برای آشنایی با شخصیتهای جدید مجموعه «کلاه قرمزی» در سال 93، مرور برخی دیالوگهای ماندگار این سریال و مطلع شدن از حواشی آن میتوانید با این گزارش همراه شوید.
آنچه در «کلاه قرمزی 93» گذشت
17 فروردين 1393 ساعت 17:07
برای آشنایی با شخصیتهای جدید مجموعه «کلاه قرمزی» در سال 93، مرور برخی دیالوگهای ماندگار این سریال و مطلع شدن از حواشی آن میتوانید با این گزارش همراه شوید.
«کلاه قرمزی ۹۳» بعد از پشت سر گذاشتن برخی اما و اگرها بالاخره نوروز سالجاری روی آنتن رفت؛ مجموعهای به تهیهکنندگی حمید مدرسی و کارگردانی ایرج طهماسب که به خودی خود آنقدر جذاب است که عروسکهای دوست داشتنی این اثر همواره میتوانند یک تنه به رقابت با آثار نمایشی که ستارههای سینما و تلویزیون در آن بازی میکنند، بپردازند و درباره رقابت امسال نیز شنیدهها حاکی از آن است مخاطبان «کلاه قرمزی» از «پایتخت ۳» هم بیشتر بودهاند.
امسال در این مجموعه نمایشی که تمامی شخصیتهای آن به موجوداتی ملموس و باورپذیر برای مخاطبان تبدیل شدهاند، سه عروسک جدید اضافه شدند که طرفداران خاص خود را داشتند.
از جمله این عروسکها «عزیزم ببخشید» فرزند «لطفا» بود که احسان کرمی صداپیشگی آن را برعهده داشت؛ مرد آبدارچی که با سوالهای بی وقفه و پشت سر همش همه را کلافه میکرد و شیرینیهای خاص خود را داشت. مثلا در صحنهای که فامیل دور از او میخواست بچهاش را پوشک کند او را کلافه کرده بود:
فامیل دور: آقای مجری من یک ساعته دارم به این ببخشید میگم این بچه رو پوشک کن هزار تا سوال میپرسه! الان من چطوری ام!؟
عزیزم ببخشید: من میگم پوشک دولا باشه یا سه لا؟ پسرونه باشه یا دخترونه؟ چسب داشته باشه یا نداشته باشه؟
یا جای دیگر وقتی آقای مجری از او میخواهد کمرش را بخاراند:
آقاي مجري: اين پشت منو بخارون/ عزیزم: با دست خودتون یا با دست خودم/ آقای مجری: با دست شما دیگه/ عزيزم: با دست چپم يا با دست راستم/ آقاي مجري: با دست راستت/ عزيزم: با انگشت اشارم يا با انگشت شصتم؟/ ميخواي با شيئ خارجي بخارونم/ شيئ خارجي نوک تيز بيارم يا نوک گرد/ آقاي مجري: يه چيزي بيار ديگه/ عزيزم: چاقو بيارم يا چنگال/ آقاي مجري: شما قسمت بعدي برنامه رو ببينيد...
نکته بارز در مجموعه «کلاه قرمزی» همین موفقیت در پرداخت شخصیتها و باورپذیر کردن آنها است. در قسمتی از سریال، فامیل دور دیگر حسابی از دست ببخشید که البته دوست قدیمی خودش هست هم عصبانی میشود:
فامیل: بزنم لهت کنم../ عزیزم: با چوب یا کمربند؟/ فامیل: چوب/ عزیزم: تو سرم میزنی یا بدنم؟/ فامیل: تو سرت./ عزیزم: تو سرم زدی میمیرم یا زنده میمونم؟/ فامیل: زنده میمونی./ عزیزم: بیمارستان میلاد بریم یا اختر؟/ فامیل:اختر./ عزیزم: علتشو شکستگی اعلام کنیم یا ضربه مغزی؟/ فامیل:ضربه مغزی./ عزیزم:میرم تو کما یا اهدای عضو میکنید؟/ فامیل:اهدای عضو میکنیم./ عزیزم: اول قلبم یا کلیهام؟/ فامیل: کلیهات./ عزیزم: تو یخ میذارید یا در جا اهدا میکنید؟/ فامیل:تو یخ میذاریم./ عزیزم:یخاش قالبی باشه یا از این تیکه یخا؟/ فامیل:ترجیح میدم الان بکشمت./ عزیزم: یکراست بهشت زهرا میریم یا سرد خونه؟/ فامیل: گم شو تا لهت نکردم./ عزیزم: با چوب یا کمربند؟
شاید همین موضوع است که «کلاه قرمزی» را به مجموعهای تبدیل میکند که نه فقط برای کودکان که برای تمامی سنین جذاب میکند و حتی مسئولان کشور نیز به آن توجه نشان میدهند. چنانچه در ایام عید آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، پس از افتتاح بندرگاه جزیره کیش از غرفه کلاه قرمزی دیدن کرد یا در حاشیه ویژه برنامه عطر یاس در نوروز برج میلاد تهران محمدباقر قالیباف، شهردار تهران از غرفه کلاه قرمزی بازدید کرد.
این موضوع حتی به سر صحنه مجموعه نیز کشیده شد و جواد خیابانی مجری برنامههای ورزشی در نهم فروردین به لوکیشن «کلاه قرمزی» رفت و با عوامل برنامه گپی خودمانی داشت.
یکی دیگر از شخصیتهای جدیدی که در این مجموعه شاهد تولد او بودیم، بچه دیوی بود که بی بی فرستاده بود و دیبی صدایش میکردند. قصه زندگی او این بود که با تمام شدن آبهای زیرزمینی از آنجایی که دیوهای امثال او آب خوار هستند! او و دیگر دیوها به سطح زمین آمدهاند و فقط هم آب میخورند.
دیبی عاشق این است که ماچش کنند و مدام به همه میگوید: ماچ ماچ ماچ! همچنین این شخصیت همه چیز را برعکس میگوید و میفهمد. مثلا به آقای مجری میگوید: دیبی: خاله، خاله ازت منتفرم/ آقای مجری : ممنون منم ازت بدم میاد! یا به جای شب بخیر میگوید: شب به فنا!
هوتن شکیبا صداپیشه این شخصیت بود.
منظور او این است که عمو دوستت دارم! فامیل دور و دوره نیز در این سری از «کلاه قرمزی» صاحب بچه شدند و بچه فامیل دور شخصیت جدیدی بود که به مجموعه اضافه شد. او هم مثل پدرش مدام سوال میکند چطوریام؟ فامیل هم اینطور برایش لالایی میخواند: رارا رارا رارا رارا رارا رارا ﮔﻨﺠﯿﺸﮑﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ/ اون یکی ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑﺒﻨﺪ/ ﺍﻭﻥ یکی ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺩﺭ ﺭﻭ ﻧﯿﻤﻪ ﺑﺎﺯ ﺑﺰﺍﺭ/ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﺎﻧﻨد !محمد لقمانیان این شخصیت جدید را صداپیشگی میکرد.
در این سری از مجموعه طبق معمول مهمانانی نیز از جمع ستارگان سینما حضور داشتند .از جمله این مهمانها نگار جواهریان بود که با نام خانم نگاریان پیش از این نیز در مجموعههای قبلی به عنوان همسایه آقای مجری معرفی شده بود. زن تنهایی که عاشق گل و گیاه است و گاهی مراقبت از گیاهانش را به آقای مجری میسپارد و البته عروسکها دل خوشی از او ندارند.
در قسمتی که جواهریان به برنامه آمده بود، عروسکها وانمود کردند یک مهمان دارند و به بهانه این مهمان خیالی، شیرینیهای شخصیت نگاریان را خوردند. همچنین در بخش دیگری وانمود کردند در دریا گم شدهاند و منتظر کشتی نجات هستند! در این قسمت پسرعمهزا با قلاب ماهیگیری آقوی همساده را از آب گرفت و او این بار هم پس از تعریف کردن ماجراهای عجیب و غریبش از نگاریان خواستگاری کرد!
یکی دیگر از مهمانان «کلاه قرمزی» که البته در گفتگو با مهر هم گفته بود اگر این مجموعه ساخته شود حتما در آن حضور خواهد داشت، بازیگری بود که دختر همسایه با لحن کودکانهاش اینطور او را معرفی کرد: مهمان امسَب خاله باران/ دست و جیغ و هورا!
باران کوثری که مثلا تازه از تحصیل رشته معماری از خارج از کشور آمده بود، پس از چند سال به این مجموعه آمد و با عروسکهای مختلف گفتگو کرد.
شهاب حسینی نیز مهمانی بود که حضور او با استقبال مواجه شد. ابتدا او وارد خانه شد و چون از آقای مجری خبری نبود، عروسکها یک به یک میآمدند و با او آشنا میشدند. برخلاف کلاه قرمزی و پسرعمه زا که به وسیله او میخواستند شکلات بخورند، دیالوگهای او و پسرخاله شنیدنی بود: پسرخاله: اون پوست شکلات روُ هم بده بهم!/ شهاب حسینی: پوست شکلات برا چی میخوای/ پسرخاله: شما بده لازم دارم/ شهاب حسینی: باشه، بیا بگیر، برا چی جمع میکنی حالا/ پسرخاله: والا حالا شما که نمیشناسیش من میرم پیش کسی خیلی پیر وُ کاراشو انجام میدم بعد بهم میگه پسرخاله بیا شکلات بخور منم میدونم که شکلاتش کمه این پوست شکلات روُ بهش میدم میگم بیا ننه جون خوردم../ شهاب حسینی: بیا جلو، بیا.. قربونِ مرامت برم.
ببعی هم که حسابی از حضور او ذوق زده شد، دیالوگ حسینی در «درباره الی» را به زبان آلمانی بیان کرد و گفت: یک پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایان است. من هم یک کاهو خوردم که پایانش تلخ بود!
شهاب حسینی هم که به شدت میخندید در پاسخ به این دیالوگ گفت: چقدر این جمله آشناست، اشکالی نداره آدم گاهی وقتها کاهو میخوره آخرش تلخه، گاهی وقتها هم خیار میخوره آخرش تلخه.
قصه گفتن او برای خوابیدن عروسکها هم در نوع خود جالب بود: ببعی: شهاب شهاب سوییت دریمز / فامیل : آقا شهاب تا حالا با یه الاغ زیر یه سقف خوابیدی؟/ پسر عمه زا : اگه پیژامه میخوای یه پیزامه خوشگلی داریم ، بدیم؟/ مجری: هیشکی اینا رو نمیتونه بخوابونه/ فامیل: بیا این پیژامه منو بگیر با اون شلوار نمیتونی بخوابی/ شهاب حسینی: نه شلوارتو در نیار/ فامیل: آقای مجری میشه اینو بدی بهش، من نمیتونم بیام بیرون!
گرچه این همه عروسک در کنار کلاه قرمزی گاهی او را به حاشیه میبرد اما در این سری نیز همچنان پرطرفدار بود. یکی از دیالوگهای او با آقای مجری: آقای مجری: همه بچه ها مسئولیت دارن به بزرگترها کمک کنن. مسئولیت چیه کلاه قرمزی؟/ کلاه قرمزی: محسولیت؟ اینه که از محسولیت شروع میشه، آخرش بدبختیه. اول می گی محسولیت. می گم مثلا چی؟ می گی دفتر مدادتو جمع کن. می گم چشم. بعد می گی محسولیت، کیفتم درست کن. بعد اون کشوئه رو برو درست کن. بعد محسولیت، آخرش بدبختیه. سلط آبو باید کف درست کنی، بری اونجا رو بشوری. این شد محسولیت که می گی خوفه.
جیگر هم از دیگر عروسکهای دوست داشتنی بود که در این سری هم حضور داشت: جیگر: پَ عیدی نمیدی؟/ آقای مجری: نه/ چیگر:عیدی نمیدی؟/ مجری:نه/ جیگر:عیدی نمیدی؟/ مجری: نداااارم .. (رو به دوربین) بعضیا نداااارن ./ جیگر:سسههممه!!مالممههه!!!ححححقمه!!!
گابی نیز در این سری همچنان همه چیز را میخورد و البته از این موضوع شرمنده بود. گیگیلی هم که مدتی بود به مجموعه نیامده بود، آرام آرام به خانه آقای مجری آمد و بازگویی خاطره رفتن فامیل، کلاه قرمزی و پسرعمه زا به شهر گیگیلی که او را آنجا گیگیلی فرفره خطاب میکردند، از بخشهای جذاب سریال بود.
گدا، خانوم جان و باغبان هم دیگر شخصیتهایی بودند که در برخی قسمتها حضور داشتند و خانوم جان دیبی را به فرزندی قبول کرد! آقای مجری هم همچنان از دست همه عروسکها حرص میخورد و سعی میکرد آنها را به درستی تربیت کند. اجرای نمایش هم یکی از بخشهای جذاب برخی قسمتها بود.
در مقابل سیل ابراز علاقهها و استقبال از این مجموعه، یک واکنش عجیب و سیاسی هم به این مجموعه شد و بی بی سی در گزارشی سعی کرد تا این برنامه تلویزیونی را مجموعهای در اعتراض به نظام حاکم بر ایران معرفی کرده و هر یک از شخصیتهای این برنامه را نمادی سیاسی تفسیر کند!
در یکی از گزارشهای سایت بیبیسی حتی برنامه کلاهقرمزی به عنوان سندی برای نقض حقوق بشر در ایران معرفی شده است. نکته عجیب این است که در هیچ یک از این گزارشها، هیچ استدلال و منطقی برای چگونگی این شبیهسازیها صورت نگرفته است.
و یک خبر خوب برای پایان بندی این گزارش اینکه عوامل «کلاه قرمزی» همچنان مشغول کارند و در مناسبتها و اعباد طول سال شاهد پخش تک قسمتهایی از این مجموعه دوست داشتنی خواهیم بود که قرار شده یکی از این قسمتها شب قبل از بازی ایران و آرژانتین روی آنتن برود و یکی از بازیکنان تیم ملی نیز مهمان آن قسمت خواهد بود.
دنیا فنیزاده، مرضیه محبوب، امیر سلطان احمدی، بنفشه صمدی و محمد لقمانیان از جمله عروسکگردانهای این مجموعه هستند و هنرمندانی چون حمید جبلی، محمدرضا هدایتی، بنفشه صمدی، بهادر مالکی، محمد بحرانی، کاظم سیاحی و... صدای عروسکها را اجرا میکنند.
کد مطلب: 38065