حاج کاظم نجفی رستگار از فرماندهان «لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع)» در دوران مقدس بود. وی توسط ستون پنجم دشمن شناسایی شده بود و کاملا از زندگی او با خبر بودند. برای همین هم در چند عملیات برای اینکه او را تهدید کنند در پشت بلندگو او را این چنین خطاب قرار میدادند که «رستگار کفترباز بچه شهر ری...».
محمدحاج ابوالقاسمی از بنیانگذاران گردان تخریب لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در سال ۱۳۶۱ است. وی در گفتوگو با خبرنگار سرویس «فرهنگحماسه» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره معیارهای انتخاب فرماندهان در دوران هشت سال دفاع مقدس میگوید: در جنگ تحمیلی عواملی مانند تقوا، توکل، توسل، تعهد و تخصص از جمله معیارهای این انتخاب بودند و هر کسی این ویژگیها را که در نهجالبلاغه امیرالمؤمنین (ع) هم به آنها اشاره شده است دارا بود با گزینش فرماندهان ارشد به عنوان فرمانده انتخاب میشد و حقیقتا هم اگر کسی این شرایط را نداشت نمیتوانست فرماندهی را به درستی انجام دهد.
همین عامل بود که موجب شد من یک جوان ۱۸ ساله را که قوی هیکل بود به فرماندهی گروهای تخریب انتخاب کنم. این جوان شبها بدون آنکه کسی متوجه شود از خواب بلند میشد و نماز «نافله» بجا میآورد. نزدیک اذان صبح هم که میشد دیگر فرماندهان را که همگی در داخل یک چادر استراحت میکردند بیدار میکرد تا از فیض نماز شب برخوردار شوند.
این جوان به دلیل ایمان قویای که داشت به خوبی توانست گروهان را اداره کند و عملکرد بسیار خوبی از خود نشان داد.
این ویژگی تنها به فرماندهان سطح پایین اختصاص نداشت بلکه فرماندهان تیپها هم چنین ویژگیهایی داشتند. به عنوان مثال «شهید حاج کاظم نجفی رستگار» که فرماندهی «لشکر۱۰ سیدالشهدا» را برعهده داشت با توکل به خدا و توسل به ائمه معصومین آنچنان در میدان نبرد فرماندهی میکرد که دشمن را حسابی عصبانی کرده بود. همین امر باعث شده بود تا ستون پنجم دشمن کاملا اورا زیر نظر بگیرد وشناساییاش کند. حتی در جریان چند عملیات او را از پشت بلندگو اینچنین خطاب میکردند که «رستگار کفترباز بچه شهر ری ما تو را شناسایی کردهایم». قطعا اگر حاجکاظم رستگار از نظر دینی توکل و توسل نداشت آن شجاعت میدان رزم را هم نداشت.
در یکی از عملیاتها به حاج کاظم رستگار خبر دادند رزمندگان در محوری غافلگیر شدهاند. حاجکاظم هم با یک موتورتریل به محور رفت. سخنرانی کرد و سپس همراه یکی دیگر رزمندگان از خاکریز اصلی عبور کرد. دیگر بچهها که دیدند فرماندهشان اینگونه شجاعانه از خارکریز عبور کرده است به تبعیت از او پیشروی کردند و در همان روز توانستند خاکریز عراقیها را تصرف کنند.
همانگونه که اشاره کردم از دیگر معیارهای انتخاب فرماندهان در دوران جنگ تحمیلی عامل تخصص و تعهد بود چرا که این دو عامل موجب مسئولیتپذیری افراد به حساب میآیند. دیگر عوامل نیز که در اولویت انتخاب فرماندهان به شمار میآمد ضمانت تخصص و تعهد فرماندهان بود. امروزه هم اگر کسی میخواهد در کشور مسئولیتی را بر عهده بگیرد باید در کنار تواناییهای خود، ویژگیهای فرماندهان در دوران جنگ تحمیلی را داشته باشد.