توافق هسته ای ایران با غرب در نیمه نخست سال جاری را برخی از تحلیل گران حاصل وجود حاکمیت یگانه در ایران دانسته اند؛ بدین گونه که با تمایل دولت برای حل بن بست هسته ای، همه ارکان نظام از مجلس تا قوه قضائیه و حتی نهادهای نظامی، با حداقل های حاصل از برجام موافقت کرده و در نهایت، حمایت منحصر به فرد رهبر انقلاب با تایید مشروط، برجام را برای اجرا رسمیت دادند.
توافق هسته ای ایران با غرب در نیمه نخست سال جاری را برخی از تحلیل گران حاصل وجود حاکمیت یگانه در ایران دانسته اند؛ بدین گونه که با تمایل دولت برای حل بن بست هسته ای، همه ارکان نظام از مجلس تا قوه قضائیه و حتی نهادهای نظامی، با حداقل های حاصل از برجام موافقت کرده و در نهایت، حمایت منحصر به فرد رهبر انقلاب با تایید مشروط، برجام را برای اجرا رسمیت دادند.
در واقع برجام محصول صدای یگانه حاکمیتی در ایران در مواجهه با طرف های مذاکره کننده بود. در این راستا نظام کوشید همه توانایی سیاسی، دیپلماتیک و فنی که در طول سی و پنج سال به تجربه و تحصیل آموخته بود، را در خدمت این صدای واحد قرار دهد و پیام یگانه ای را از حاکمیت ایران به طرف های مذاکره کننده بدهد و در داخل هم علیرغم همه اختلاف ها،نهادهای مختلف نظام با اجماع بر حداقل های توافق هسته ای، زمینه ظهور و اجرایی شدن آن را فراهم کردند.
پس از توافق هسته ای و در ماه های پیش رو، مساله سوریه، مهم ترین مساله سیاست خارجی ایران است. اگر توافق هسته ای ریل گذاری سیاست خارجی نوین ایران باشد، نحوه مواجهه با مساله سوریه، ریل های سیاست منطقه ای ایران را پایه ریزی خواهد کرد؛ به ویژه اینکه شاید مساله سوریه قدمی تعیین کننده در حصول به نقش ایران منطقه ای باشد و زمینه های ظهور ایران بین المللی را در دهه های آینده پایه ریزی کند.
به همین خاطر به نظر می رسد که در رویکرد سیاست خارجی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران برای حل مساله سوریه، استفاده از روح و تاکتیک مذاکرات هسته ای می تواند صحنه را به صورت دراماتیکی به نفع منافع ملی ایرانیان تغییر دهد.
مهم تر از هر مساله دیگری در برخورد با مساله سوریه، ظهور و بروز حاکمیت یگانه در برخورد با این مساله مهم در سیاست کلان جمهوری اسلامی ایران است. در مساله سوریه، همه ارکان نظام لازم است که صدای واحدی داشته باشند و در این مساله مهم نشانی از حاکمیت دوگانه بروز نکند. دولت و سیاست خارجی آن، در کنار نهادهای مختلف دخیل در مساله سوریه از نهادهای نظامی و امنیتی، لازم است در چارچوب سیاستگذاری کلان رهبر انقلاب در این راستا حرکت کنند؛ هر گونه تلاش برای القای حاکمیت دو گانه، از طرف دولت یا دیگر نهادهای دخیل در این مساله، خلاف منفعت ملی و امنیت ملی ایرانیان است.
هم در چنین چارچوبی و برای حصول ، ظهور و تداوم حاکمیت یگانه ایرانیان در یک مساله سیاست خارجی مانند مساله سوریه، لازم است در مذاکرات احتمالی آینده در مساله سوریه، همه توان و پتانسیل سیاسی و دیپلماتیک نظام از یک سو و همه ظرفیت های نظامی و امنیتی ایران از سوی دیگر به کار گرفته شود تا بتواند حداقل های لازم مورد اجماع نهادهای ایرانی را تحت سیاستگذاری رهبر انقلاب را کسب نماید .
به همین خاطر پیشنهاد می شود هم چون مذاکرات هسته ای و استفاده از مدل ظریف- صالحی در مذاکرات سته ای، در مذاکرات احتمالی آینده در مورد سوریه از الگوی ظریف – شمخانی استفاده شود تا حداکثر پتانسیل موجود در انقلاب اسلامی تحت هدایت رهبر انقلاب، برای حل مساله سوریه که در واقع ریل گذاری برای ظهور ایران منطقه ای در دهه آینده است، به کار گرفته شود.
در چنین الگویی شمخانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی که تسلط بر کلان سیاست های امنیتی و دفاعی ایران دارد و سالها در رده های مختلف سپاه و ارتش سابقه فرماندهی دارد و همچنین در طراحی سیاست های دفاعی و امنیت منطقه ای ایران نقش داشته است می تواند از یک سو مکمل تیم سیاسی و دیپلماتیک ایران باشد و از سویی دیگر دغدغه نهادهای انقلابی و نظامی را در مذاکرات نمایندگی کند. در این مدل که طبیعتا در چارچوب سیاست های کلان سیاست خارجی مطرح شده توسط رهبر انقلاب صورت می گیرد، تا حد امکان صدای حاکمیت یگانه از سوی ایران در مذاکرات شنیده خواهد شد و در داخل هم بر راه حل های توافق احتمالی اجماع حداکثری را به وجود می آورد.
به صورت خلاصه، مساله سوریه و نحوه مواجهه ایران با این مساله، در ریل گذاری برای ظهور ایران منطقه ای نقشی انکار ناپذیر دارد. حل مساله سوریه به نفع جبهه مقاومت و منافع ملی ایرانیان می طلبد ک صدای حاکمیت واحدی در مذاکرات احتمالی آینده شنیده شود. برای حصول به این صدای واحد در مذاکرات تحت سیاست هاس رهبر انقلاب، حضور تیم سیاسی و دیپلماتیک ایرانی، در کنار تیم متخصص امنیتی و نظامی، می تواند کارگشا باشد.
محمود ملکی