محمدباقرقالیباف رابسیاری باعنوان مرددوم می شناسند.مردی که نقش دوم راپذیرفته وبازی می کند. قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 شکست سنگینی را ازحسن روحانی متحمل شد.روحانی بافاصله رقیبش قالیباف را درانتخابات شکست دادوبرکرسی ریاست جمهوری تکیه زد.طی دو سال اخیرقالیباف در لاک سکوت فرو رفته بود.مشکلات وی در شهرداری و اتفاقات مجموعه تحت امرش شایدمجالی برای وی باقی نمی گذاشت که خودرادر امورکشور دخالت دهداما گویا در روزهای اخیر رویه این مرد دوم سیاست ایران تغییر کرده است.
قالیباف نخستین باردر انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ به عرصه واردشدو پس ازشکست درانتخابات،درمقابل شهردار آن روزهای تهران،محمود احمدی نژاد به جای وی راهی ساختمان بهشت شد.شاید آن روزها قالیباف امیدوار بود که پس از اتمام دوران احمدی نژاد این بار او باشد که مسیر بهشت به پاستور را طی می کند،پس برای بار دوم درانتخابات سال ۱۳۹۲ واردمصاف با ۷ کاندیدای دیگر شد.
پیش بینی های قالیباف خیلی راه به خطا نمی پیمود، اگر که ائتلاف در میان اصولگرایان شکل می گرفت.اما در نهایت عدم ائتلاف اصولگرایان و درجناح مقابل ائتلاف اصلاح طلبان وحمایت آنان از حسن روحانی،راه رسیدن به پاستور را برای قالیباف ورود ممنوع کرد،و وی دوباره راهی بهشت شد تا همچنان گوشه چشمی به خیابان پاستور داشته باشد.محمدباقرقالیباف در بازگشت به بهشت مصاف نفسگیری بامحسن هاشمی را از سرگذراند تا موفق شددرسمت شهردار تهران باقی بماند.
در این میان سیاست یک بوم و چندهوایی قالیباف را باید درکنار عدم ائتلاف در میان اصولگرایان از دلایل مهم شکست وی دانست.اظهارات عجیب و غریب و گاه به شدت متناقض قالیباف او را همواره در جایگاهی غیرقابل پیش بینی قرار می دهد.غیرقابل پیش بینی از آن جهات که مدت هاست مردم نشان داده اندبه سخنان مدعیان سیاست ورزی گوش نمی دهندو به خوبی با سیاست های یک بوم و دوهوایی آشنایی دارند.قالیباف از این نوع نگاه مبرا نیست.وی که این روزها به مدیران و نوع مدیریت تکنوکراتی خرده می گیرددرسال ۸۴ خود را تکنوکراتی معرفی می کرد که خواستار نگاهی تازه به موضوع اداره کشور بود و زمانی که ناکام ازانتخابات ریاست جمهوری به عنوان شهردار تهران معرفی شد آرای سه اصلاحطلب شورای سوم، وی را در مقابل خادم با یک رأی اختلاف، شهردار تهران کرد.همین انتخابات بود که وی را متمایل به اصلاح طلبان نشان داد.
در سال ۱۳۸۸ گاه اظهاراتی عجیب از وی شنیده می شد که بعدها در تناقض با همین نظرات نیز سخن گفت.در سال ۱۳۹۲گرایش فکری قالیباف برای بسیاری روشن تر شد.او که می دید حسن روحانی و محمدرضاعارف،یکی نزدیک به اصلاح طلبان و آیت ا... هاشمی و دیگری متعلق به اردوگاه اصلاح طلبان است ،پس جایی میان این طیف برای خود نمی دید.قالیباف،خود را در ائتلاف سه نفره اصولگرایان جاداد.ائتلافی که در نهایت ناکام ماند اما پارادوکس های قالیباف را روشن تر می کرد.
او به یک باره در جمع های انتخاباتی اصولگرایان به نیروی ثابتی تبدیل شد و کمی بعدترنیزدر نقداصلاح طلبان وسیاست های آیت ا... هاشمی شروع به سخن گفتن کرد.نتیجه اینکه او جایگاهی را که توانسته بودهرچند اندک و به سختی برای خود فراهم کند به شدت به مرز فروپاشی کشاند.درحالی که طرفداران هر دو جناح سخنان قالیباف را رصد می کردند،واضح بود که دیگر او گزینه نخست هیچ کدام از دو طیف اصلی کشور نباشد.انتخابات ۱۳۹۲ از پس ۸ سال تلاش وی به عنوان شهردار تهران برای او شکست سنگینی بود و وی جدال را نه در بحبوحه انتخابات که در تغییر مواضع مداومش در سال های اخیر باخته بود.
حال پس ازدو سال سکوت او گویا دوباره به صحنه بازگشته است.شهردار تهران با اصلاحطلبان شورا رابطه خوبی برقرار کرده است و از سویی رای اصولگرایان شورا را نیز دارد اما این بار او دیگر نمی تواند در خط مارپیچ حرکت کند.اکنون با اظهارات وی باید ارزیابی کرد که او اردوگاه خود را در میان اصولگرایان جست وجو می کند.بیستم خرداد ماه بود که سخنان شهردار تهران به سرعت فضای مجازی را درنوردید.
شاه کلید سخنان وی این جمله بود که «نباید دوران بگم بگم به دوران تقصیر قبلی ها بود تبدیل شود.»اما این تنها سخنان وی نبود. شهردار تهران در جمع تعدادی از دانشآموختگان دانشگاه تهران سخنانی را درباره عملکرد دولت بیان کرده بود که جای حرف وحدیث های بسیاری داشت.حال بار دیگر شهردار تهران به مناسبت بزرگداشت شهیدچمران به اظهار نظری در رابطه با دولت و شرایط هسته ای کشور پرداخته است.او دراظهاراتی که درمراسم بزرگداشت چمران بیان داشته تلویحا دولت را به بی عملی متهم کرده است. پس از اظهارات صریح ۱۰ روز پیش قالیباف سخنان دیروز وی را باید سرآغاز سلسله ادعاها و سخنان او در حمله به دولت دانست.
قالیباف چه در سخنان روز ۲۰ خرداد خود و چه در سخنان ۱ تیر به گونه ای سخن گفته است که گویا مدیری بیرون از مجموعه تصمیم گیری های کلان است. وی به گونه ای سخن گفته که گویا بار مسئولیتی بر عهده وی نبوده است و چنان منتقدی بوده که گویا در قامت روشنفكر وارد شده است.قالیباف از تحریم ها،وضعیت اقتصادی و مدیرت کلان کشور سخن می گوید اما گویا از یاد می برد در رابطه با حوزه مسئولیت خودو نهادی که اکنون بیش از ۱۰ سال است بر صندلی ریاست آن تکیه زده، سخنی بگوید.
در یک ماه گذشته بارها مواردی بسیار از برخوردهای کارکنان شهرداری باشهروندان گزارش شده است. بخشی بزرگ ازفساد در بروکراسی اداری مستقیما به حوزه شهرداری و مجموعه تحت امر قالیباف باز می گردد.قالیباف نه یک شهروند خارج ازمجموعه تصمیمات کلان مملکتی یاپژوهشگری نظریه پرداز که یکی از عوامل اجرایی این کشور است. وی در سالهای منتهی به ۹۲ ،درمیان بحران هایی که اکنون چنان نوک کوهی از زیر آب رخ می نمایند سکوت کرده است.
تصمیماتی که منجر به بازشدن راه هایی برای کاسبان تحریم و دلالان منابع ملی کشور شده است.او حال به گونه ای سخن می گوید که گویا چنان اصحاب کهف از پس خوابی سیصد ساله به کشور بازگشته است در حالی که شایدبار مسئولیت وی کمتر از هیات دولت فعلی نباشد که بیشتر هم باشد.رویکرد این روزهای قالیباف در کنار تناقضات کلامی و رفتاری وی همان عواملی است که سد راه اوست.قالیباف نمی تواند پا در دو سوی جوی حرکت کند.در سیاست این روزهای ایران در میانه دو طرف ایستادن هنری منحصر به فرد است. اگر بندبازی ماهر نباشید.
هر زمان منازعه تشدید شود، از تیرو ترکشهای سیاسیای که به سوی طرف مقابل پرتاب می شود میانه ها شاید بیشتر نصیب میبرند. وسط چنین بازی پیچیده ای قرارگرفتن، هوش و ذکاوت سیاسی خاصی میطلبد تا آسیبها به حداقل برسد که کنش های سیاسی آقای شهردار تاکنون نشانی از این هوش برجسته نداشته است .شاید رویای پاستور برای آقای شهردار به حدی اغواکننده است که بار دیگر میخواهد شانس خود را بیازماید. موفقیت او در این راه بستگی به نوع کنش انتخابیاش دارد تا بتواند بعد از یک دهه سیاستورزی، انتخاب اول باشد. روش حمله به دولتی که تلاش دارد میراثی که دولت قبل از ویرانی برای وی به جا گذاشته است را ترمیم کند شاید بدترین راهکار برای رسیدن به صندلی ریاست پاستور باشد.
اخبار سیاسی - قانون