حضور آیتالله هاشمی در انتخابات سال 92 چالشهای بسیاری را پیشروی حامیان او قرار داد؛ هر چند پیشبینیهایی درباره تخریبها و واکنشهای احتمالی مخالفان حضور آیتالله وجود داشت با این حال موج تخریبها روزبهروز بیشتر میشود و از تریبونهای مختلف شاهد اظهارنظرهای منفی درباره او هستیم. اما پاسخ هاشمی به همه واکنشهای مثبت و منفی درباره حضورش در انتخابات دو بیانیه بوده که در آنها سیاستهای ستاد انتخاباتیاش را مشخص کرده و از تردیدها و انگیزههای حضورش در انتخابات سخن گفته است.
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران از حامیان حضور هاشمی یا به گفته خودش از ارادتمندان اوست. او معتقد است فضای «بگم بگمها» سبب شده تا بخش بزرگی از جامعه نیازش را به فضای جدی و آیندهساز سیاست ایران اعلام کند؛ کرباسچی میگوید فضای سیاست فضای بستهای نیست و نباید هم محصور باشد.
آنچه میخوانید گفتوگوی «شرق» با دبیرکل حزب کارگزاران درباره تغییرات آرایش سیاسی کشور با حضور هاشمی است.
موافق آمدن آقای هاشمی بودید یا خیر؟
بله، البته من قبلا هم گفتهام آقای هاشمی براساس برداشت و تحلیلی که از اوضاع کشور دارند به هر نتیجهای که برسند باید به آن احترام بگذاریم و همه احزاب اصلاحطلب از آن استقبال میکنند.
آقای هاشمی برای نامزدی چه انگیزههایی داشتند ، با توجه به اینکه ایشان در دقیقههای آخر ثبتنام کردهاند فکر میکنید تردیدهای ایشان در چه نکاتی ریشه داشت؟
مهمترین انگیزه آقای هاشمی به نظر من دلسوزی برای کشور و مردم و تامین وضعیت بهتری برای آینده کشور بوده است. شرایطی که به هر صورت در سطح بینالمللی و اقتصادی_ فرهنگی در کشور حاکم است وضعیت مطلوبی نیست و به دلیل مشکلاتی که وجود دارد نیاز به شخصیتی فراجناحی است. حتی کسانی هم که در گذشته با حضور برخی دیگر در صحنه مدیریت اجرایی موافق بودند امروز احساس میکنند حضور آقای هاشمی و فکر و اندیشه و تلاش ایشان در جهت اعتدال و همهجانبهنگری برای کشور مفید است. اینها کلیاتی است که خود جناب آقای هاشمی در اعلام حضورشان قطعا به آن توجه داشتهاند و تا آخرین لحظه هم به نظر من ایشان ارزیابی میکردهاند که شاید با حضور کسانی دیگر بشود این اهداف و برنامههایی که مدنظر ایشان بوده را اجرا کرد. اما فکر میکنم در آخرین لحظه ایشان حس کرد که این نیاز برآورده نشده است و حضور ایشان برای مردم و کشور میتواند مفید باشد.
شما معتقدید آقای هاشمی شخصیت فراجناحی دارد اما از وقتی که ایشان ثبتنام کردهاند، بخشی از اصولگرایان تبلیغ میکنند که ایشان افکار و منش اصلاحطلبی دارد و هاشمی کنونی را باید در فهرست این گروه گنجاند، به نظر شما این تحلیل درست است؟
شاید بخشی از اصولگرايان این تفکر را داشته باشند. اما آنها یکپارچه و منسجم نیستند. بسیاری از شخصیتهای مجموعه اصولگرا از این حضور استقبال کردهاند. البته عدهای هم هستند که منتقد آمدن ایشان هستند و شاید خیلی هم خوشحال نباشند. به این دلیل انگیزهها برای حضور دیگر نامزدها با حضور آقای هاشمی تضعیف شده است و این طبیعی است که تبلیغات منفی و تخریب علیه ایشان شروع شود.
منتقدان هاشمی مدعی هستند برخی گروههای سیاسی خواهان آمدن آقای هاشمی هستند اما توده مردم خیلی از آمدن ایشان استقبال نمیکنند و با توجه به تجربه سال 84 خاطره خوبی از حضور ایشان ندارند شما هم معتقد به وجود چنین تضادی هستید؟
جامعه را هرکسی از نگاه خودش تحلیل میکند. در خوشبینانهترین شکل باید گفت لابد افرادی که با آن آقایان سرو کار دارند چنین نگاهی دارند درحالی که از این طرف ما با هرکسی که سرو کار داریم میبینیم که خیلیها هم از آمدن آقای هاشمی خوشحال هستند. متاسفانه ما یک سیستم نظرسنجی کامل و جامعی در کشور نداریم که بشود به آن اعتماد کرد و اینکه بیطرفانه و کامل اطلاعات را منتقل کند. به عنوان نمونه بگویم که دیروز در پمپ بنزین افرادی به من مراجعه کردند و از آمدن هاشمی اظهار خوشحالی کردند و حتي نگران بودند که نکند تغییری در تصمیم ایشان ایجاد شود. مجموع تماسهایی که با من یا دیگر دوستان در مجموعه ما گرفته میشود نشان دهنده استقبال مردم از حضور ایشان است. به نظرم بهتر است به سمت ایجاد یک فضای سالم برای انتخابات رفت تا علیه کسی از تریبونی منفی صحبت نشود و قضاوت به جامعه سپرده شود.
یعنی شما از تکرار وقایع سال 84 نگرانی ندارید؟
سال 84 آقای هاشمی رای اول را در دور نخست آورد یعنی در فضایی که هفتنفر نامزد بودند ایشان رای اول را آورد. شاید در همان سال 84 اگر اصلاحطلبان یکپارچه بودند نامزدشان رای میآورد چون آن زمان اصلاحطلبان چهار نامزد داشتند برای همین نمیشود راینیاوردن ایشان را به این بحثها منتسب کرد. الان هم دیگر تخریب تاثیر تعیینکننده ندارد چون مردم دیدند آنها که تخریب میکردند بعدا خودشان چه عملکردی به جا گذاشتند و به قول معروف حنایشان دیگر رنگی ندارد.
آقای هاشمی چه تاثیری روی گروهها و احزاب سیاسی داشته است؟
با توجه به شخصیت ایشان طبیعی است که وقتی بیاید خیلی فضا را تحتتاثیر قرار میدهد و خیلی از رقبای احتمالی ایشان این فضا را حس کرده و حرف و صحبت و بحث در محافل جدی شده است. مردم نسبت به اینکه کسی بیاید که در مدیریت جامعه حرف و تغییر جدی ایجاد کند امیدوار شدهاند و طرف مقابل هم از این وضعیت احساس خطر میکند. این بخشی از تغییر معادلات است و اینکه خیلی از شخصیتهایی که فکر میکردهاند در غیاب هاشمی میتوانستهاند حضور داشته باشند طبیعی است که کنار کشیدهاند.
الان بحث سن بالای ایشان مطرح میشود حتی از تریبون نمازجمعه هم این مساله نقد شده است، نظر شما چیست؟
آن چیزی که در این زمینه باید ملاک باشد قانون است. ما دیدیم آنهایی که در این سالهای اخیر مدعی جوانی و جوانگرایی بودند چه بر سر کشور آوردند که خود این حضرات که امروز در نمازجمعه نیز این اظهارات را دارند از عملکردشان به ستوه آمدند به جای فضای کار و تولید و کل مشکلات کشور فضای مجازی و بگمبگم راه انداختند اعمالی که مردم را هم عصبانی و خسته کرده است. این زیبنده کشوری با این فرهنگ وتمدن و اعتقادات نیست. آنچه ما از ایشان میدانیم این است که در این شرایط آقای هاشمی شاید از بسیاری از مدیران جوان ما فعالتر و کاراترند. نمونه هم ما زیاد داشتهایم، امام وقتی انقلاب را تازه شروع کردند سنشان بالاتر از سن فعلی آقای هاشمی بود. بحث سن تبلیغات منفی و هدفدار است چون قبلا برای دیگران حتی با سن بالاتر از آقای هاشمی اصلا مطرح نبوده است.
اصلاحطلبان از آقای هاشمی حمایت میکنند و از سویی بخشی از اصولگرايان سنتی و میانهرو معتدل هم از ایشان حمایت میکنند این برای اصولگرایان سوالبرانگیز است. علت حمایت اصلاحطلبان را شما در چه میدانید؟
اصلاحطلبان که گروههای مختلفی هستند و دلایلشان را برای حمایت اعلام کردهاند. هاشمی همیشه مورد تایید بخش عظیمی از گروههای سیاسی جامعه بوده است. هم ایشان از این گروهها حمایت کرده و هم آنها از ایشان حمایت کردهاند. دولت ایشان هیچوقت از جناحهای مختلف خالی نبوده است. در دولت اول دکتر معین وزیر فرهنگ بوده. آقای نوری وزیر کشور بوده است. خاتمی وزیر ارشاد بوده است و خیلی از اصلاحطلبان و اصولگرايان هم حضور داشتهاند. ایشان شخصیتی فراجناحی با دید معتدل و همهجانبهنگراست و طبعا از همه نیروها استفاده میکند و همه هم نسبت به ایشان حس مثبتی دارند. اگر در یک شرایطی اصولگرايان یا اصلاحطلبان زاویههایی یا نقدهایی به ایشان داشتهاند باید آن شرایط را تحلیل کرد. به نظرم امروز هم نگاههای اصولگرایان و هم اصلاحطلبان نسبت به خیلی از مسایل از جمله شخصیت هاشمی و روند اداره کشور و مسایل سیاسی متفاوت است. سیاست یک امر سیال است و حل مسایل براساس مقدورات ممکن است. من فکر میکنم که آقای هاشمی اولویتهایشان در قیاس با گذشته متفاوت شده است چون در برنامههایشان هم اعلام میکنند.
از تغییراولویتهای هاشمی صحبت کردید منظور شما از این اولویتها چیست؟
دوره بعد از جنگ شرایط خاص خود را داشت و بازسازی کشور و ساماندهی خسارات جنگ بهویژه در حوزه اقتصاد در اولویت بود. شرایط امروز، متفاوت است و به طور طبیعی، اولویتبندیها هم فرق میکند. اولویتهایی که ایشان باید برای آن تدبیری بیندیشند حل چالشهای فزاینده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. سیاست خارجی کشور نیز دچار چالش است که تاثیر نامطلوب بر حوزه اقتصاد برجای میگذارد. دامنه این تاثیر به حوزه اجتماعی و فرهنگی هم کشیده میشود. در واقع؛ مشکلات درهم تنیده شدهاند و مجموع آنها روحیه ناخشنودی به بار آورده است. این مسایل در اولویتبندی ایشان مورد توجه قرار خواهد گرفت. وجود شخصیتی اعتدالگرا مثل آقای هاشمی از ضروریات غلبه بر چنین چالشهایی است.
حركت كلي را در چه مسيري پيش بيني مي كنيد؟
نگاهها متفاوت است. یکسری مسایل مثل سیاست خارجی، فرهنگی و اقتصادی است که توقع بحق مردم است و رییسجمهور با توجه به دیدگاههای خودش و این توقعات باید برای حل آن تصمیمگیری کند؛ و بخشی هم گرایش به برنامههای درازمدت و کوتاهمدت است. ما این سالها شاهد بیبرنامگی بودهایم و حرکت ما به سمت برنامهریزی اقتصادی و سیاسی کشور آسیبدیده است.
سه سال از چهارسال گذشته را شما به سکوت گذراندید و ما هیچ اظهارنظری از شما ندیدیم. اولینبار شما در روزنامه «اعتماد» یک یادداشت داشتید. علت آن سکوت و این بازگشت شما چیست؟
نرفته بودم که برگردم. خود رسانهها هستند که به افراد مراجعه میکنند و طبیعتا از رسانهها باید سوال کرد که چرا دیدگاههای ما را منعکس نمیکردند و الان میکنند. به نظر میرسد الان کمی فضا مساعدتر شده است. من شخصا معتقد نیستم که همیشه ما با اظهارنظرهای سیاسی و حرفزدن درباره اینگونه مسایل بخواهیم در جامعه بحثهای سیاسی را داغ کنیم. باید سعی کنیم آرامش جامعه و مردم تا جایی که امکان دارد حفظ شود و ما اگر اختلافی با دیگران در هر زمینهای داریم خیلی رسانهایاش نکنیم، مگر شرایطی مثل انتخابات. رویه من این بوده که صحبتهایم تاثیرگذار باشد و هر جا نیاز است حرف بزنم.