فرار مغزها، ایران گریزی، خروج ژنهای باهوش؛ یا هر نام دیگری که دارد، امروز دامنگیر زنان و دختران شده است. آخرین آمار از مهاجرت نخبگان ایرانی، دختران و زنان را 40 درصد از مجموع تمام مغزهایی دانسته که از کشور فرار می کنند. کارشناسان این آمار را به جایگاه اجتماعی و نرخ بالای بیکاری زنان نسبت میدهند که در هشت سال گذشته به 43 درصد رسیده است.
صندوق بینالمللی پول در آخرین آمارش، مقام اول مهاجرت نخبگان را به ایران داده است. به گزارش این صندوق، سالانه حدود ۱۸۰ هزار ایرانی تحصیلکرده از کشور خارج میشوند به این امید که زندگی و شغل بهتری پیدا کنند. به گفته وزیر سابق علوم این مهاجرتها سالانه ۱۵۰ میلیارد دلار ضرر به کشور وارد میکند و ثمره سالها سرمايهگذاري و هزينه، نصيب کشورهاي توسعه يافته ميشود.
جامعهشناسان معتقدند که مهاجرت متخصصان و تحصیلکردگان یا به دلیل دافعه داخل کشور است و یا به خاطر جاذبه کشورهایی است که این افراد به آنها مهاجرت میکنند.
از مهمترین دافعهها میتوان به فاصله طبقاتی زیاد، نابرابری درآمد و هزینه، بیقانونی و پارتیبازی، فرهنگ کاری ناکارامد و بیعدالتی اشاره کرد و برای جاذبههای جامعه مقصد هم میتوان از رفاه اجتماعی و اقتصادی، آزادیهای اجتماعی، وجود فرصتهای شغلی و امنیت شغلی، و نظام آموزشی کارآمد؛ نام برد.
اسفندیار اختیاری، رییس کمیته پژوهشی و فناوری مجلس، حمایت نکردن معنوی از نخبگان و وجود بوروکراسی شدید اداری را از عمده دلائل فرار مغزها میداند.
حسین راغفر، استاد اقتصاد در این باره گفته است: «یکصد سال است که در ایران فرار مغزها داریم. این به دلیل سیاستهای دستمزدی بوده و باعث شده که افراد به حقوق خودشان دسترسی پیدا نکردهاند. سرمایههای بزرگی از کشور خارج شده است؛ به واسطه اینکه دولتها مسؤولیتهای خود را اجرا نکردهاند».
کارشناسان میگویند دستمزدهای نابرابر از یکسو و افزایش نرخ بیکاری بین زنان، راه مهاجرت از کشور را پیش پای این قشر از جامعه گشوده است. به ویژه اینکه امروزه بسیاری از خانوادهها به راحتی میپذیرند که دخترانشان برای تحصیل و کار، زندگی در خارج از مرزهای کشور را انتخاب کنند.
یکی از موفقترین زنانی که از کشور مهاجرت کرده است دکتر مریم میرزاخانی است. او که دانشآموخته دانشگاه صنعتی شریف است از سوی نشریه علمی معتبر Popular Science، در شمار ۱۰ مغز برتر آمریکای شمالی معرفی شده و جایز نوبل ریاضی یا مدال فیلدز را دریافت کرده است.
دکتر رویا بهشتی یکی از دوستان میرزاخانی است تحقیقات و شهرتش در زمینه هندسه جبری است و هماکنون در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس کرسی استادی دارد.
راضیه نیز شاگرد اول دوره کارشناسی در رشته صنایع غذایی دانشگاه شهید بهشتی بوده و هفت سال است که برای ادامه تحصیل، زندگی، کار و آینده ایران را ترک کرده است. راضیه دلیل رفتنش را اینگونه بیان میکند: «میخواستم جایی برم که براشون مدرک و تخصص مهم باشه و مدرک گرایی الکی وجود نداشته باشه. جایی برم که به مدرک، تخصص و مهارت آدم احترام بذارند.»
آزاده هم جزو دانشجویانی است که برای گرفتن مدرک دکترا کشور را ترک کرده است. او مدرک کارشناسی ارشدش را از دانشگاه علامه طباطبایی گرفته است. اما در زمان ریاست صدرالدین شریعتی بر دانشگاه علامه با اعمال نظرهای شخصی در پذیرش دکتری روبرو شد. به ناچار برای تحصیل در مقطع دکترا کشور را ترک کرده و با هزینه شخصی به انگلیس رفته است.
گذری کوتاه در معروفترین دانشگاههای دنیا حضور پررنگ زنان و دختران ایرانی را نشان میدهد. افرادی که چه بسا به موفقیتهای چشمگیر و فرصتهای شغلی قابل توجهی دست یافتهاند. این قشر از دختران تحصیلکرده همانهایی هستندکه اگر در کشور میمانند شاید امروز در شمار بیکاران یا زنان خانهنشین بودند.
آمارها میگویند که امکان اشتغال به کار زنان در ایران نسبت به مردان تا ۵۰ درصد کمتر است به نحوی که نرخ بیکاری مردان ۱۵ تا ۲۴ ساله در بهار امسال ۲۱ درصد و نرخ بیکاری زنان در همین گروه سنی ۴۳.۴ درصد بوده که حاکی از بیکاری ۲ برابری زنان نسبت به مردان است.
برخی معتقدند بازار کار مردسالار ایران باعث شده تا رقابت چندان عادلانهای در برخی مواقع برای تصاحب یک فرصت شغلی بین زنان و مردان شکل نگیرد.
کارشناسان میگویند بی توجهی به توان بالقوه زنان و استفاده نکردن از توانمندیهای آنان میتواند فرصتهای فراوانی را نابود کند. هر اندازه که میزان بیکاری زنان تحصیلکرده بیشتر و مشارکت اقتصادی آنها کمتر شود، تعداد آنها در آمار مهاجرت از کشور بیشتر و بیشتر خواهد شد.