در عالم رؤیا قیصر را میدیدم؛ همین بحث سنگ قبر گرد را مطرح کردم و گفتم «چرا اینطور است؟» گفت: «من هم از این راضی نیستم.»
قزوه: قیصر امین پور از سنگ قبرش راضی نیست!
خبرگزاری ايسنا , 3 ارديبهشت 1392 ساعت 15:04
در عالم رؤیا قیصر را میدیدم؛ همین بحث سنگ قبر گرد را مطرح کردم و گفتم «چرا اینطور است؟» گفت: «من هم از این راضی نیستم.»
در پنجاهوچهارمین سالروز تولد قیصر امینپور، بحث دربارهی شاعر انقلاب بودن این شاعر بالا گرفت. قزوه معتقد بود که قیصر یک شاعر انقلابی بود، اما اسماعیل امینی یادآوری کرد که این شاعر را از مجلهی سروش بیرون و ضدانقلاب معرفی کردند.
در این مراسم که روز دوشنبه، دوم اردیبهشتماه، در فرهنگسرای انقلاب برگزار شد، علیرضا قزوه در سخنانی گفت: از اولین دیدار من با قیصر امینپور نزدیک به 30 سال میگذرد. من اولینبار قیصر را در شمایل 24 سالگی با شلوار سربازی در کنار سیدحسن حسینی دیدم.
این شاعر افزود: در دورهی دانشآموزی شعرهایم را به مجلهی «سروش» میفرستادم و چاپ میشد. بعدها فهمیدم که قیصر بوده که آن شعرها را چاپ میکرده است. همیشه شعرخوانیهای حوزه نقطهی اوجی داشت و آن نقطهی اوج، شعرخوانی قیصر بود. چیزی هم که مرا از گرمسار تا آن جلسات میکشاند، جاذبههای سیدحسن حسینی بود.
قزوه همچنین گفت: زندهیاد طاهره صفارزاده چند ماه قبل از مرگش میگفت: «شما وظیفه دارید که سیدحسن حسینی را به اندازهی قیصر معرفی کنید، او اگر از قیصر بزرگتر نباشد، کوچکتر هم نیست.» صفارزاده درست میگفت؛ سیدحسن نظریهپرداز شعر انقلاب بود و اولین حرفهای نو و صحبتهای خطشکن در شعر از قیصر و در نظریهپردازی از سیدحسن بود؛ اما همیشه جاذبههای قیصر بیشتر و دافعههای سیدحسن بیشتر بود.
قزوه: به فروغ و سیمین بهبهانی ارادت دارم
او در ادامه عنوان کرد: رفتار سیدحسن مانند شمس و روحیهاش دارای خروش شیعی عجیبی بود؛ به همین دلیل هم بود که زیاد وارد جامعهی ما نشد. او نرمیهای اخلاقی قیصر را نداشت. حال من فکر میکنم که صفارزاده هم در حدی است که با صد فروغ و سیمین بهبهانی برابری میکند؛ اما گمنام است؛ با همهی ارادتی که من به فروغ دارم و به خانم بهبهانی که خدمات زیادی به زبان فارسی داشته است. صفارزاده در زیرزمین امامزادهای دفن شده و حتا گلی هم روی قبرش نیست.
باید عکس شاعران روی پولها باشد
قزوه سپس عنوان کرد: قیصر تا حدودی به حق خود رسید و خوب به ما معرفی شد، آن هم در ایران که همیشه سیاست، اقتصاد و نظامیگری حق ادبیات را خورده است. در ارمنستان دیدم که روی پولهایشان تصاویر شاعران و نویسندگان قرار دارد. امیدوارم همیشه روی پولهای ما عکس امام خمینی (ره) باشد، اما اگر روزی قرار باشد عکس دیگری روی پولها بیاید، میترسم که باز هم عکس اهالی سیاست باشد. اما این حق شاعران است؛ باید تصویر قیصر، شهیدان آوینی و چمران و پروفسور حسابی روی پولهای ما باشد. قیصر در ادبیات و شعر انقلاب ما شاخصترین چهره است.
او در ادامه اظهار کرد: زمانی که قیصر هنوز زنده، اما بیمار بود و دیالیز میشد، من جایزهی قیصر را ایجاد کردم، به من اعتراض کردند که چرا وقتی قیصر زنده است، به نام او جایزه درست کردی. چند دوره هم جایزه را میبردیم و او امضا میکرد. در تاجیکستان روی خانهها و کوچهها اسمهای شاعران را نوشته و ذکر کردهاند که شاعری از فلان تاریخ تا فلان تاریخ در این مکان زندگی کرده است، اما در کشور ما سیاست همیشه حق شعر را خورده و شعر را له کرده است؛ به همین دلیل شاعران ما به چشم نمیآیند.
قزوه همچنین گفت: کسانی زمانی به خاطر موضعگیریهای من به من توهین کردند که فقط چند ماه با قیصر رابطه داشتند؛ اما من 30 سال با او دوست بودم. آنها شعرهایی گفتند و رفتند، اما من به دوستی با او افتخار میکنم. امروز کسانی خود را به عنوان هنرمند معرفی میکنند که چشمان زیبایی دارند و ناز دارند، آنها هنرمند نیستند، حتا بازیگر هم نیستند؛ سعید افشار هنرمند بود.
قیصر از سنگ قبر خود ناراضی است
او سپس اظهار کرد: ما باید چهرههایی مثل قیصر را معرفی کنیم. قیصرها، سیدحسنها و صفارزادهها چون اصیل بودند و حرف تازه داشتند، ماندگار شدند. بعضی به نام دوستان قیصر حق او را ادا نکردند. او که این همه در باب سنت سخن گفته، قبرش را گرد میسازند. بیدل صدبرابر قیصر نوگرا بود، اما قبرش را از 10 سال قبل در خانهاش چهارگوش ساخته بودند. سهراب با همهی نوگرایی قبرش مستطیل بود. چرا باید اینطور باشد؟ قبر مستطیل سنت مسلمانی ماست. در عالم رؤیا قیصر را میدیدم؛ همین بحث سنگ قبر گرد را مطرح کردم و گفتم «چرا اینطور است؟» گفت: «من هم از این راضی نیستم.»
در ادامه قزوه از حاضران خواست صلوات بفرستند و گفت: ما سنت مسلمانی خود را ادامه میدهیم. کسانی هستند که میخواهند در تشییع جنازه هم دست بزنند. شفیعی کدکنی در تشییع جنازهی قیصر موقع اذان وقتی یکی از سخنرانان به سخنرانیاش ادامه میداد، گفت: «یک نفر به این احمق بگوید که وقت اذان است و باید بر جنازه نماز بخوانیم.»
قیصر سکوت کرد؛ اما انقلابی بود
او همچنین اظهار کرد: خیلیها میخواهند قیصر را از انقلاب جدا کنند؛ درحالیکه قیصر برای امام خمینی (ره) و امام زمان(عج) شعر گفته و در جلسات شعرخوانی نزد مقام معظم رهبری حاضر شده است. روزی سخنانی گفتید و قیصر متانت به خرج داد و چیزی نگفت؛ اما قیصر متعلق به شعر انقلاب است. من امروز میگویم انقلاب را دوست دارم و راحت شهادتین خود را میگویم. قیصر سکوت کرده بود؛ اما شعرهایش مثل «تنفس صبح» که برای امام خمینی (ره) آن را سروده بود، هنوز هست. حالا در بیبیسی برنامه میگذارند و مزخرف مینویسند.
قیصر: ما رفیق نیمهراه نیستیم
در ادامه بخشهایی از فیلم «همزاد عاشقان» که درباره قیصرامینپور ساخته شده بود، پخش شد که در بخشی از آن قیصر میگفت «الحمدلله برخلاف برخی که رفیق نیمهراه هستند و میگویند ما این شعرها را نگفتهایم و توبه میکنند، ما رفیق نیمهراه نیستیم».
در بخش دیگری از این فیلم نیز شعرخوانی قیصر امینپور در حضور مقام معظم رهبری پخش شد؛ در آن مراسم قیصر امینپور شعر خود را با مطلع «میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را» میخواند.
هرجور بگیرید، من سیاه و سفید میافتم
در این مراسم همچنین سعید بیابانکی، شاعر و طنزپرداز، گفت: شاعران دو بار متولد میشوند؛ یک بار در روز تولدشان، بار دیگر در روز مرگ. قیصر هم با مرگش دوباره متولد شد. تیراژ کتابهایش نشان میدهد علاقه به آثار او بعد از مرگش بیشتر شده است.
او در ادامه افزود: من دو خاطرهی طنز از ایشان دارم؛ اگر به عکسهای قیصر توجه کنید، همیشه همین لباسهای تیره را به تن دارد، موهایش هم که خاکستری و صورتش سبزه است. زمانی در مجلهی «سروش نوجوان» میخواستند از او عکس بگیرند، ایشان به عکاس گفت: «لطفا فیلم رنگی در دوربین نگذارید. هرجور بگیرید، من سیاه و سفید میافتم؛ چون دو رنگ بیشتر نیستم.»
بیابانکی افزود: یک بار هم در اصفهان به من گفت: شعر بخوان. یکی از کتابهایم را باز کردم، اما قیصر گفت: «نه. از این شعرها نخوان. شعر غیرقابل چاپ بخوان.»
قیصر را از سروش بیرون و ضدانقلاب معرفی کردند
به گزارش ایسنا، در ادامه، اسماعیل امینی، شاعر و طنزپرداز، که از سوی مجری با عنوان «دکتر» خطاب شده بود، گفت: قیصر میگفت عنوان «دکتر» را فقط به پزشکها میگویند، نه به هر کس که در رشتهای دکترا گرفته است. در مورد شاعرها که دیگر آنقدر مردم با آنها صمیمی هستند که آنها را با اسم کوچک صدا میزنند؛ چون متاع شاعرها عاطفه است.
او سپس با اشاره به شعری از قیصر، افزود: خدا روستا را، بشر شهر را و شاعران آرمانشهر را آفریدند که در خواب هم خواب آن را ندیدند. ما خیال میکنیم که ظلم فقط در حیطهی مسائل سیاسی و اقتصادی خلاصه میشود، اما ظلم اصلیای که به انسان میشود، ظلم به کلمات است و زمانی رخ میدهد که معنی کلمات را تغییر میدهند. در مورد واژهی «شعر» هم همینطور است؛ ببینید مردم تصورشان از شعر چیست؟ حتا وزیر ما که میآید شعر میخواند، ببینید که چه چیزهایی را تحت عنوان شعر به ایشان میدهند تا بخواند. باید دید تصور او از شعر چیست؟
امینی ادامه داد: وقتی شعر قیصر را میخوانیم، میفهمیم که آرمان، آزادی، عشق، شهید و انتظار برای امام زمان (عج) یعنی چه. کار بزرگان این است که مفاهیم را به کلمات برمیگردانند. چند نفر از مسؤولان که به ادبیات علاقهمندند، با من در ارتباطاند. آنها به من میگویند مردم از چه چیز ناراضی هستند؟ شما شاعران چرا گله میکنید؟ آنها سالهاست که به بازار نرفتهاند تا چیزی بخرند و برایشان قیمت معنی ندارد.
او سپس با اشاره به سخنان قزوه دربارهی انقلابی بودن قیصر تشریح کرد: من از سیاست چیزی نمیفهمم؛ اما یادم است که زمانی قیصر را از سروش بیرون انداختند و کسی را به جای او گذاشتند که هرچه را او ساخته بود، ویران کرد. همان شخص بعدا در کیهان ستونی ساخته بود و مثل مبصرها که اسم افراد را از بد و خوب مینویسند، تعیین میکرد که چه کسی انقلابی است و چه کسی نه. در آن زمان او اسم قیصر و سیدحسن را در بدها نوشته بود.
امینی افزود: دوستان طالب دنیا تصوری دارند و آن اینکه ما چیزی میگوییم و بابت آن چیزی میگیریم. این تفکر ناشی از داشتن مسؤولیت اجرایی است. کسی که مسؤولیت اجرایی دارد، میخواهد اسطوره به نظر برسد و تصورش از شاعر این است که شاعر باید مرا ستایش کند و عیبهایم را بپوشاند. ما از این جنس شاعران داریم؛ کارشان همین است و دستمزدشان را هم میگیرند. عدهای هم تصورشان از شاعر انقلاب همین است؛ در حالیکه کسی دلسوز است که عیبها را نپوشاند.
کار قیصر، زنده کردن مفاهیم بنیادی بود
امینی همچنین عنوان کرد: معیار دیانت آنطور که ما از مراجع یاد گرفته بودیم، بسیار دشوار بود؛ مثلا انصاف داشتن، قضاوت نکردن دربارهی دیگران و ... نشاندهندهی دیانت فرد بود. حال در یکی از سایتها دیدم که نوشته بودند آقای فلانی که مدعی دیانت است، کارش به جایی رسیده که پیراهنش را داخل شلوارش میگذارد؛ یعنی معیار دیانت اینقدر تغییر میکند و تقلیل مییابد. تعریف شاعر انقلاب هم از این که «شخصی است که زندگیاش را برای آرمانش گذاشته» تقلیل مییابد به کسی که کار روابط عمومی یک اداره را برعهده دارد و تعریف میکند و توی دهان کسانی میزند که ایراد میگیرند. در حالی که کار شاعر انقلاب دفاع از مفاهیم بنیادی است؛ نه از اشخاص و ادارهها. کار قیصر و سیدحسن این بود که میخواستند مفاهیم بنیادی را با شعرشان زنده کنند. کار ما هم این است که توجه کنیم.
نقد قیصر شارلاتانبازی نبود
در بخش دیگری از این مراسم، علیمحمد مؤدب، شاعر و مدیر مؤسسه شهرستان ادب، در سخنانی دربارهی قیصر امینپور گفت: قیصر شخصیتی شبیه به حضرت امیر (ع) که شیعهی او بود، داشت. او هم مانند امام خود جنبههای مختلفی در شخصیتش داشت. حرف زدن از این مرد دشوار است.
او سپس خاطراتی از قیصر بیان کرد و گفت: ممکن است به این چهرهی عزیز ظلم شود. نقد قیصر شبیه دیگران نیست؛ نقد بزرگان با عشق درآمیخته است؛ نه با های و هوی و شارلاتانبازی. او واقعا از سر درد و با عشق نقد میکرد. نمیتوان چهره سادهای از قیصر ترسیم کرد. خوانندگان آثار او نیز به خاطر عشقی که در آثارش هست، جذب او شدند. در شخصیت و شعر قیصر آیینهگی وجود داشت. او سعی میکرد آدم را با خودش مواجه کند.
مؤدب همچنین عنوان کرد: این روزها روزهای شعر است. تفکر قیصر را شریعتی و اقبال لاهوری با اندیشهی بازگشت به خود شکل دادهاند. امروز هم درد ما همان بیخودی است و به آن اندیشهها نیاز داریم.
او سپس حاضران را به مصرف کالاهای فرهنگی و کتابخواندن تشویق کرد و گفت: به اطرافیانتان بگویید ماهانه 5000 تومان برای خرید کتاب کنار بگذارند.
در پایان مراسم نیز کیک تولد قیصر امینپور بریده شد و به یادش در حیاط فرهنگسرای انقلاب گل کاشتند.
کد مطلب: 28257