جنگ علیه «داعش» فقط یک جنگ طولانی نیست، بلکه ولادت جنگ های قدیم در عصر جدید نیز محسوب می شود. طرح جنگ بین المللی – منطقه ای علیه تروریسم در بلاد عراق و شام شاید چندان بهتر از طرح امریکا برای خاورمیانه جدید نباشد. کم هزینه تر از جنگ افغانستان و عراق نیز نخواهد بود. حتی می توان گفت که این استقبال گسترده بین المللی هم نمی تواند بر این شبکه تروریستی غلبه کند تا زمانی که داعش در عراق و سوریه هر دو با هم و هم زمان مورد حمله قرار نگیرد. امریکا مجبور است برای غلبه بر داعش بر ارتش هر دو کشور با حمایت دولتمردان بغداد و دمشق فکر کند. در عراق حیدر العبادی گفته است که بر روی بازسازی ارتش ملی کار می کند، ارتشی که زیر نظر مستقیم وزارت دفاع فعالیت می کند. این سیاست به این دلیل اتخاذ شده است تا اهل سنت ترغیب و وارد جنگ مبارزه با تروریسم شوند. حیدر العبادی خوب می داند اگر بر تعدد طایفه ای در ارتش عراق حساب نکند و این ارتش را همانند نیروهای پیشمرگ در کردستان متحد نسازد، همه اعراب سنی از یاران ابوبکر البغدادی خواهند شد.
در این میان آن چه غرب و امریکا و طوایف سنی را نگران کرده نفوذ شدید ایران در مناطق آزاد شده است. شاید به همین دلیل باشد که امریکا مخالف دعوت ایران به جمع پیمان مبارزه با داعش است. از ایران تا کنون دعوت نشده است که به پیمان بزرگ مبارزه با داعش بپیوندد. یکی از دلایل آن به عدم آمادگی ایران برای چانه زنی بر سر حکومت بشار اسد در دمشق باز می گردد. ایران نمی خواهد هر چه در سرزمین شام در طول دهه های گذشته ساخته است را از دست بدهد. ایران در عراق پذیرفت علی رغم میل باطنی اش امتیاز بدهد اما بر سر سوریه با کسی شوخی ندارد.
کردها امکان ندارد آن چه ایران به آنها داده است را فراموش کنند، حداقل این چیزی است که مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق گفت: «ایران اولین کشوری بود که وقتی کردها نیاز به کمک های نظامی برای توقف پیشروی نیروهای دولت اسلامی پیدا کردند، به آنها کمک کرد.» کردها دینی قدیمی به ایران دارند، در تمامی لحظات سخت ایرانی ها به کردها کمک های شایانی کرده اند. ایران در عراق هر گونه کمکی چه به بغداد چه به شیعیان و دولت آنها می کند اما در مورد سوریه مساله فرق می کند.
مواضع تهران در قبال دمشق همیشه با همراهی مسکو و پکن همراه بوده است، آنها نیز مخالفت خود را با هر گونه دخالت نظامی در سوریه بدون موافقت حکومت بشار اسد، ابراز داشته اند. ایران و روسیه و چین سیاستی یکسان را در مبارزه با داعش دنبال می کنند. آنها مخالف قدرت گرفتن دولت اسلامی هستند اما قرار نیست از همان سیاست های امریکا و متحدانش که در کنار مبارزه با داعش اهداف دیگری را نیز دنبال می کنند، پیروی کنند. این مساله سبب می شود تا بر خلاف انتظار امریکایی ها اوضاع شبیه اوضاع ۱۱ سپتامبر نشود. در آن موقع جامعه جهانی همه علیه القاعده یک صدا بودند و به نحوی به پیمان مبارزه با تروریسم کمک می کردند اما در مورد مبارزه با داعش وضع به آن شکل نیست. در این جا حتی ترکیه و مصر، دو کشور مهم و تاثیرگذار در منطقه که امریکا بر روی آنها بسیار حساب کرده است نیز با تردید به نیات و اهداف امریکا و متحدانش در مبارزه با داعش می نگرند.
اما در مورد امریکا یک نکته را نیز نمی توان فراموش کرد، باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا از فردای آغاز تحولات سوریه نسبت به آن با تردید برخورد کرد و هنوز نیز با تردید با حکومت دمشق برخورد می کند. او همچنان امیدوار است که بتواند به چارچوبی که به راه حل سیاسی در سوریه منجر شود و حقوق اقلیت ها و نهادهای دولت حفظ شوند، برسد. در پیمان مبارزه با داعش نیز امیدوار است که بتواند بیش از پیش به این هدف نزدیک شود. اما این هدف زمانی تحقق می یابد که با ایران و روسیه در سوریه کنار بیاید، دو کشوری که بیشترین تاثیر را در تغییر فرایند جنگ در خاک سوریه داشته اند. بی شک تهران و مسکو همه نقشه های باراک اوباما را به دقت خوانده اند و می دانند که او می خواهد چه گام هایی بردارد و در چه زمینه های تردید دارد، اما در آخر این اوباما است که باید با هر دوی آنها کنار بیاید. در غیر این صورت پیمان او در مبارزه با داعش راه به جایی نخواهد برد.
منبع: الحیات/دیپلماسی ایرانی