ئیس جمهور گفت: در مذاکرات میبینیم که آن طرفیها برای جمع خودشان کف میزنند ولی معلوم نیست این طرفیها چه میکنند. حتی گاهی این طرفیها برای آن طرفیها کف میزنند.
روحانی در جشنواره فارابی
به دیپلماتهای شجاعمان اعتماد میکنیم
اینکه تند و کند راه رفتند یا کتشان کج بود که حرف نشد
11 بهمن 1393 ساعت 12:06
ئیس جمهور گفت: در مذاکرات میبینیم که آن طرفیها برای جمع خودشان کف میزنند ولی معلوم نیست این طرفیها چه میکنند. حتی گاهی این طرفیها برای آن طرفیها کف میزنند.
حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی در هفتمین جشنواره بینالمللی فارابی در راستای مورد توجه قرار دادن سیاست و اهمیت علوم انسانی، گفت: ما در امر سیاست دیپلماتهای بسیار مجربی را امروز در اختیار داریم و شما میبینید که تیم مذاکره کننده ما در برابر گروه ۱+۵ که شش کشور قدرتمند هستند میایستد و حرف سیاسی و حقوقی و فنی میزند که این برای کشور ما افتخاری قلمداد میشود.
گزیده اظهارات روحانی در جشنواره فارابی را در ادامه میخوانیم:
حالا ممکن است ایراد بگیرند و بگویند تند و کند راه رفته، کتاش کج بوده و یا عینکش طوری بوده است. اینها حرف نشد. ما به دیپلماتهای شجاعمان اعتماد میکنیم.
چندی پیش که تیم مذاکره کنندهمان آمده بودند دیدم که چند شب نخوابیدند. در واقع آنها شب و روز ندارند و تلاش میکنند شجاعانه حرف میزنند و در این راستا تشویق ملی بسیار موثر است.
به پیغمبر با آن عظمتاش گفته شد قلبت محکم و استوار در برابر فشارها قرار بگیرد و این یعنی او هم نیازمند است، حالا یک برای یک بشر عادی نیز طبیعی است که اینطور باشد. حال شما بدانید وقتی به میدان میرفتیم که همه دنیا دوربینشاش را به رویمان زوم کرده بود مهم است. آن طرفیها برای جمع خودشان کف میزنند و این طرفیها معلوم نیست چه میکنند و گاهی هم برای آن طرفیها کف میزنند. بعد میگوییم چرا برای آنها کف میزنید میگویند انتقاد چیز خوبی است. باید گفت خدا عقل سالم را به بدن سالم بدهد.
معنی انتقاد هو کردن، تهمت و تخریب نیست، انتقاد یعنی راه را بهتر نشان دادن و به نام انتقاد و حزب و جناح و تخریب کردن ضربه زدن به منافع ملی است. در حالی که جناح ذیل منافع ملی و مصلحت ملی تعریف میشود.
ایام دهه فجر، ایام بسیار فرخنده و مبارکی برای ملت بزرگ ایران و همه آزادیخواهان جهان است و ملت بزرگ ایران بعد از تحمل سالیان دراز و شاید قرنها تحقیر و استبداد در جامعه، سلطه استعمار بر کشور، فساد نهادینه شده و عدم حضور و مشارکت مردم در اداره کشور توانستند با یک نهضت و انقلاب عظیم مردمی به رهبری یکی از رهبران بزرگ و استثنایی تاریخی این نهضت را علیرغم مخالفت همه قدرتها و ابرقدرتها به پیروزی برسانند.
در این پیروزی همه مردم و همه اقشار نقش داشتند، اما نقش روحانیت و دانشگاهها ممتاز بود و اگر ما به این انقلابی که سرنوشت تاریخ کشور ایران را رقم زد نگاه کنیم، میبینیم که تناسب این انقلاب با علوم انسانی بیشتر است.
این که میبینید ایرانیهای بزرگترین لغتنامه عربی را تعریف کردند یا اینکه یک استاد ادب ایرانی بهترین و دقیقترین کتاب ادبیات عرب یعنی صرف و نحو را مینویسد نشانه این است که این ملت در تمام علوم و رشتههای علمی سرآمد بوده است.
باید سنتها را بشناسیم چرا که همه تحولات بر مبنای سنتها است و یکی از رسالتهای علوم انسانی نیز همین سنتهاست و همه مشکل ما نیز از اینجا نشأت میگیرد. بنابراین ما باید سنتهای اسلامی را برای پیشرفت، تحول، انسجام و وحدت بشناسیم.
هیچ چیز با شعار درست نمیشود. البته شعار گاهی برای تذکر و گم نشدن راه لازم است. اما در کنار شعار باید راه را پیدا کنیم. باید بدانیم هدایت الهی یعنی راه و صراط را نشان دادن و در همین راستا باید پرسید چطور باید جامعه را هدایت کرد و مسیر درست را به مردم نشان داد.
تبختر در برابر عالمان و علم به معنای نابودی سیاستمدار نیست. به معنای نابودی تاریخ و کشور است. اگر ما از علم و دانش عالمان استفاده نکنیم سرنوشت کشور را در مسیر غلط هدایت میکنیم.
از آنجا که قدرت و گاهی ثروت و گاهی منزلت در اختیار سیاست است اگر سیاست از همه اینها سوءاستفاده کند و بخواهد در مقوله علم و دانش مداخله و ارزش گذاری کند راه به جایی نبرده است. چرا که کارعلم را باید به عالمان واگذار کرد و ارزشگذاری در این راستا از آن اندیشمندان و دانشمندان است و سیاستمداران باید زمینه را تسهیل کنند.
فکر، دانش و علم مرز نمیشناسد. هرجا علم است در مقابلش زانو میزنیم و برای ما فرق نمیکند علم در چین، هند، اروپا، آمریکا و یا آفریقا باشد. حکمت گمشده ما است و هر کجا پیدایش کنیم به دنبالش میرویم.
اگر مقصود از اسلامی کردن علوم انسانی و اجتماعی این باشد که دولت میخواهد در علم مداخله کند ما ضرر خواهیم کرد. اگر مقصود این است که دانشگاهها استقلال علمی نداشته باشند یعنی در دانشگاه امر و نهی باشد ضرر کردهایم. ما در علم کور باش و دور باش نداریم.
علم و دانش محیط آزاد میخواهد و محیط آزاد یعنی اینکه اگر استاد استاد، دانشجو، و عالم و پژوهشگری در راه سخنی بگوید و اعلام نظری کند و ما صدایش کنیم و به او بگوییم چرا این حرف را زدی، بدانیم که راهمان غلط است و به جایی نمیرسیم و نمیشود دنیای علم را با سوءظن نگاه کرد و باید با حسن ظن نگاه کنیم.
سوءظن غیر از جرم است، ولی ما به همه سوءظن داریم. چقدر بد است که مینویسند این آقا هم نماز میخواند. واقعاً در کشور اسلامی چنین چیزی شرمآور است. در کشوری که به خاندان رسالت عشق میورزند. مثل اینکه همه بینمازند و ما باید ثابت کنیم که یکی نماز میخواند.
هر مسلمانی نماز میخواند این را بفهمید و بدانید آن طرفش استثنا است. ما یادمان رفت که امام فرمودند به ما گفته شده است که اگر هر کس را حتی یکی بار در عمرتان دیدید که یک رکعت نماز خوانده او نمازخوان است، اما ما میگوییم چرا او را در صف دوم نماز جمعه ندیدیم. به تو چه مربوط است؟ ما اینطور میخواهیم علم و دانشگاه را اداره کنیم؟
این دولت در زمینه علم و دانشگاه از روز اول به دانشگاه و اساتید وعدههایی داده و تا آخر با قدرت سر وعدههای خود خواهد ایستاد. یک بخش از استقلال مربوط به محیط دانشگاهها است. همچنین آزادی هم مربوط به محیط دانشگاهها میشود.
نیاز به گفتوگو و با هم حرف زدن یک ضرورت است. باب حوزه و شناخت حوزه و باب تحقیق و آزادمنشی اینگونه شخصیتها بودند. حال نکند یک وقتی برعکس شود و یک باب عوضی از در حلبی مدنظر قرار بگیرد و جای یک در واقعی را بگیرد. انشاءالله که نمیشود.
این چه دانشگاهی است که در کرسی جرمشناسی و کیفرشناسیاش از اساتید بزرگ دنیا استفاده نشود. معنای این موضوع این نیست که همه نظرات آنها درست است. نظریات در دنیا قابل نقد و ابطال است.
اگر در دانشگاههای ما فضای علمی و گفتوگو باشد بهتر میتوانیم از اسلام استفاده کنیم، چرا ما به ظاهر اینقدر از علوم انسانی عقب افتادهایم ولی در علومی که غربیها فعال بودهاند فعال بودهایم. البته کار خوبی کردهایم ولی به هر ترتیب در علوم انسانی با آن همه سوابق و آثار و تاریخ و بزرگان عقب هستیم.
امروز که مشکلاتی در جامعه مثل طلاق و اعتیاد داریم چه کسانی باید به کمک ما بیایند. مگر اینها برای علوم انسانی نیست؟ چه کسی باید سبک زندگی که مقام معظم رهبری همواره بر آن تأکید میکنند را تدوین کند؟ مگر الان بخشی از مشکل ما و مشکل جامعه ما اقتصادی نیست؟ و مگر اقتصاد جزء علوم انسانی محسوب نمیشود؟
ما هم از لحاظ کاربردی و هم از لحاظ بنیادین به نظریههای نو در زمینه علوم اسلامی، اجتماعی و انسانی نیازمندیم و این علوم بالاترین وظیفه را بر دوش دارند.
مسیر گفت و شنود باید باز شود و لازم است تا با هم حرف بزنیم و با دلسوزی و برای اهداف بلندمدت بحث کنیم و بدانیم علوم انسانی برای ادامه راه انقلاب و توسعه انقلاب بیشتر باید کمک کنند. ما به توسعه علم با کمک دولت و نه با مداخله دولت نیازمندیم.
منبع:فرارو
کد مطلب: 44505