نخستين مشكل، معجون سكرآوري است كه از آميختن غرور، بلندپروازي و توقع روزافزون ديگران به دست مي آيد و فيل را هم از پاي مي اندازد، چه برسد به آدم دوپاي جايز الخطا! توقعات مكرر از درون و بيرون، باعث شد در داخل حزب عدالت و توسعه، رقيب و خصم سرسخت ديروز را كه هوادارانش مي توانستند خيابان ها را پر كنند، دست كم بگيرد.
حیدر سهیلی اصفهانی در اعتماد نوشت: كسي نمي تواند بگويد رشته پيروزي هاي چند ساله اخير اردوغان در راس حكومت حزب عدالت و توسعه تركيه، شتابان و كوبنده نبود. كم پيش مي آيد سياستمداري به اين شكل، شاهد پيروزي را چنين پي درپي در آغوش بگيرد. آن هم پس از بدبياري ها و بد اقبالي هاي مكرر كه با دربند شدن اربكان، معلم و سپس خصم بعدي او آغاز شد و سپس، با نگاهي واقع بينانه به اوضاع سياسي تركيه، اردوغان و هم قطاران او يعني گل و داووداوغلو، توانستند نيروهاي سكولار و ارتش بهانه گير را گوشه رينگ عرصه سياسي كشورشان گير بيندازند و در سه راند پي در پي كار را تمام كنند. اما پيروزي هاي متعدد مشكلاتي را در پي مي آورد.
نخستين مشكل، معجون سكرآوري است كه از آميختن غرور، بلندپروازي و توقع روزافزون ديگران به دست مي آيد و فيل را هم از پاي مي اندازد، چه برسد به آدم دوپاي جايز الخطا! توقعات مكرر از درون و بيرون، باعث شد در داخل حزب عدالت و توسعه، رقيب و خصم سرسخت ديروز را كه هوادارانش مي توانستند خيابان ها را پر كنند، دست كم بگيرد. بديهي است كه پشت سر گذاشتن رقيب تا آنجا كه مقام هاي نخست وزيري و رياست جمهوري يكجا به دست آيد و نشستن بر جايگاه رفيع اقتصادي به لطف بحران اقتصادي در غرب، عملاطرف پيروز را به سوي فتح آفاق جديد مي كشاند. اين آفاق طبق معمول در سياست خارجي خود را نشان مي دهد. دولت اردوغان بسيار كوشيد تا اتهامات مربوط به پيروي از سياست هاي جهانگيرانه عثماني را رد كند و با پيگيري سياست هاي احساسي كه ظاهرا براي تاليف قلوب مردم در جهان عرب در پيش گرفته شد، عملااين احساس را براي مخالفان داخل به وجود آورد كه او به بازارهاي گسترده جهان عرب چشم دوخته است. از دست رفتن مانيفست و برنامه كار محافظه كارانه حزب عدالت و توسعه، بزرگ ترين ضربه بود كه به قوام برنامه سياسي اين حزب وارد آمد، چون توانايي روزآمد كردن خود در برابر تحولات سريع عرصه سياست خارجي و فاصله گرفتن از تعقيب دقيق تحولات سياست داخلي، بديهي ترين نتيجه ورود آنكاراي اردوغان به سياست هاي «ابتر» خاورميانه عربي است. بحران سوريه، قماري بود كه تركيه سرمايه گذاري زيادي روي آن كرد. به نظرش رسيد بايد بحران راحتي باشد. از انقلابي حمايت مي كند و حكومت ديگري را هم روي كار مي آورد كه لابد وابسته به آنكارا هم هست و به اين شكل تركيه خيلي راحت مي تواند در قلب سياست هاي «هلال خصيب» به جايگاه ايران چنگ بزند. بحران سوريه، برخلاف انتظار تركيه، كوتاه و پر ثمر نبود، بلكه به تدريج طولاني، آزاردهنده و پرهزينه شد. سردرگمي حزب حاكم عدالت و توسعه براي روزآمد كردن سياست هاي داخلي و حفظ رشد اقتصادي به اضافه هزينه هاي ورود به جنگي گسترده كه اضافه بر نتايج اقتصادي، پيامدهاي امنيتي هم براي تركيه داشته و نامشخص بودن فرداي پس از سرنگوني احتمالي بشار اسد، همواره با غرولندهاي داخل همراه مي شد، اما رشته پيروزي هاي ارتش سوريه، عملاتركيه را در معرض بحران پاسخگويي قرار داد و به حاكمان تركيه نويد داد كه ممكن است به زودي نخستين فاكتور شكست سنگين آنها در سياست خارجي شكوهمندشان، برايشان پست شود. بحران پاسخگويي در عرصه سياستگذاري درون و بيرون، به مخالفان سكولار حزب عدالت و توسعه و ديگر ناشكيبان عرصه سياسي تركيه فهماند، «چشم اسفنديار» دولت مقتدر اردوغان كجاست! بسياري معتقدند كه رشته تظاهرات روزهاي اخير تركيه حاصل جمع كل ناكامي هاي دولت و كشفيات احزاب رقيب درباره نقاط ضعف دستگاه سياستگذاري تركيه است و حتي اگر اين تظاهرات متوقف هم شود، به معني آن است كه دوران شكوفايي اردوغان و هم قطارانش گذشته است و آنها بايد منتظر بحران هاي تازه يي در عرصه سياسي كشورشان باشند.