شورای آتلانتیک با انتشار گزارشی مدعی شد: سقوط دمشق نشانگر تغییر تاریخی خاورمیانه است. سوریه که زمانی مرکز توجه روسیه در صحنه جهانی بود، اکنون به واسطه تحولات اخیر، شکنندگی اتحادهایی را که بر اساس جبر و به سادگی تعریف شدهاند را به وضوح نشان میدهد.
چرا جنگندههای روس در لیبی مستقر شدند؟
4 بهمن 1403 ساعت 14:40
شورای آتلانتیک با انتشار گزارشی مدعی شد: سقوط دمشق نشانگر تغییر تاریخی خاورمیانه است. سوریه که زمانی مرکز توجه روسیه در صحنه جهانی بود، اکنون به واسطه تحولات اخیر، شکنندگی اتحادهایی را که بر اساس جبر و به سادگی تعریف شدهاند را به وضوح نشان میدهد.
به گزارش اقتصادنیوز، شورای آتلانتیک با انتشار گزارشی مدعی شد: سقوط دمشق نشانگر تغییر تاریخی خاورمیانه است. سوریه که زمانی مرکز توجه روسیه در صحنه جهانی بود، اکنون به واسطه تحولات اخیر، شکنندگی اتحادهایی را که بر اساس جبر و به سادگی تعریف شدهاند را به وضوح نشان میدهد.
بشار اسد که سالها توسط نیروی هوایی روسیه، حمایت میشد، نتوانست در برابر وزن ترکیبی مخالفان داخلی و بازسنجی خارجی مقاومت کند. از منظر مسکو، فروپاشی دولت سوریه صرفاً یک عقب نشینی تاکتیکی نیست، بلکه فرصتی برای انطباق با واقعیتهاست - تلاشی که در حال انجام است زیرا نیروها و تجهیزات این کشور به سمت جنوب راهی دریای مدیترانه میشوند.-
جابجایی نیروها و سخت افزارهای روسیه به شرق لیبی نشان دهنده یک تغییر استراتژیک است و خلیفه حفتر فرمانده ارتش ملی لیبی (LNA) در سیرنائیکا منتظر است تا شروطش اجرایی شوند. امروز همه نگاهها به او دوخته شده است، زیرا کشورهای غربی از او خواستهاند تا مانع از فعال شدن نیروی دریایی روسیه در دریای مدیترانه شود.
شورای آتلانتیک در ادامه گزارش ادعاییاش آورد: تغییر قواعد زمین - از ویرانههای دمشق تا لیبی که میدان یکه تازی حفتر است - منطق عمیقتری را در سیاست خارجی روسیه آشکار میکند. آنچه گفته میشود به معنای جایگزینی یک نیروی نیابتی با نیروی نیابتی دیگری نیست، بلکه بحث در باب تداوم یک عملیات است.
عملیات مسکو در سوریه به همان اندازه که برای مقاومت در برابر تجاوزات غربی تعریف داشت به همان اندازه نیز در راستای تحقق اهدافی ملموس ترسیم شد. هنگامی که جتهای روسی در سال ۲۰۱۹ از پایگاه هوایی حمیمیم برای حمایت از حمله حفتر به طرابلس پرواز کردند، در حقیقت برای تغییر استراتژیک قواعد امروز تمرینی آرام و خاموش انجام دادند. بنابراین جاهطلبیها در مدیترانه گزاره تازهای نیست.
قدمت آن به قرن هجدهم باز میگردد، زمانی که روسیه ناوگان دریایی مدیترانه خود را برای به چالش کشیدن سلطه عثمانی و طرح قدرت تأسیس کرد. در حالی که نقش مسکو در سوریه ممکن است در حال تحول باشد، پویاییهای تغییر استفاده از آن به عنوان سکوی پرتاب به آفریقا تنها بر اهمیت لیبی تاکید دارد؛ پس نمیتوان گفت روسیه عقب نشینی کرد، بلکه این کشور به عنوان بخشی از یک استراتژی طولانی مدت برای گسترش جایگاه استراتژیکش در منطقه رخ تازهای را در اولویت قرار داد.شباهتهای بین اسد و حفتر عمیقتر از اتکای مشترک این دو به حمایت روسیه است. هر دو چهرههای مستبدی هستند که حاضرند برای بقایشان، حاکمیت خود را مبادله کنند. اسد میدان را در اختیار مسکو قرار داد تا کرملین از این طریق ضمن رویارویی با جناح شرقی ناتو و زمینه را برای آزمایش قابلیتهای نظامیاش هموار کند.
حفتر نیز فرصت مشابهی را در اختیار روسسه قرار داده است؛ ابزاری برای برهم زدن منافع غرب، بهرهبرداری از سیاست در هم شکسته لیبی و گسترش نفوذ مسکو در آفریقا. با این حال، هر دوی این افراد خطرات رویکرد معاملاتی روسیه را محاسبه کردند. آنها میدانند بیش از آن که متحد روسیه باشند، ابزاری هستند در دستانش. قدرت درک شده آنها آسیب پذیریهای عمیق را پنهان میکند. در دمشق، با تزلزل حمایت مسکو، نیروهای اسد عقب نشینی کردند. داستان حفتر، اگرچه هنوز نوشته نشده، اما پژواکهای شومی از همان مسیر دارد.کد مطلب: 230814