برگزاری کنسرت یا عدم برگزاری کنسرت را می گویم. اما همین امر به ظاهر پیش پا افتاده را تبدیل کرده اند به مهم ترین مسئله مملکتی. بدون شک اگر از خانواده ای که از عهده مخارج روزمره خود برنمی آیند و زیر بار سنگین و خرد کننده اجاره منزل و قبض آب و برق و گاز و تلفن و شهریه دانشگاه آزاد و قسط مسکن و خورد و خوراک در حال له شدنند کسی بپرسد چه قدر لغو کنسرت ها برایشان مهم است نگاه عاقل اندر سفیهی به پرسش کننده خواهند انداخت و خواهند گفت: برو بابا دلِ خوش سیری چند؟
به ظاهر امر بسیار پیش پا افتاده ایست. برگزاری کنسرت یا عدم برگزاری کنسرت را می گویم. اما همین امر به ظاهر پیش پا افتاده را تبدیل کرده اند به مهم ترین مسئله مملکتی. بدون شک اگر از خانواده ای که از عهده مخارج روزمره خود برنمی آیند و زیر بار سنگین و خرد کننده اجاره منزل و قبض آب و برق و گاز و تلفن و شهریه دانشگاه آزاد و قسط مسکن و خورد و خوراک در حال له شدنند کسی بپرسد چه قدر لغو کنسرت ها برایشان مهم است نگاه عاقل اندر سفیهی به پرسش کننده خواهند انداخت و خواهند گفت: برو بابا دلِ خوش سیری چند؟ فکر نان کن که خربزه آب است! و حق هم با آن هاست.
آن ها که کنسرت ها را با بهانه یا بی بهانه لغو می کنند خوب این را می دانند و قصد و غایتشان این است که این پاسخِ ویران کننده روز بروز فراگیرتر شود و همه آن ها که به امید گشایشی در زندگی شان به دولت تدبیر و امید رای دادند چنین حرفی را بر زبان آورند.
پاسخی که نشان از ناامیدی از دولت تدبیر و امید دارد. آن ها می خواهند امید را به ناامیدی بدل کنند و نشان دهند مدعیان تدبیر هیچ تدبیری برای اداره این سرزمین ندارند و مهم ترین کار و دغدغه شان برگزاری کنسرت موسیقی است و دفاع از حق و حقوقِ کسانی که آن قدر خوش دلند که در روزگاری که غمِ نان پیرِ خیلی ها را درآورده می خواهند با دف و تمبک و تار و کمانچه دلی دلی کنند و بساط عیش و عشرت راه بیندازند. آن ها خوب می دانند با این کار چه نتایجِ درخشانی به دست خواهند آورد. کنسرت و موسیقی بهانه است.
دولت چه می تواند بکند؟
اگر بخواهد دم به دقیقه با این نهاد و آن نهاد دست به یقه شود و از حق و حقوق قانونی هنرمندان دفاع کند متهم می شود به این که از دردِ مردم بی خبر است و همه دغدغه اش شده است موسیقی. اگر خاموش بنشیند و دست روی دست بگذارد متهم می شود به ناتوانی. آن وقت خواهند گفت دولتی که نمی تواند از حق قانونی چند موسیقیدان حمایت کند چطور می تواند از حق مردم ایران دفاع کند و به فضای اقتصادی کشور رونق بخشد. ملاحظه می فرمایید که دولت شده است مصداق این بیت خواجه شیراز:
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت
آن ها که توانسته اند چنین دامی برای دولت تدبیر و امید بگسترانند هوشمندانه این بازی را تدارک دیده اند و راهی پیش پای دولت گذاشته اند که ظاهرا از هر طرف بخواهد برود بازنده است.
دولت اگر می خواهد از این بازیِ دوسر باخت بیرون بیاید باید راه سومی برگزیند. نه واردِ بازی بی پایان پاسخگویی بی فایده بشود و هر روز بیانیه و اطلاعیه صادر کند و نه در مقابلِ سنگ اندازان خاموش بنشیند و هنرمندان را بی پناه و مظلوم رها کند. دولت باید هرجور شده این معظل به ظاهر پیش پاافتاده را حل کند. باید هر طور شده با آن ها که صاحب قدرتند و می توانند به اشاره ای یک کنسرت قانونی و دارای مجوز را به تعطیلی بکشانند وارد مذاکره شود و بساطِ این جنگِ روانی را برای همیشه جمع کند. چگونه؟
نمی دانم.
اگر می دانستم که سیاستمدار می شدم و نه یک نویسنده آسمان جُل که حرفش به گوش هیچ کس نمی رسد. من فقط آن چه شرط بلاغ است بر زبان می آورم و باقی کار را به اهل صلاح و خسروان وامی گذارم که فرمود: صلاح مملکت خویش خسروان دانند.
موسوی، سیدعبدالجواد
اخبار فرهنگی - خبر آنلاین