کلاهقرمزی محبوب و دوستداشتنی حالا بیستوسه ساله شده. یعنی تقریباً ربع قرن است که این عروسک عجیب و طناز، به صحنهگردان یکی از بهترین اتفاقات تاریخ تلویزیون در دوران پس از انقلاب تبدیل شده و نسل به نسل به محبوبیت آن افزوده میشود.
رمز و راز موفقیت مجموعه کلاه قرمزی
24 فروردين 1394 ساعت 9:21
کلاهقرمزی محبوب و دوستداشتنی حالا بیستوسه ساله شده. یعنی تقریباً ربع قرن است که این عروسک عجیب و طناز، به صحنهگردان یکی از بهترین اتفاقات تاریخ تلویزیون در دوران پس از انقلاب تبدیل شده و نسل به نسل به محبوبیت آن افزوده میشود.
بچههای دیروز پابهپای بچههای امروز و حتی شاید مشتاقتر از آنها، فارغ از هر نوع دغدغهای مینشینند پای تلویزیون تا هنرنمایی عروسکهای محبوبشان را ببینند و لااقل برای ساعتی فکر و خیال و روزمرگی را فراموش کنند. کلاهقرمزی مهمترین هنر ایرج طهماسب و حمید جبلی، این زوج هنری خلاق و کاربلد است. آنها موفق شدهاند اثری خلق کنند که در ظرف زمان نمیگنجد و تماشای آن پیر و جوان و کودک نمیشناسد. بعد از دو دهه و اندی فعالیت مستمر، کلاهقرمزی همچنان سرپا و زنده است و میتواند میلیونها مخاطب تلویزیونی را سرگرم کند.
با نگاهی به فعالیت زوجهای هنری در سینما و تلویزیون و مرور آثار آنها در طول زمان براحتی میشود فهمید که تعداد کسانی که همکاری آنها در طول زمان به این میزان باکیفیت از آب درآمده باشد از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر است. شاید زوج بیژن بیرنگ و مسعود رسام تنها رقبای جدی جبلی و طهماسب در این عرصه بودند که فعالیت پر بارشان با درگذشت غمانگیز مسعود رسام به پایان رسید و حالا این خالقان کلاهقرمزیاند که طی این همه مدت، با کمترین فراز و نشیب ممکن مشغول خلق کردن هستند و حاصل کارشان نه تنها مقبول مخاطبان عام سینما و تلویزیون است، که همزمان اقبال منتقدان و کارشناسان را هم به همراه دارد. اما رمز و راز این موفقیت چیست؟
در کشوری که نتیجه کار خیلی از هنرمندان بزرگ سینما و تلویزیونش تنها منحصر به مقطعی نه چندان طولانی است، چطور یک زوج میتوانند ۲۳ سال با یک گروه تقریباً ثابت کار کنند و نتیجه کارشان تا این حد درخشان باشد؟ پاسخ به این سوال خیلی ساده نیست، ولی میشود به عناصر و فاکتورهایی اشاره کرد که رعایت آن از سوی این دو نفر، از عمدهترین دلایل موفقیتهای پیوسته و طولانی این مجموعه به شمار میرود. در ادامه به هر کدام از این عناصر به اختصار اشاره خواهیم کرد.
کار گروهی
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، هنرمندان و در حالت کلیتر مردم کشور ما، در حیطههای مختلف هنری عموماً از فضایل کار گروهی غافل هستند. اگر هم غافل نباشند به دلایل پرشماری قادر به حفظ یک گروه موفق و توانا در طول زمان نیستند. چه بسیار گروههای هنری که بعد از طی کردن یک دوره درخشان مقطعی، به مرور از هم پاشیدهاند و هر کدام از اعضای آن ترجیح دادهاند به صورت مفرد کار خودشان را ادامه دهند. بخصوص در عرصه سینما و تلویزیون، تقسیم وظایف و تفکیک آن خیلی محلی از اعراب ندارد.
یک کارگردان میخواهد همزمان با انجام امور پیچیده کارگردانی، تهیهکننده، نویسنده، تدوینگر و حتی بازیگر کار خود هم باشد و طبیعی است که حتی بزرگترین نوابغ هم از پس این همه تخصص مهم و پیچیده در یک زمان برنخواهند آمد. در مورد جبلی و طهماسب اما قضیه متفاوت است. این دو نفر با اعتماد متقابل نسبت به تواناییهای یکدیگر، سالهاست مشغول خلق و تولید هستند.
حمید جبلی، رفیق دیرینهاش را به عنوان رهبر و کارگردان گروه پذیرفته و خودش هم در جایگاه یک ایدهپرداز متفکر، مشغول نوشتن قصه و خلق شخصیتهای جدید است و از قضا در این کار یک خبره به تمام معناست. طهماسب هم به دلیل جدیت و کاریزمای زیادش با نظمی ستودنی کارگردانی کار را بر عهده میگیرد و کسانی که حتی یک بار گذرشان به پشتصحنه کار افتاده، هم نظرند که آقای مجری مهربان و شوخ جلوی دوربین، در پشت صحنه بیش از حد جدی و سختگیر است و همین جدیت منجر به نظم و ثبات میشود.
علاوه بر این دو که به عنوان مغزهای متفکر کار، هدایت گروه را بر عهده دارند، بقیه اعضای اصلی گروه نیز همگی از همان دوران تولد کلاهقرمزی همپای طهماسب و جبلی مشغول کارند. مرضیه محبوب ایدههای این دو را با استادی تمام به عروسکهایی تبدیل میکند که هر کدام از آنها یک شخصیت معروف کمنظیر و کمرقیب هستند.
دنیا فنیزاده، محمدرضا علیقلی و عزیز ساعتی هم در طول همه این سالها بخش مهمی از کار را بر عهده داشتهاند. همین تقید طهماسب و جبلی به کار گروهی و توانایی آنها در حفظ هستههای اصلی این گروه، منحصربهفردترین ویژگی این مجموعه است.
به روز بودن
نگاهی به آثار اخیر کارگردانان بزرگ سینمای ایران که میاندازیم، تنها حس تاسف و افسوس است که بر ما غالب میشود. خیلی از بزرگان این حیطه در سالهای اخیر قافیه را باختهاند و هنوز به هوای روزگار خوش و سپری شده گذشته، در دنیایی سیر میکنند که کاملاً زیر و رو شده. داشتن یک گذشته درخشان قطعاً خوشایند است، اما قناعت کردن به گذشته و اسیر آن شدن به مقصدی به جز نابودی حرفهای منجر نخواهد شد. در بین این قدیمیهای پرافتخار، آنهایی که در اوج خداحافظی کردهاند هنوز در یادها هستند. یک ویژگی مهم دیگر زوج طهماسب و جبلی، به روز بودن آنهاست.
طهماسب یک بار گفته بود او و جبلی همیشه یک دفترچه یادداشت به همراه دارند و در طول سال هر جا که میروند، نکات و جزئیات ریزی یادداشت میکنند و این جزئیات هنگام تولید هر مجموعه تبدیل میشود به محتوا. این عادت بسیار مهم و کلیدی نشان از هوش بالای این دو دارد، آنها بدون قناعت کردن به توفیقات گذشته، هر روز، هر ثانیه و همه جا مشغول رصد کردن وقایع و درک هوشمندانه جزئیات هستند. همین توجه به شرایط زمانه و درک مقتضیات آن، باعث شده کلاهقرمزی مجموعهای بدون تاریخ مصرف باشد و تماشای آن سن و جنس نشناسد.
آنها با رصد کردن مسائل و معضلات روز کشور و با در پیش گرفتن سیاست بسیار مهمی به نام «جوانگرایی» که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد، توانستهاند پویایی و تازگی کارشان را طی ۲۳ سال فعالیت حفظ کنند و میلیونها مخاطب پیگیر و متعصب داشته باشند. عمده بار آموزشی این مجموعه برای کودکان (و البته بزرگترها) هم ناشی از همین به روز بودن و سعی در طرح مسائل وقت جامعه به زبان شیرین هنر است.
جوانگرایی
طهماسب و جبلی به واسطه هوش و انعطاف زیادشان برخلاف عده دیگری به جای غر زدن در مورد جوانان امروز و پیله کردن به تغییر شرایط روحی و اخلاقی ترجیح دادند مسیرشان را در کنار همین جوانها ادامه دهند. این کار حداقل دو نتیجه مهم دارد؛ اول این که امکان آموزش نسل جوان و خبره جدیدی توسط استادان قدیمی فراهم میشود و دوم این که قدیمیها به واسطه ارتباط مستمر با این جوانان میتوانند به روز باشند. این نکته بدیهی از سوی خیلیها رعایت نمیشود، اما سازندگان کلاهقرمزی به اهمیت آن واقفاند. بدون شک استمرار موفقیت این مجموعه در دهه اخیر مدیون حضور تعدادی از بااستعدادترین و تواناترین جوانان عروسکگردان و صداپیشه در گروه تولید آن بوده است.
کلاهقرمزی چند سال بعد از اکران فیلم سینمایی «کلاهقرمزی و سروناز»، از سال ۸۸ به بعد با تحولاتی اساسی به تلویزیون برگشت و این تحول مطلقاً میسر نمیشد، مگر با هوش بالای سازندگان آن در استعدادیابی و هدایت این جوانها. روال کار طهماسب و جبلی در سالهای اخیر این بوده که ایدههای خود را در مورد خلق شخصیتهای جدید به صورت کلی مطرح میکنند و بعد با مشورت با تیم عروسکگردانی و صداپیشهها و به واسطه تمرین زیاد به مرحله اضافه کردن کاراکتر جدید به مجموعه میرسند. شخصیتهای بسیار موفقی نظیر پسرعمهزا، فامیل دور، ببعی، جیگر و آقوی همساده ماحصل همین همکاری و همفکری بین این دو نسل است. شک نکنید تیم جوانی که در سالیان اخیر تحت هدایت این دو استخوان خرد کردهاند، در آینده باعث اتفاقات خوبی در عرصه برنامههای عروسکی و کودک خواهند بود، چنانکه چند نفر از آنها هماکنون هم به واسطه دیده شدن در این مجموعه به توفیقاتی در عرصههای دیگر هم رسیدهاند.
و اما عشق
دلیل این همه تلاش و مقید بودن به این اصول مهم جز «عشق» چه میتواند باشد؟ از اقبال بلند ماست که جبلی و طهماسب عاشق این کار هستند و «کلاهقرمزی» برایشان وسیلهای برای رسیدن به اهداف دیگر نیست. حدود چهار دهه کار کودک و مشخصاً ۲۳ سال تلاش برای حفظ و ارتقای کیفیت «کلاهقرمزی و پسرخاله» و این همه جدیت به خرج دادن در این حیطه را فقط با عشق میتوان توضیح داد. از پشتصحنه مجموعه نقل میشود که تمام خستگی ناشی از تمرینهای مداوم و طاقتفرسای این دو، به محض روشن شدن دوربین به انرژی تبدیل میشود و ایرج طهماسب میشود همان آقای مجری آشنا و مهربان و حمید جبلی با آن طنازی بینظیر، شیطنتهای دلچسب و انعطاف صدای محیرالعقولش میشود کلاهقرمزی محبوب و عزیز ما.
اخبار فرهنگی - جامجم
کد مطلب: 45227