کارشناسان معتقدند چنانچه «ریاض» اراده کند میتواند جزایر استراتژیک خود را از چنگ صهیونیستها خارج کند. اینکه چرا چنین ارادهای در حاکمان سعودی دیده نمیشود، سؤالی است که هنوز پاسخ روشنی برای آن یافت نشده است.
رشوه عربستان به غرب و واگذاری جزایر تیران و صنافیر
31 تير 1391 ساعت 10:44
کارشناسان معتقدند چنانچه «ریاض» اراده کند میتواند جزایر استراتژیک خود را از چنگ صهیونیستها خارج کند. اینکه چرا چنین ارادهای در حاکمان سعودی دیده نمیشود، سؤالی است که هنوز پاسخ روشنی برای آن یافت نشده است.
فارس: یکی از مواردی که به زعم اکثر تحلیلگران باعث تناقض در رفتار سیاست خارجی عربستان در برخورد با محیط پیرامونیاش شده است، سکوتی است که این کشور سالهاست در قبال جزایر اشغال شدهی «تیران» و «صنافیر» در دریای سرخ و در ورودی خلیج عقبه انجام داده است. دو جزیرهی استراتژیک که از حیث امنیت سازی میتواند ورود و خروج را در خلیج عقبه تحت سلطهی کشوری قرار دهد که این جزایر را در اختیار خود داشته باشد.
تناقض زمانی آشکار میشود که بدانیم عربستان سالهاست که از ادعاهای امارات بر سر سه جزیرهی ایرانی حمایتهای بیدریغی را انجام داده است. آنچه که میتوان در تحلیل موضوع گفت و به زعم نگارنده شناخت آن موجب میگردد تا تناقضی را در سیاست عربستان سعودی مشاهده نکنیم و آن را واقعیت رفتار سیاست خارجی عربستان به حساب آوریم، این است که عربستان از آغاز پیدایش همواره سیاست خود را در ائتلاف و همراهی با غرب قرار داده و سیاستهای نظامی و امنیتی این کشور در پیوند با ایالات متحده قرار دارد.
از سوی دیگر در مورد جزایر سه گانهی ایرانی در خلیج فارس باید گفت که به لحاظ ژئوپلتیکی و ژئوکالچری ایران و عربستان رقیب منطقهای یکدیگر محسوب میشوند. بنابراین پیداست که وقتی سیاست عربستان از یکسو در همراهی با غرب باشد و از سویی دیگر رقیب منطقهای ایران به حساب آید، چنین رفتاری را از آلسعود مشاهده نماییم، هر چند که تناقض آن بر همگان امری پذیرفته به حساب آید. بنابراین در این نوشتار تلاش میشود تا به این پرسش پاسخ داده شود که چرا عربستان در قبال جزایر اشغال شدهی خود در دریای سرخ سکوت نموده و از سویی دیگر هر از چند گاهی از ادعاهای امارات در مورد جزایر ایرانی حمایت میکند؟
موقعیت جغرافیایی و راهبردی جزایر تیران و صنافیر
این جزایر که در دریای سرخ واقع شدهاند توسط تنگهی تیران به خلیج عقبه راه پیدا میکنند و توسط ۳ کشور مصر، اردن، عربستان و رژیم صهیونیستی محاط شده است. جزیرهی «تیران» با مساحتی بالغ بر ۸۰ کیلومتر با تسلط بر تنگهی تیران منطقهای سوقالجیشی برای بندر ایلات رژیم صهیونیستی میباشد و تنها راه اتصال بندر ایلات به دریای سرخ و دیگر دریاهای آزاد جهان به شمار میرود. رژیم صهیونیستی از راه این بندر با سواحل شرقی و جنوبی آفریقا و کشورهای جنوب و جنوب شرقی آسیا ارتباط برقرار میکند.
«صنافیر» نیز با مساحتی در حدود ۳۳ کیلومترمربع از اهمیت کمتری برخوردار است. این دو جزیره، جزایری مرجانی و غیرمسکونی هستند و تنها به لحاظ امنیتی - راهبردی و دسترسی به دریای آزاد قابل تحلیل هستند و در هر جنگی برضد رژیم صهیونیستی در آینده میتوانند سرنوشت را به نفع نیروهای مخالف رژیم صهیونیستی تغییر دهند. در کنوانسیون مربوط به حقوق دریاها، تنگهی تیران به عرض ۵ تا ۲۵ کیلومتر تابع نظام حقوقی خاص خود میباشد و از نظام حقوقی عام تنگههای بینالمللی پیروی نمیکند.
هر چند که خلیج عقبه از موقعیت استراتژیک چندانی برخوردار نیست، اما برای رژیم صهیونیستی دارای موقعیت بسیار برجسته است، چرا که از راه این خلیج به دریای سرخ و پس از عبور از بابالمندب به اقیانوس هند متصل میشود. به این دلیل است که میبینیم یکی از دلایلی که رژیم صهیونیستی دو جزیرهی مجاور این خلیج را به اشغال خود در آورده است به دلیل موقعیتی است که به رژیم صهیونیستی برای برون رفت از تنگنا میدهد.
حاکمیت حقوقی از دست رفتهی عربستان
جزیرهی صنافیر اولین بار در جنگ سال ۱۹۵۶م. به مدت ۱۰ ماه توسط رژیم صهیونیستی اشغال گردید. دو جزیرهی تیران و صنافیر در جنگ معروف ۶ روزهی اعراب و رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۶۷م.، از سوی «ملک فیصل» در اختیار «جمال عبدالناصر» رهبر مصر قرار گرفت تا مصر بتواند با استفاده از این دو جزیره از توان بالاتری در جنگ برضد رژیم صهیونیستی برخوردار باشد. اما پس از شکست اعراب در این جنگ، این جزایر همراه با شبه جزیرهی سینای مصر، بلندیهای جولان سوریه و بخش غربی اردن به تصرف رژیم صهیونیستی درآمد.
جزایر تیران و صنافیر تا سال ۱۹۷۹م. همزمان با قرارداد سازش کمپدیوید در تصرف ارتش رژیم صهیونیستی بود، اما از این تاریخ رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از هرگونه تحریک افکار عمومی مردم عربستان آن را به شکل صوری در اختیار سازمان ملل قرار داده است. پس از اشغال این دو جزیره توسط رژیم صهیونیستی، عربستان حاکمیت خود را بر این تنگهی استراتژیک از دست داده است و زمامداران سعودی نیز تا کنون اقدامی برای باز پسگیری آن در مراجع بینالمللی انجام ندادهاند و عملاً در طی این سالها سکوت اختیار کردهاند.
هر چند بعضی تحلیلگران معتقدند که سکوت سعودیها در این زمینه خبر از معاملهای پنهانی میدهد. کارشناسان معتقدند چنانچه عربستان همانند یمن دربارهی جزیرهی «حریش» به دادگاههای بینالمللی شکایت کند، میتواند برای باز پسگیری جزایر تیران و صنافیر اقدامی جدّی نماید، زیرا یمن توانست جزایر حریش را از کشور اریتره باز پس گرفته و به خاک کشورش بازگرداند.
جزایر تیران و صنافیر تا قرارداد کمپدیوید در تصرف ارتش رژیم صهیونیستی بود، اما از این تاریخ رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از هرگونه تحریک افکار عمومی مردم عربستان آن را به شکل صوری در اختیار سازمان ملل قرار داده است. پس از اشغال این دو جزیره توسط رژیم صهیونیستی، زمامداران سعودی هیچ اقدامی برای باز پسگیری آن انجام نداده و عملاً سکوت اختیار کردهاند.
ماهیت ژئوپلتیکی و جغرافیای فرهنگی پارادوکس عربستانی
در مورد این گزاره میبایستی حمایت عربستان سعودی از امارات و رقابت با ایران را در دو سطح ژئوپلتیکی و جغرافیای فرهنگی مورد تحلیل قرار داد. ماهیت روابط بین ایران و عربستان سعودی بهخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همراه با فراز و نشیبهای فراوان و سوءتفاهمهای سیاسی بوده است. به لحاظ جغرافیای فرهنگی که تعاملات قدرت، فرهنگ و ایدئولوژی را در پیوند با جغرافیا مورد تحلیل خود قرار میدهد، ماهیت نظام سیاسی و اندیشههای ساطع از نظامهای سیاسی ایران و عربستان تقابلی بوده و در دورههای مختلف این ماهیت تقابلی در سطح ژئوپلتیکی اثرات خود را بر جای گذاشته است.
فاکتور بسیار مهم دیگری که همواره بر روابط دو کشور تأثیرگذار بوده است، ماهیت روابط آمریکا با ایران و عربستان میباشد. بیتردید سیاست عربستان سعودی از آغاز پیدایش در همراهی و ائتلاف با ایالات متحده تعریف گردیده و در مقابل اصل هستی بخش سیاست خارجی ایران بر تجدید نظر و تقابل با ایالات متحده و نیروهای سلطهگر بینالمللی قوام یافته است. پیداست که با چنین واقعیتهایی ماهیت روابط ایران و عربستان در حوزهی ژئوپلتیکی خاورمیانه متأثر از نگاه جغرافیای فرهنگی دو کشور است.
ایران همواره در سطح منطقهای از نیروهای مقاومت حمایت کرده است و در مقابل رویکرد اصلی عربستان سعودی در خصوص تحولات منطقه، حفظ سیاست وضع موجود و متعادل کردن پدیدههای انقلابی و جلوگیری از سرایت آنها به داخل کشور بوده است و در این چارچوب عربستان از زمان به قدرت رسیدن «ملک عبدالعزیز آلسعود» و تبدیل شدن به یک کشور، همواره نوعی سیاست محافظه کاری و احتیاط و پرهیز از تقابل و انعطافپذیری در سیاستهای منطقهای را میان عربها دنبال کرده است.
در حوزه ژئوپلتیکی خلیج فارس هم، ایران معتقد است امنیت کشورهای ساحلی میبایستی به دور از سیاستهای امنیتی قدرتهای بزرگ بهخصوص ایالات متحده تنظیم شود و در مقابل عربستان و بیشتر کشورهای ساحلی، سیاستهای نظامی و امنیتی خود را در پیوند با سیاست ایالات متحده قرار داده و حضور آمریکا را در ترتیبات این منطقه به خوبی مشاهده میکنیم.
تحلیل سیاست خارجی عربستان کمک میکند تا بخشی از این واقعیت ملموستر شود. میتوان گفت که مبانی سیاست خارجی عربستان بر پایهی حفظ روابط دوستانه با کشورهای سرمایهدار غرب شکل گرفته است. با این همه عربستان همواره کوشیده است تا در سیاست خارجی خود، رویکردی دوگانه را حفظ کند؛ به عبارت دیگر این کشور باید به صورت همزمان دو نقش متعارض را ایفا نماید: «رهبری جهان عرب و جهان اسلام، دوست و متحد غرب.» عربستان سعودی در سیاست خارجی همواره تلاش داشته تا در مقابل سیاستهای رادیکالی جهان عرب و منطقه نقش متعادل کنندهای ایفا کند، بر همین اساس امروزه عربستان به عنوان یکی از مراکز مهم سیاستهای منطقهای آمریکا و غرب در میان کشورهای جهان اسلام درآمده و سعی نموده تا با دنبالهروی از کشورهای غربی، نقش فعالتری در منطقه داشته و توان استراتژیک کشور خود را در صحنهسیاسی جهان بالا ببرد.
نتیجه
در واقع از دید زمامداران سعودی که دو اصل حفظ وضع موجود و همراهی با غرب را از اصول سیاست خارجی خود قرار دادهاند، چنین سکوتی (اگر حکایت از معاملهای پنهانی نباشد) ارزش آن را دارد که در قبال دو جزیره اتفاق بیفتد، جزایری که در زمان صلح برای عربستان موقعیت راهبردی ندارد و تنها زمانی اهمیت استراتژیک پیدا میکند که اعراب بخواهند جنگ دیگری را برضد رژیم صهیونیستی به راه بیندازند که چنین تحلیلی با واقعیتهای امروزی فاصله دارد.
بنابراین با شناخت این واقعیتها که ماهیت روابط دو کشور در دو سطح ژئوپلتیکی و جغرافیای فرهنگی میبایستی تعریف گردد و از سوی دیگر به دلیل تأثیرگذاری ایالات متحده در نوع روابط دو کشور میباید این عامل نیز لحاظ شود، میتواند تحلیلها را به واقعیت نزدیک کرده و این گزاره را مطرح نمود که سکوت و سانسور در مورد تداوم اشغال جزایر سعودی، اختلافهای سعودیها با یمن بر سر جزایر مرجانی کوچک به خصوص جزیرهی «فرسان» در دریای سرخ که هیچ موقعیت راهبردی مانند صنافیر و تیران ندارد و حمایتهای بیدریغ عربستان از امارات متحده عربی در طرح همیشگی جزایر سهگانهیایرانی در خلیج فارس، از این زاویه معنا مییابد.(*)
کد مطلب: 422