ايشان در عين حال كه رييسجمهور شده اما اشتباه هم فرموده است. براي همين وقتي ما در جامعه ميرويم ميبينيم كه هاشمي رد صلاحيت شده و آقاي خاتمي را هم در روزنامهها داريد ميبينيد كه در دوران كارش چه كارهايي كرده است. آن كسي كه نيمه پنهان مينويسد و در روزنامه كيهان مينويسد... اما استنباط من اين است كه مردم ميخواستند به روحانيت راي بدهند.
پيروزي حسن روحاني كه با حمايت همهجانبه اصلاحطلبان و به ويژه شخصيتهاي اصلي آن رقم خورد، بخشي از جناح مقابل را در بهت و حيرت فرو برد تا جايي كه برخي از آنان نظير نويسنده كيهان دو روز بعد از اعلام نتايج، پيروزي روحاني را نه پيروزي اصلاحطلبان كه پيروزي اصولگرايان دانسته بود، هرچند در بخش پاياني سرمقاله خود لحن و به بيان دقيقتر ادبيات يادداشتش تغيير كرده بود. بخش ديگري از اصولگرايان كه با نام جبهه پايداري شناخته ميشوند و در اين انتخابات نتوانستند توفيقي داشته باشند كمتر اين روزها به اظهارنظر ميپردازند و تنها روز گذشته بود كه روحالله حسينيان گفت از دولت جديد سهمي نميخواهيم. اما طيف ديگري از اصولگرايان هم هستند كه راي به روحاني را راي به روحانيت ميدانند و معتقدند مردم بعد از يك دوره تجربه رياستجمهوري يك فرد غير روحاني، در اين دوره ترجيح دادند به يك فرد روحاني راي بدهند. حجتالاسلام شيخ جعفر شجوني از كساني است كه راي به روحاني را راي به روحانيت ميداند. او در بخش پاياني مصاحبه با ابراز گله از احمدينژاد گفت: به آقاي احمدينژاد ميگوييم خداحافظ و التماس دعا!
حاجآقا! در مصاحبه اخيرتان گفته بوديد كه اصولگرايان شكست خوردند و نوش جانشان. ميخواستم يك مقدار بيشتر توضيح بدهيد و اينكه دقيقا منظورتان از شكست اصولگرايان چه بوده است؟
آنچه رخ داد، خيلي معلوم شد كه آقايان يك بار ائتلاف پنج نفره داشتند كه به آن عمل كردند و ابوترابيفرد را پذيرفتند. اما ائتلاف سه نفره [ائتلاف 1+2 كه بين حدادعادل، قاليباف و ولايتي بود] طول كشيد و زياد از اندازه هم طول كشيد. آنها قرار بود كه يكييكي كنار بروند تا آراي اصولگرايان خرد و پخش نشود. اما فقط يك نفر اينها كه همان آقاي حدادعادل باشد انصراف داد.
البته آقاي حدادعادل راي چنداني هم نداشت كه انصراف يا عدم انصرافشان بخواهد تاثيري داشته باشد.
حالا هر چي. مهم اين است كه ايشان به تعهد خودشان عمل كردند. بعد از اين را هم نه من خبر دارم و نه شما.
منظورم اين است كه اگر آقاي حدادعادل هم مثلا همان مقدار راي آقاي قاليباف را داشت شايد انصراف نميداد. يا اگر آقاي ولايتي هم به اندازه آقاي حداد راي داشت شايد انصراف ميداد.
به هر حال اين آقايان آن عملي را كه لازم بود انجام ندادند. اينها بايد كار خودشان را با تعهدي كه به روحانيت داده بودند انجام ميدادند. اين كارشان باعث شد كه آراي اصولگرايان خرد شود و در اين ميان تنها آقاي حداد به وظيفهاش عمل كرد. اين را هم بگويم كه عده زيادي از اصولگرايان به آقاي روحاني راي دادند. با اينكه آنها [حاميان روحاني در انتخابات] با يكديگر منسجم شدند و اصلاحطلبان و ديگران دست به دست هم دادند و از آقاي روحاني حمايت كردند. البته عدهيي از مردم علاقهمند شدند كه عمدتا به يك فرد روحاني راي بدهند، پس نميشود گفت آنهايي كه به اين چند نفر راي دادند اصولگرا بودند و آنهايي كه به آقاي روحاني راي ندادند، اصولگرا نبودند.
پس شما معتقديد آنهايي كه به آقاي روحاني هم راي دادند اصولگرا بودند؟
بله، اصولگرا بودند. ببينيد من خودم مثلا به عده زيادي از روستاييها برخورد ميكردم و آنها ميگفتند ما به آخوند راي ميدهيم. آنها از جريانات سياسي هم اطلاع زيادي نداشتند. الان هم ديگر نبايد بحث گذشته را تكرار كنيم. فقط ميخواهم بگويم خيلي از اصولگرايان هم به آقاي روحاني راي دادند.
يعني اصولگرايان به كسي راي دادند كه مورد حمايت سيد محمد خاتمي و آيتالله هاشميرفسنجاني بوده است؟
نه. اين حمايت هاشمي و خاتمي زياد رنگ و بو نداشت.
اما آقاي روحاني كه در سخنان انتخاباتي خود خيلي به حمايت اين بزرگواران استناد و اتكا ميكرد و حتي دولت خود را ادامه دولت سازندگي و اصلاحات معرفي كرد.
ايشان در عين حال كه رييسجمهور شده اما اشتباه هم فرموده است. براي همين وقتي ما در جامعه ميرويم ميبينيم كه هاشمي رد صلاحيت شده و آقاي خاتمي را هم در روزنامهها داريد ميبينيد كه در دوران كارش چه كارهايي كرده است. آن كسي كه نيمه پنهان مينويسد و در روزنامه كيهان مينويسد... اما استنباط من اين است كه مردم ميخواستند به روحانيت راي بدهند. خود آقاي روحاني هم گفته بود كه من عضو جامعه روحانيت هستم. خب همينطور هم هست. جامعه روحانيت هم اصولگرا است و اصلاحطلب نيست و اصلا با اصلاحطلبان مخالف است. حالا در اين وسط روحاني بودن ايشان و اينكه رهبري در يك مقاطعي از ايشان حمايت كرده بودند و همچنين دفاع ايشان از بحث تعطيلي سانتريفوژها و انرژي هستهيي به هر حال يك عده از مردم را علاقهمند كرد اينبار غير روحاني بر سر كار نيايد و يك روحاني رييسجمهور شود. الان هم ما ديگر سعي خودمان را بايد بكنيم. اين را هم اضافه كنم كه مقام معظم رهبري واقعا يك مديريت بسيار عالي كرد و مثلا فرمودند كه اين راي حقالناس است و بعضي ايرانيهاي خارج از كشور هم گفتند خب حالا كه حقالناس است، راي دهيم تا ببينيم آراي ما مثلا چطور ميشود. يا اينكه ايشان فرمودند شما اگر با جمهوري اسلامي مشكل داري اما باز هم ايراني هستي و ايراني بايد راه بيفتد و برود راي بدهد. در دنيا خيليها بودند كه به اين دو جمله مقام معظم رهبري توجه كردند. حالا اين مديريت رهبري شگفتانگيز بود تا جايي كه اين خارجيها بعد از اينكه سالها اسم دموكراسي را آوردند و گفتند كه انتخابات ايران واقعا دموكراسي بود. اما امريكا آنقدر از ما كينه دارد كه يكطوري حرف ميزند و خيال ميكند كه ما هم بايد مثل عربستان و قطر و اردن نوكرش باشيم. بحمدالله ما كار خودمان را كرديم و رييسجمهورمان هم تاييد شد و از اين به بعد منتظر هستيم كه كار به دست يك روحاني انجام شود و ملت از اين گراني و بيكاري نجات پيدا كنند.
با شناختي كه از آقاي روحاني داريد از نظر شما، دولت ايشان به اهداف انقلاب نزديكتر خواهد بود يا دولت اصولگرايان كه رياستش را آقاي احمدينژاد عهدهدار بود؟
متاسفيم از عملكرد دوره دوم آقاي احمدينژاد كه با حاشيهسازيهاي دور و بريهاي خود، خدمات چهار سال اولش را هم با امتيازهاي منفي زير سوال برد و حالا ما به آقاي احمدينژاد ميگوييم دست شما درد نكند و انشاءالله موفق باشيد و التماس دعا. براي رييسجمهور جديد هم آرزو ميكنيم آنچه را كه گفته عمل كند تا جامعه روحانيت ضربه نخورد.