غرضی: ایران یک مجموعه فرهنگی در طول تاریخ است، قبل از اسلام و بعد از اسلام. این که ابوالکلام آزاد بیان میکند که کوروش همان ذوالقرنین است و کوروش ناجی یهودیان میشود و این که کشوری که بیش از 30 میلیون کیلومتر مربع است بدون جنگ داخلی اداره میشد عظمتی است که ملت با خود داشته است. اسلام بر حاکم پیروز شد نه بر ملت. فرهنگ عظیم اسلام توانایی پیدا کرد که علاوه بر اینکه بتواند با فرهنگ مهاجم آمیزش کند و آن را از دستش بگیرد و خودش بر آن پیروز شود یک واقعیت عظیم تاریخی است. ببینید چه اتفاق عظیمی افتاده که خاندان پیامبر گرامی دچار گرفتاری بنی امیه میشوند. چه کسی این خاندان را از دست بنیامیه نجات میدهد؟ ایران و ابومسلم خراسانی این را میکنند ما از این جا به دمشق رفتیم و به این خاندان ایمان آوردیم. بنی عباس گفتند تبعیت میکنیم. نگاهمان را از نگاه سیاسی به سمت نگاه اجتماعی ببریم. هرگز در تاریخ خاورمیانه این عظمت مورد دقت قرار نگرفته و کسی نرفته اینها را بررسی کند. حالا در قدرت سیاسی ما کمکم این مسائل به شکلی مطرح میشود که ایران عجب عظمتی داشته، دارد و خواهد داشت.
جریان اجتماعی ملت ما یک جریان فرهنگی بسیار وسیعتر از مرزهای جغرافیایی بوده و هست و خواهد بود. ما در تاریخ تواناییهای زیادی داشتیم و این ناشی از فرهنگ عمومی ملت است که ناشی از حکومتها و اشخاص نیست. برخی از بزرگان دائما به تواناییهای دولت و مسوولیتهای آن ایراد می گیرند نمیشود دائم به وجهه دولت ایراد گرفت آنچه که مسلط بر تاریخ و فرهنگ عامه مردم و تواناییهای آنها است. من با کلمه اجباری که در زمان رضاخان مطرح شد، مخالف هستم. در زمانهای گذشته نیز این مسئله عنوان شده بود ولی علما همواره با هم مخالفت کردند. آنچه شما تصور کنید فرهنگ مذهبی ناشی از سیاست از خطاست این که تصور شود ناشی از قدرت سیاسی است خطاست و اینکه تصور شود قدرت سیاسی توانایی اداره جامعه را دارد خطاست همچنین تصور این که قدرت سیاسی میتواند در جامعه دخالت کند خطاست.
این که فکر کنیم با چند تا دولت می توانیم زندگی مردم را تغییر دهیم خطاست این که فرهنگ عمومی جامعه را ساخته است با روسها ،آمریکا وانگلیس جنگیده است اونی که در قرن اخیر توانسته خود را تثبیت کند فرهنگ عمومی جامعه است اونی که توانسته لشکر بسازد فرهنگ عمومی مردم است.
در سال 1304 آموزش و پرورش رضاخانی درست شد و تا حالا هم ادامه دارد در آن زمان هر کسی می رفت دنبال یک مهارتی یک درسی هم می خواند و میآمد. ولی از دهه سه و چهار تا حالا فرهنگی را تحمیل می کنیم وقتی به دانشگاه می رسیم فرهنگ مدرک گرایی را تحمیل می کنیم در تمام دنیا عزیزانشان را که به سن 18 سال و 20 سال می رسند یک مهارتی دارند و می روند دنبال کار ولی جوانان تا سن 27 سالگی در خیابان رها میشوند.
یا باید بروند دانش نامه بگیرند و پس از آن سربازی رفته و بعد از آن روز اولشان است 10 سال از عمر آنها تلف شده ما هم نشستیم و می گوییم آقا به چه خوب. بابا این روشهای گذشته رضاخانی و محمدرضاخانی و مدرک گرایی متروکه است ما نباید به فرهنگهای گذشته کار کنیم فرهنگ پهلوی مرد خودشان رفتند و فرهنگشون مانده است هنوز هم ادامه دارد چهار میلیون دانشجو داریم فدای قدم همهشان. ولی عزیزان تو باید بروی مهارت کسب کنی نه اینکه به دنبال مدرک باشیم. این لیسانسها را می خواهید چی کار کنید آیا کار داریم؟
پسران و دختران بسیاری با مدرک لیسانس علوم سیاسی، حقوق و ... گریه میکنند زیرا کار ندارند آنها با هشت ساعت کار فیزیکی و 500 هزار تومان حقوق ماهیانه سر میکنند. لعنت بر ما که ما افرادمان را به جای این که به سمت نرم افزار ببریم به سمت سخت افزار می بریم. همه عزیزانمان را مجبور به این کار می کنیم. بابا این تهران دیگر آدمهایش نمی روند کارگری کنند. نسل دومی موبایل را در سال 1373 آوردند هنوز نسل سه وچهار آمده به قدری آنها کارآفرین یک تجارت بزرگ است می توانیم یک دولت الکترونیک بسیار بزرگ داشته باشیم. اگر تکنولوژی را رها کنیم جوانان فرار می کنند.