسی هنوز برنامه های خود در عرصۀ سیاست خارجی را به معنای واقعی آن آغاز نکرده است.
نکتۀ دوم اینست که غالباً در سیاست خارجی مسئله جنگ و صلح مطرح است. اگر مرسی با نادیده گرفتن پیمان کمپ دیوید و توجه به خواست مردمی، مسیر دیگری را در پیش گیرد، طبیعتآً باید به سمت خصومتی با رژیم صهیونیستی پیش برود که تبعات آن می تواند جنگی پیش بینی نشده در سطح منطقه باشد؛ آن هم در حالیکه مصر هنوز آمادگی دفاع در برابر چنین جنگی را ندارد. از این رو مرسی ترجیح می دهد با در نظرگرفتن این ملاحظات از ورود به مخاصمه پرهیز و به شکل دیگری بحران را مدیریت کند. براساس همین سیاست مرسی، دولت تلاش می کند آنچه در صحرای سینا در حال وقوع است، امنیت همسایگان را به خطر نیندازد و خروج نیروهای نظامی به خصوص تسلیحات سنگین نظامی از این منطقه نیز با توافق رژیم صهیونیستی صورت گرفته است.
البته این به معنای کاهش تنش ها در صحرای سینا نیست، کمااینکه طی روزهای اخیر متعاقب درگیریهای پراکنده چند مصری در این منطقه کشته و زخمی شده اند و این مسئله بیانگر آنست که سینا همچنان آبستن تحولات مهمی است.
تعابیر زیادی در خصوص عاملین این عملیات ها شنیده می شود. برخی نقش اسراییل در تحولات را برجسته کرده و بر این باورند که بخشی از عملیات های صورت گرفته توسط رژیم صهیونیستی بوده تا با عملیات های ایزایی توان ارتش مصر را در برخورد با عاملین دچار فرسایش کند. دسته ای دیگر نیز بر وجود گروههای افراطی در این منطقه تأکید دارند که این مسئله نیز دور از ذهن نیست.
در هر حال صحرای سینا، به دلیل موقعیت ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک و هم مرز بودن با کشورهای اردن، مصر، فلسطین اشغالی و همچنین غزه از اهمیت بالایی برخوردار است. حیات سیاسی، اقتصادی و نظامی غزه به میزان بالایی به این صحرا و گذرگاهی که در آن واقع است، بستگی دارد. رژیم صهیونیستی در تلاش است ترتیباتی که در این صحرا اتفاق می افتد به نفع فلسطین نباشد و درصدد است مواد لازم برای ساخت موشک و یا اسلحه از سینا وارد غزه نشود.
اما برای مصریها سینا دارای قابلیت های مختلفی است؛ صنعت جهانگردی و ارزآوری این منطقه، سواحل موجود، کشت برخی از محصولات کشاورزی، موقعیت استراتژیک این منطقه و مشرف بودن(از دو طرف) بر کانال سوئز از مهمترین ویژگیهای صحرای سیناست که می تواند تأثیر زیادی بر حیایت سیاسی و اقتصادی مصر بگذارد. لذا در یک نگاه، حاکمیت مصر بر صحرای سینا به معنای تکمیل تسلط کشور بر تمامیت ارضی خود است.
اما توجه به نکات دیگری در حوزۀ سیاست دولت جدید مصر نیز در خور توجه است. مشغول کردن ارتشی که هنوز ساختار دوران مبارک را دارد، می تواند یکی از استراتژیهای مرسی در مقطع فعلی باشد. از این نگاه ارتش مصر نباید در خیابانها متمرکز و یا در پادگانها باقی بماند و به فکر کودتا و یا مخالفت با دولت کنونی باشد. صحرای سینا محیطی مناسبی است که ارتش مصر با ترکیب فعلی آن مشغولیت لازم را یافته تا خودبه خود زمینه برای بازسازی آن و تبدیل شدن به یک ارتش ملی واقعی فراهم شود.