همه موبایلها را بالا گرفتهاند. مراسم تشییع یک خواننده است. بازیگری دارد خرید میکند. دو سه خودرو به هم برخورد کردهاند. دو نفر با هم در خیابان درگیر شدهاند. یک نفر چاقو خورده و دارد جان میدهد. آدم مشهوری سکته کرده و روی تخت بیمارستان افتاده است، و ما همچنان موبایلها را بالا گرفتهایم که کوچکترین جرئیات را هم ثبت کنیم. کار حتی به جمع های دوستانه هم کشیده میشود. آنگاه که فیلم یه دور همی دوستانه را چند وقت بعد در اینترنت میبینیم. همه چیز از یک دوربین موبایل شروع میشود.
نگاهی به تصاویری که این روزها از مراسم سوگواری مرتضی پاشایی (خواننده پاپ) منتشر شده است، ما را با صحنههایی از تعداد زیادی از مردم مواجه میکنند که همه با موبایلها و یا تبلتهایشان در حال فیلمبرداریاند. تکرار این صحنه در تصاویر آنقدر زیاد است که ما را با این سئوال روبرو میکند که چرا باید همه از این مراسم و یا مراسمهای مشابه فیلم و یا عکس بگیرند؟
دوربینهای فیلمبرداری و عکسبرداری، پیش از رشد فناوری به شکلهای امروزی، وسایلی خاص و خارج از دسترس عموم مردم بودند. وسایلی که استفاده و دیدن تصاویری که آنها ثبت و ضبط میکردند، نوعی لذت و ارزش خاص را برای آنها ایجاد میکرد. پس از پیشرفت فناوری و راهیافتن این ابزار به خانهها و سپس تقلیل آنها در ابزارهای کوچکی مانند گوشیهای تلفن و کامپیوترهای کوچک، استفاده از آنها داستان دیگری پیدا کرد. حالا فقط کافیست تا اراده کنیم! موبایلهای ما بهراحتی و با حجمی بالا میتوانند هرلحظه که خواستیم فیلم و عکس بردارند.
دنیای روایتهای فردی
متین رمضانخواه (جامعهشناس و عضو گروه مردممدار انجمن جامعهشناسی ایران) در گفتگو با فرارو، با اشاره به اینکه عکس تجمعهای محلی، ویدئوهای مراسم شادی و یا درگیریهای خیابانی حجم زیادی از مطالب ارسالی در ارتباطات و شبکههای مجازی به خود اختصاص دادهاند، از دنیای روایتفردی در گوشیهای موبایل و فیلمبرداریهای شخصی سخن گفت.
رمضانخواه در ابتدا شرحی از مراسم سوگواری مرتضی پاشایی داد و گفت: در هفته جاری خبر فوت مرحوم مرتضی پاشایی، از خوانندگان جوان موسیقی پاپ کشور و وقایع تشییع جنازه وی، نخستین اخبار بسیاری از روزنامهها، خبرگزاریها و البته محتوای گفتگوی فضای عمومی جامعه را تشکیل داده است. حضور چند هزار نفری افراد در بهشت زهرا، زمرمه آثار پاشایی به صورت دسته جمعی توسط حاضرین، ترافیک انسانی و ماشینی در روز تشییع جنازه وی و از سویی ساخت مستند و گزارش از زندگی و شخصیت او از جمله وقایع کمنظیر در موارد مشابه خود بود. و امروز نیز با گذشت چند روز از حادثه همچنان جامعه متعجب از این حضور همگانی است.
رمضانخواه با تحلیلی از این مراسم ادامه داد: گردهمایی چندهزار نفری طیف گسترده ای از جوانان را شاهد هستیم که شاید پاشایی تا زمان فوت برایشان شخصیتی ناشناس بود و اثری از وی را نشنیده بودند. گستردگی و تنوع افراد حاضر در مراسم که طبقات اجتماعی، فرهنگی-عقیدتی و اقتصادی را شامل میشد. و در آخر نوع نگرش و رفتار شرکتکنندگان در مراسم تشییع جنازه است؛ که یکی از مهمترین مولفههای یاد شده توسط حاضرین در مراسم و همچنین خبرگزاریها استفاده از دوربینهای تلفن همراه جهت ثبت حضور چندهزار نفری افراد در مراسم تدفین و وقایع حاشیهای روز دوشنبه بوده است.
عکاسی به مثابه بازنمایی جامعه
متین رمضانخواه با اشاره به تاریخی از فیلمبردای و عکس گفت: تصاویر و عکس در طول تاریخ هر جامعه همواره توانسته است بخشی از قواعد، ارزشها، آداب و رسوم و هنجارهای رایج در جامعه را که در معنای کل به آنها "فرهنگ" جامعه مینامیم، نشان دهد. این در حالی است که بسیاری از افراد عکاسی را ابزاری جهت تولید سرگرمی، یا استفاده در جهت تحقق اهداف تجاری و یا خلق آثار هنری ویژه و متمایز تعریف میکنند.
این جامعهشناس با طرح این موضوع که میتوان عکاسی را امری اجتماعی دانست، گفت: میتوان عکاسی را به مثابه هنر و از سویی امری اجتماعی تعریف کرد. چرا که جز مصرف هنری عکاسی که عکاسان با هدف خلق اثار متمایز و زیباشناختی از آن بهره میگیرند، در جهان امروز و در پیوستار رسانههای مجازی عکس و تصویر نمادی از عمومی و همگانی شدن وقایع خاص و تجربیات شخصی در محضر جامعه است.
اشتراک تجربیات فردی
رمضانخواه گفت: آنچه که در مراسم تدفین مرحوم پاشایی نیز رخ میدهد را باید در همین زمینه مشاهده کرد. مجموعه ای از زنان و مردان که هر کدام ممکن است متعلق به طبقات اقتصادی پایین، بالا و یا متوسط باشند، و یا کارمند، دانشجو، بازاری، هنرمند و... واقعهای مشترک را در روز و ساعتی مشترک تجربه کرده اند. البته نه به طور یکسان و کامل. از اینرو با ثبت این تجربه مشترک اما تا حدی متفاوت یگانگی و اتحاد آنان معنادار شده و از سویی، با ثبت تصاویر دیگریای را با آنچه نتوانسته تجربه کند شریک خواهند کرد.
آنچه که در مراسم تدفین مرحوم پاشایی نیز رخ میدهد را باید در همین زمینه مشاهده کرد. مجموعه ای از زنان و مردان که هر کدام ممکن است متعلق به طبقات اقتصادی پایین، بالا و یا متوسط باشند، و یا کارمند، دانشجو، بازاری، هنرمند و... واقعهای مشترک را در روز و ساعتی مشترک تجربه کرده اند. البته نه به طور یکسان و کامل. از اینرو با ثبت این تجربه مشترک اما تا حدی متفاوت یگانگی و اتحاد آنان معنادار شده و از سویی، با ثبت تصاویر دیگریای را با آنچه نتوانسته تجربه کند شریک خواهند کرد.
آنچه دوربین میبیند و یا نمیبیند
متین رمضانخواه با اشاره به خصلت دنیای تصویر توضیح داد: خصلت هر تصویر و یا فیلمی این است که بخشی از واقعیت را به تصویر کشیده و از بخشی از واقعیت غافل میماند. چرا که هرگز امکان ثبت همزمان و کامل ابعاد عینی و ذهنی هیچ پدیده ای وجود ندارد، و هر عکاس، فیلمساز، هنرمند و یا نقاشی تنها بخشی از روایت را در اثر خویش برای مخاطب بازگو میکند و هر بار این امکان وجود دارد که هنرمند دیگری از بعد دیگری روایتی جدید و متمایز از همان پدیده تصویر کند.
رمضانخواه در گفتگو با فرارو، با اشاره به "کسب هویت" در جمعهای مردمی گفت: ثبت آنچه در مراسم تدفین مرتضی پاشایی، در تجمعهای عمومی علیه اسیدپاشی، در وفات دیگر چهرههای فرهنگی-هنری، اجتماعی و سیاسی در هر جامعهای رخ میدهد از یک سو امکان ارائه روایت شخصی از واقعه را پدید میآورد و از سویی دیگر عامل هویت بخشی برای حاضرین است.
جهان رسانهای
رمضانخواه گفت: در جهان امروز که میتوان آنرا جهان روایتها و تجربیات فردی نامید، تکنولوژیهای مدرن، رسانه ها و همچنین فضاها و شبکههای مجازی نقشی بسیار کلیدی و حساس را ایفا میکنند. چنان که میتوانند در چند دقیقه مسئلهای را به دغدغه عمومی و مسئله اول در جهان تبدیل کنند.
وی در رابطه با اینکه رسانهها سعی میکنند تا روایت خاصتری از وقایع اجتماعی منتشر کنند، گفت: از اینرو است که "کدام روایت" اهمیت خاص پیدا میکند، اینکه کدام رسانه، کدام شخص و یا کدام شبکه خبری خاصتر و با نگاهی ویژه را روایت خواهد کرد اهمیت مییابد. پس هر یک از حاضرین و یا نزدیکان به خبر تلاش دارند تا وجهی از واقعیت را ارائه کنند که متمایر از سایرین است. اینکه بسیاری از شرکت کنندگان در مراسم تدفین، شادی و یا دیگر حوادث اجتماعی و سیاسی سعی در ثبت واقعه با استفاده از ابزار مدرن دارند را نباید تعجب برانگیز دانست، چرا که هر کس سعی در ثبت شخصی روایت دارند.
فیلم میگیرم که «باشم»!
هویتِ «ما»
رمضوانخواه با اشاره به مسئله "هویتیابی" گفت: وجه مهم دیگر این ثبت کردن، امکان عضویت در هویت "ما" است، "ما" یی که برای مثال در مراسم تدفین مرحوم مرتضی پاشایی حضور داشته اند. و "ما" اینگونه از سایرین که چنین تجربهای را نداشته اند جدا خواهیم شد. فرد اینگونه تمایزی میان خود و دیگری قائل شده و به معنای جامعه شناختی آن برای خویش "هویت"ی ویژه خلق کرده است. آنانی که در مراسم تدفین ناصرحجازی شرکت کرده اند از آنانی که شرکت نداشته اند متمایز هستد. آنانی که در گردهمایی فرد خاصی در دوره انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده اند از دیگران متمایز خواهند شد و به همین ترتیب.
وی ادامه داد: ثبت تجربه حضور و اشتراکگذاری آن با سایر افراد به فرد هویت بخشیده و تجربه متمایز بودن در بین جمع را برایش فراهم خواهد کرد. چنان که انسان قرن ۱۸ خود را با کتاب از سایرین، انسان قرن ۱۹ با روزنامه و انسان قرن ۲۰ به بعد میتواند با ابزار عکاسی تجربیات خویش را با سایرین به اشتراک گذاشته و هویتی خاص را برای خویش تعریف نماید.
رمضانخواه در انتها و بهعنوان نتیجه گفت: و در آخر نباید از این نکته غافل ماند که هر امری در اثر همگانی شدن نه تنها ارزش اخلاقی پیدا میکند بلکه تاثیرگذاری اجتماعی شگرفی را با خود به همراه خواهد داشت. چنان که نباید از اهمیت فیلمها و تصاویر منشتر شده ازگردهمایی طرفداران مرحوم پاشایی در شب قبل از تدفین وی در شبکههای مجازی و رسانهها غافل بود.