این روزها قدم زدن در خیابان سخت است. شلوغی و داد و فریاد دست فروشها از یک طرف، حساب و کتابهایی که در ذهن آدم میگذرد نیز از سوی دیگر باعث میشود که چند ساعت قدم زدن و خرید کردن کار ساده ایی نباشد.
چند قدم در بازار شب عید؛
سرگیجه نگیرید!
17 اسفند 1393 ساعت 16:48
این روزها قدم زدن در خیابان سخت است. شلوغی و داد و فریاد دست فروشها از یک طرف، حساب و کتابهایی که در ذهن آدم میگذرد نیز از سوی دیگر باعث میشود که چند ساعت قدم زدن و خرید کردن کار ساده ایی نباشد.
روزهای آخر سال که میشود همه چیز روی دور تند حرکت میکند، آنقدر که گاهی فکر میکنی قرار است دنیا تمام شود. مردمی که با عجله در رفت و آمد هستند، وانتهای قالی شویی که در میان خیابان خودنمایی میکنند، حاجی فیروزهایی که به گدایی افتادهاند و ماهی قرمزهایی که بوی عید میدهند و... اما حال خوبِ دیدن اینها وقتی خراب میشود چشمتان به قیمتها میافتد.
قیمتهایی که ناهمخوانی آن با حقوق و پاداش آخر سال قابل چشم پوشی نیست.
با این اوضاع و احوال قیمتی سخت است که بدانید از کجا باید شروع کرد. از لباس نو برای بچهها، خرید میوه و آجیل پذیرایی از میهمانها، هزینه خانه تکانی و نو کردن وسایل منزل و یا خرید معمول مواد خوراکی برای چند روز تعطیلی!
از طبقه متوسط که باشید باید اول خوب حساب و کتاب کنید، اولویتها و ضروریترها را پیدا کرده و بعد راهی بازار شوید. اگر از دیدن نرخها و شلوغی خیابان سرگیجه نگیرید کار خوب پیش میرود و بخشی از مایحتاج خود را میخرید البته احتمالا پولی برای سفرها نوروزی و هزینههای غیرضروریتر باقی نمیماند.
مادربزرگم میگفت اول لباس عید بچهها را بخرید؛ سنت است و خوش یمن. اگر از من بپرسید بهتر است که به جای خیابان بهار، چهارراه امیراکرم را انتخاب کنید چون قمیتها مناسبتر است.
شاید خرید کفش ۵۰ هزار تومانی و گرانتر از آن برای کودکی که به سختی راه میرود ته دلتان را خالی کند اما کاری نمیتوان کرد، عید است و باید خرید. به نظر میرسد فروشندگان نیز این را خوب میدانند و به همین خاطر خیابان پر از دست فروش با جنسهای نامرغوب و گران است.
یک شلوار جین که پنجاه سانت هم پارچه مصرف نکرده، کمتر از ۱۰۰ هزار تومان نیست؛ پیراهنهای دخترانه و اجناس دیگر نیز قیمتهای مشابه دارند. یک حساب سرانگشتی معلوم میکند که نونوار کردن هر بچه با کمتر از ۲۰۰ هزار تومان نشدنی است پس اگر یک خانواده چهار نفره داشته باشید و پایه حقوق حداقلی (۶۰۹ هزار تومان) همین اول کار بیشتر از نصف حقوق اسفند را خرج خواهید کرد. برای خود و همسرتان هم چیزی بخرید، تمام میشود!
سرگیجه نگیرید!
خرید لباس نو که تمام شود، باید فکری به حال مواد خوراکی و پذیرایی از میهمانان کرد. خوب است که آجیل و شیرینی نسبت به سال قبل گرانتر نشده چون نوروز که بدون آجیل وشیرینی نمیشود! برای خرید آجیل هم بهتر است به جای خشکبار فروشیها معروف شهر راهی انبار نفت شوی، آجیل مخلوط با کیفیت نسبتا خوب از ۵۵ هزار تومان پیدا میشود.
پسته ۴۸ هزار تومانی، بادام هندی ۴۵ هزار تومانی، فندوق ۵۲ هزار تومان و... خلاصه همه چیز با هر قیمتی و کیفیتی هست. اگر همه حقوق ماه آخر سال را صرف لباس نو کرده باشی حالا نوبت باز کردن کیسه عیدی و پاداش آخر است. سه کیلو آجیل ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان میخواهد و انشاالله که کم نمیآید.
از طبقه متوسط که باشید باید اول خوب حساب و کتاب کنید، اولویتها و ضروریترها را پیدا کرده و بعد راهی بازار شوید. اگر از دیدن نرخها و شلوغی خیابان سرگیجه نگیرید کار خوب پیش میرود و بخشی از مایحتاج خود را میخرید البته احتمالا پولی برای سفرها نوروزی و هزینههای غیرضروریتر باقی نمیماند.
از همین دو هفته مانده به عید قنادیها شلوغ است و اوضاع قیمت شیرینی نیز خیلی بد نیست. هر کیلو شیرینیتر از ۱۲ هزار تومان و شیرینی خشک (دانمارکی) ۱۰ هزار تومان است. اما معمولا برای عید شیرینی نخودچی و نان برنجی و... میخرند.
شیرینی فروشیها نیز زحمت چیدن آن را در سینی کشیدهاند و حالا یک سینی کوچک آن از ۱۸ هزار تومان است. سینیها که بزرگتر میشود، قیمت هم بیشتر میشود.
بازار میوه نیز نسبت به یکی، دو ماه قبل تغییر زیادی نداشته است، سیب ۳۰۰۰ تومانی و پرتقال ۵۰۰۰ تومانی به وفور هست و گفتهاند در هفته آخر به قیمت پایینتر نیز به بازار خواهد آمد.
سرگیجه نگیرید!
سرگیجه نگیرید!
لباس نو، شیرینی، میوه و آجیل را هم که بخری کم کم ۲۵۰ هزار تومان از عیدی امسال را خرج کردهاید و حالا نوبت به خانه تکانی میرسد. این روزها مثل قدیم نیست که فرش را در حیاط خانه بشویید و تمام کارها را خودتان انجام دهید. مردم این روزگار که دو شیفت کار میکنند دیگر وقت و انرژی برای خانه تکانی ندارند، حیاط هم ندارند بنابراین باید باز هم دست به جیب شد.
شستن یک فرش ماشینی ۱۲ متری (با احتساب هزینه قالی شویی متری ۳ هزار تومان به اضافه هزینه حمل و نقل و مالیات و...) چهل هزار تومان تمام میشود. خشک شویی فرستادن پردهها (هزینه خشک شویی متری ۱۸۰۰ تومان) نیز حدود بیست هزار تومان تمام میشود. خرید مواد شوینده و دستکش و تی و... را هم که اضافه کنید؛ این خانه تکانی حداقل ۲۰۰ هزار تومانی لازم است.
سرگیجه نگیرید!
کار به همین جا ختم نمیشود، خرید مواد غذایی و پر کردن فریزر و کابینتها نیز از دیگر بخشهای معمول خرید نوروزی است. برای این کار نیز پیشنهاد میکنیم فروشگاههای زنجیره ایی را انتخاب کنید زیرا در این صورت موقع بازگشت از خرید تنها به چند صد هزار تومانی که خرج کردهاید فکر میکنید و برای پیدا کردن جای پارک و از این خیابان به آن خیابان رفتنها اعصاب خودتان را خرد نکردهاید.
بالا رفتن قیمت مرغ در روزهای اخیر و رسیدن آن به ۸ هزار تومان احتمالا باعث میشود که گوشت قرمز و ماهی را ترجیح دهید. ناگفته نماند که ماهی شیر منجمد ۲۲ هزار تومان، برنج ایرانی طارم با کیلویی ۹۰۰۰ تومان نیز هزینه سبزی پلو ماهی شب عید را تا ۵۰ هزار تومان میرساند.
سرگیجه نگیرید!
سرگیجه نگیرید!
در بین همه این مخارج که احتمالا جیبتان را خالی کرده است ممکن است هوس تغییر دکوراسیون و نو کردن برخی لوازم منزل هم بکیند و در این صورت حتما باید سراغ پس اندازتان بروید زیرا کار به این سادگیها راه نخواهد افتاد. یک فرش ۶ متری ماشینی کمتر از یک میلیون تومان و پرده ساده حریر کمتر از متری ۲۰ هزار تومان نیست. سرزدن به صوتی و تصویری فروشیها خیابان جمهوری، بازار مبل و خیابان امین حضور هم که قصه دیگری است.
سرگیجه نگیرید!
با این وضعیت قیمتی در بازار حتی هزینه تهیه سفره هفت سین را نیز نمیتوان نادیده گرفت. ظرف تازه و رومیزی و روبان و... که نخرید؛ شمع، سمنو، سیر، ماهی قرمز، سبزه و... ۱۰، ۲۰ هزار تومانی پول لازم دارد. همه این کارها که انجام شود ما ماندهایم و آغاز سال نو با جیب خالی!
کد مطلب: 44945